قطعاً روسها دوست ندارند که ایران در سوریه باشد و به دنبال یافتن راهی برای حل آن هستند. اگر خاطرتان باشد در اخبار هم بیان شد که روسها به آمریکاییها پیشنهاد داده بودند که شما تحریمها را لغو کنید و حالا به نوعی به برجام برگردید و از ایران هم بخواهیم که برخی خواستهها را اجرایی سازد. شما هم از سوریه بیرون بروید. ولی آمریکاییها قبول نکردند. پس این نشان میدهد که روسیه دنبال عدم حضور ایران در سوریه است.
دیدارنیوز ـ مژگان فرجی: سال ۱۳۹۷ با تمام کش و قوسهای خود به پایان رسید و یکی از بخشهایی که در این سال، شاهد التهابات بسیار زیادی بوده و به نظر نمیرسد در سال جدید پایان یابد، وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران است.
ویدئو کامل گفتگوی دیدار نیوز با افشار سلیمانی را ببینید.
در بخش دوم گفتوگو با افشار سلیمانی، دیپلمات و سفیر سابق ایران در آذربایجان در خصوص تاثیر این وزارتخانه به بحث نشستیم.
برخی کارشناسان معتقدند که ظریف وزیر خارجه مناسبی تا زمان برجام بود. از برجام به این طرف باید تغییر میکرد. شما با این نظر موافق هستید؟
آقای ظریف اساسا مذاکرهکننده خوبی محسوب میشود، از میزان سواد مناسبی هم برخوردار است و انگلیسی را خیلی خوب صحبت میکند، زیرا از سن ۱۶ سالگی در آمریکا زندگی کرده است ولی مدیر خوبی برای وزارت خارجه نیست. بر خلاف آنهایی که اینگونه میگویند و شما هم به آن اشاره کردید، حتی تا برجام هم او را تحتعنوان یک وزیر خوب قبول ندارم.
در دورانی که برجام در دست کار بود، از آنجا که از فاکتور مذاکره استفاده میشد، موفق بود، البته همین برجام هم دارای منتقدانی است، گرچه بهعنوان یک کارشناس آن را با وجود نقاط ضعف، مثبت میدانم و بخشهای مثبت آن را منکر نمیشوم، ولی در هر صورت مخالفانی دارد.
شرایط در نظام به گونهای بود که ایران باید به برجام میرفت و اکنون مشاهده میشود که شرایط کشور قبل از برجام از اکنون بهتر بوده است. کشور مقاومتی که الان بابت خروج از برجام توسط دونالد ترامپ و بازگشت تحریمها درصدد است به کار بندد، در آن زمان هم میتوانست، انجام دهد و دلیل عدم ایستادگی آن است که سیاست خارجه مشکل دارد، سرریز آن هم در منطقه و فرامنطقه دیده میشود. وقتی کسی میگوید با آمریکا هم مذاکره کنید عدهای میگویند در طرفداری از آمریکا و غرب، این نظر مطرح میشود، باید تا آخر ماجرا را خواند.
شخصا بر شیطان بزرگ بودن آمریکا شکی ندارم، اما با شیطان بزرگ باید طور دیگری رفتار کرد. ژاپن که از آمریکا آسیبهای فراوانی دید، این مسئله را نمیداند یا چین، ویتنام، روسیه و اروپا بر این امر آگاهی ندارند؟ همه مطلع هستند، اما مسئله تاثیرگذار، مولفههای قدرت است. در سایه دیپلماسی که یکی از همین مولفهها است، باید منافع ملی تامین شود و سیاست خارجی در مسیر درست قرار گیرد؛ بنابراین بر اساس همین مولفهها است که مواضع چین در نوع رفتار و در قبال آمریکا با ایران تفاوت دارد؟ آیا چین از ما ضعیفتر است و نمیتواند علیه آمریکا شعار دهد؟
الان آمریکا نسبت به چین نگرانیهایی دارد.
چین با وجود تمام مسائلی که با این کشور دارد، حتی یک بار هم "مرگ بر آمریکا" را سر نمیدهد و در این کشور پرچم آمریکا را کسی به زیر نمیکشد. ۳۰ سال در نظام کار کردهام، قبل از انقلاب هم در جریان آن بودهام و در ردیف افرادی که ذرهای در جمهوری اسلامی ایران سهم دارند و داخل نظام بودهاند، به حساب میآیم، بنابراین صحبتهای من در خصوص آمریکا به نشانه طرفداری از این کشور نیست. تا به حال وارد آمریکا نشدهام، اما از آنجا شناخت و مطالعه دارم و بر سیاست داخلی و خارجیاش آگاه هستم.
تمام دغدغهام این است که کشورهای ضعیف دیگر در برابر آمریکا به مانند ایران رفتار نمیکنند، زیرا میدانند منافع ملیشان در گرو رابطه با این کشور است. کشورها دوست و دشمن ثابت ندارند، منافع ثابت است. ما باید بر این اساس عمل کنیم. نقدی که انجام میدهم بابت حفظ منافع ملی است و مسائل شخصی را هم دنبال نمیکنم. اتفاقاً برای اینکه بدانید صادقانه و صالحانه درک خود را میگویم و نگران کشور، نظام و مردم هستم، باید تاکید کنم که خدای نکرده در صورتی که اتفاقی در این کشور روی دهد و براندازی صورت گیرد، چیزی نصیب کسانی که داخل جمهوری اسلامی فعال بودند، نمیشود و از پست و وزیر و وکیل شدن هم خبری نیست، حتی این امکان وجود دارد که حقوقشان هم قطع شود، بنابراین این سخنان از سر دلسوزی است.
چرا صدا و سیمای کشور بهعنوان رسانه ملی، میدان را برای طرح این مسائل باز نمیکند؟ مگر نباید مردم بشنوند و قضاوت کنند؟ برای این کار باید محیطی فراهم شود تا برای مشخص شدن واقعیت، حرفهایشان را مطرح سازند.
آقای سلیمانی شما از نگرانیهایتان صحبت کردید. فکر نمیکنید برای رفع این نگرانیها ایران باید بنشیند و مشکلات خود را با کشورهایی که مورد اشاره قرار دادید، حل کند؟ از جمله کشورهایی مانند امارات و عربستان سعودی. ایران تا کجا و چه زمانی میتواند به این شرایط ادامه دهد؟
کشورهای منطقه عمدتاً تحتتاثیر آمریکا قرار دارند، البته دو نوع تحتتاثیر قرار گرفتن وجود دارد که یک نوع آن مانند امارات، عربستان و بحرین است که با اسرائیل متحد میشوند و با آمریکا طرح رفاقت میریزند و ندای مخالفت با ایران را سر میدهند. نوع دیگر آن هم این است که برخی کشورها چنین عمل نمیکنند، به شکل کاملا ملایمی اهداف خود را پیش میبرند، ولی روابطشان را هم با ایران عمیق نمیسازند. این در حالی است که چنانچه مشکل فوق وجود نداشت، اتفاقات مهمی روی میداد. ایران باید با کشورهای منطقه مذاکرات چالشی داشته باشد و اعتماد سازی کند، اگر دست به این کار نزند، اساساً قادر به انجام کاری در فضای بینالملل نخواهد بود.
امنیت منطقه بسیار مهم است، بنابراین باید با همه کشورها مذاکره انجام دهیم و شیوه خود را برای حفظ و تامین امنیت منطقه تشریح سازیم تا از این طریق، بهانههای آمریکا گرفته شود، اما در عین حال حتی با آمریکا هم نباید دچار چالش شد، زیرا به هر حال این کشور ابر قدرت است. در بالا توضیح داده شد که برخی از کشورها چرا از روی اجبار با آمریکا تعامل برقرار میکنند، مذاکره انجام میدهند، هماهنگ میشوند و در برخی مواقع هم موضعگیریهایی علیه آن نشان میدهند و در جاهایی هم حتی با او همراه میشوند، اما در تمام این موارد، قطع ارتباط نمیکنند. روسیه در حال حاضر از سوی آمریکا تحریم است و سر مسائل سوریه، اوکراین، شبه جزیره کریمه و خیلی جاهای دیگر مانند مسئله قفقاز مشکل دارد، اما با تمام اینها با یکدیگر تماس مستقیم برقرار میسازند.
در سوریه، روسها و آمریکاییها یا روسها و اسرائیلیها تماس مستقیم دارند. روسیه مانند ایران نمیاندیشد و موضعگیری نمیکند. آنها امنیت اسرائیل را مهم تلقی میکنند و اساساً روسیه بیشتر از آمریکا نگران قوی شدن ایران است، زیرا دو کشور ایران و روسیه دارای سابقه تاریخی هستند، بنابراین از دست دادن فرصتها به زیان ایران تمام میشود. باید با تمام قدرتها صحبت کرد و در هر بخشی که زیان کشور را در آن میبینیم مذاکره انجام ندهیم، ولی به شکلی نباشد که ارتباط قطع شود و دیگران سوءاستفاده کنند. ما باید از این فرصتها بهره لازم را ببریم، البته به این معنا نیست که تحت سلطه قرار گیریم.
اروپا قرار است اینستکس را راه اندازی کند که هنوز محقق نشده، مدتی است در اینباره با اروپا دست به مذاکره زدهایم. باید فراموش نکنیم که اروپا تحت تاثیر آمریکا قرار دارد و حتی چین هم که با ما کارهای زیادی انجام میدهد در برابر فشار، دست به عقب نشینی میزند. روسیه و چین جزء کشورهای ۱+۵ در توافق هستهای بودند و هنوز هم در برجام باقی ماندهاند و بر اساس ادعای آنها با تحریم هم مخالفت دارند، ولی در عمل با بخشی از خواستهای آمریکا مخالفت نکردند و با وجود آنکه فاقد بخش خصوصی هستند، اما شرکتهای آنها پس از خروج آمریکا از برجام، ایران را ترک کردند و حتی بخشی از پروژهها به خصوص در رابطه با کشور چین هنوز قطعیت اتمامشان مشخص نیست.
در رابطه با آمریکا اصلا نیازی به باج دادن به آنها نیست. یک سری مسائل، ایران با این کشور دارد که میتواند درباره آنها دست به مذاکره زند و احتیاجی هم به هزینه کردن ندارد.
نمونهای بیان میکنید؟
برای مثال میتوان به این نکته اشاره کرد که مگر چین با آمریکا مشکل ندارد؟ مگر مهار چین یکی از اولویتهای دکترین سیاست خارجی آمریکا نیست؟ مگر مهار روسیه در اولویت سیاست آمریکا جای داده نشده است؟ مگر در گذشته روسها مشکلاتی برای ایران نیافریدند که بر اساس آن تمامیت ارضی کشور ما دچار خدشه شد؟ بنابراین چگونه است که باید با روسها رابطه خود را حفظ کنیم؟ مگر در افغانستان با آمریکاییها مذاکره نداشتیم؟ مگر طالبان در افغانستان برای ما مشکل ایجاد نکرده بود؟ مگر بخشی از این مشکل با حمله آمریکاییها به افغانستان برطرف نشد؟ ۸ سال جنگ تحمیلی با عراق داشتیم و در نهایت زمانی که آمریکا صدام را حذف کرد، در عراق حضور پیدا کردیم و این امر با کمک آمریکاییها صورت گرفت. البته آنها عالماً و عامداً این کار را نکردند، ولی در همان مسائل هم مذاکره انجام شد.
بخشهایی وجود دارد که دارای نقاط اشتراک و اختلاف هستیم که با طرح آنها میتوانیم راه حل پیدا کنیم، البته قالب طرح مشکلات با یکدیگر متفاوت است و در این رابطه باید مدنظر داشت بخشهایی که نقاط اشتراک وجود دارد را برجسته سازیم. در بحث مسائل موشکی، هستهای و ... نیاز به مذاکره وجود دارد و حتی اروپاییها بر این امر تاکید دارند، البته تاکتیک اروپاییها با آمریکا متفاوت است، اما استراتژی آنها یکی است. حتی در داخل کشور آمریکا حزب دموکرات تنها تاکتیک متفاوتی دارد و همان حرف جمهوریخواهان را مطرح میسازد، در چنین شرایطی دلیل اینکه نباید دست به مذاکره زنیم و به بحثهای مربوطه وارد شویم، مشخص نیست.
بهطور نمونه میتوان درباره خلیج فارس دست به مذاکره زد و حتی با حضور آمریکا و اتحادیه اروپا بحث امنیت را مطرح ساخت. چه اشکالی دارد، همه حاضر هستند، ما هم حضور داشته باشیم و به یک توافق درست دست یابیم. با این روش میتوان به یک امنیت منطقهای در قالب گفتمان و به صورت نرم افزاری رسید که در آن مشخص شود هر کشوری چه نوع سلاحهایی در اختیار داشته باشد.
آقای سلیمانی جاهایی هم که هزینه میدهیم خیلی راجع به آن دانش دقیقی نداریم. رئیسجمهور روسیه و سوریه دیداری داشتند، نتایجی که از آن بیرون آمد، مبنی بر این بود که خواست رئیس جمهور روسیه، خارج شدن کشورهای بیگانه از سوریه است که مورد توجه محافل سیاسی دنیا قرار گرفت. این خواسته رئیس جمهور روسیه آیا شامل حال ایران هم میشود؟
در رابطه با این موضوع قطعاً روسها دوست ندارند که ایران در سوریه باشد و به دنبال یافتن راهی برای حل آن هستند. اگر خاطرتان باشد در اخبار هم بیان شد که روسها به آمریکاییها پیشنهاد داده بودند که شما تحریمها را لغو کنید و حالا به نوعی به برجام برگردید و از ایران هم بخواهیم که برخی خواستهها را اجرایی سازد. شما هم از سوریه بیرون بروید. ولی آمریکاییها قبول نکردند.. پس این نشان میدهد که روسیه دنبال عدم حضور ایران در سوریه است.
حضور ایران در سوریه از نگاه روسیه به دو دلیل مشکل دارد. اول اینکه اساساً روسها همانند آمریکاییها نمیخواهند ایران در کنار حزبالله لبنان و مقاومت حضور داشته باشد. مسئله دوم هم بحث اسرائیل است که به نوعی به آن ربط دارد. روسیه صراحتاً اعلام کرده که ما امنیت اسرائیل را تضمین میکنیم. امریکا چند بار به سوریه حمله کرده یا فرانسه با هماهنگی آمریکا این کار را انجام داده است که در همه موارد به روسها اطلاع دادند و در تمام این موارد S۳۰۰ که در سوریه قرار دارد، خاموش بوده است، البته S۴۰۰ هم استقرار دارد، ولی محل ادوات نظامی ایران و یا نیروهای ایرانی و یا آنجایی که توسط ایران حمایت میشود، مورد حمله قرار میگیرد. حتی روسها در مواردی اقداماتی هم انجام دادهاند که ایران از آن بیخبر بوده است. علائم و شواهد نشان میدهد که روسها دنبال این هستند که به صراحت از ایران بخواهند تا از سوریه خارج شود، اما این کار را نمیتوانند انجام دهند.
حرف نهایی در مورد سوریه را کدام کشور با ایران میزند؟
حرف نهایی را در حال حاضر کسی نمیزند، اما در صورتی که روسیه و آمریکا به تفاهمات نهایی و جدی برسند، قطعاً در حرف نهایی زدن موثر واقع خواهد شد و اگر حتی نتوانند حرف نهایی را مطرح سازند در ۸۰ درصد آن سهم خواهند داشت و این هم به دلیل دارا بودن مولفه قدرت است. ایران و ترکیه هم در کنار این قضیه سهم دارند، البته ترکیه نقش بیشتری خواهد داشت، زیرا در همسایگی سوریه قرار گرفته است و در واقع سوریه حوزه ژئوپلیتیک ترکیه به حساب میآید.
ایران با سوریه مرز ندارد، حتی در ارتباط با سفر آقای روحانی به عراق این بحث مطرح شد که اگر قرار است تا دست ایران از سوریه کوتاه شود، باید ابتدا در عراق این کار صورت گیرد، البته اولویت آمریکا در این رابطه تغییر کرده و با زور ایران در سوریه کار خاصی ندارد و این تا جایی ادامه خواهد داشت که ایران دور از مناطق جولان و در ۸۰ و ۹۰ کیلومتری آن حضور داشته باشد که بحث امنیت اسرائیل در این خصوص بسیار مشهود است، اما در خصوص حمایت ایران از حوثیها نگرانیهایی دیده میشود، از طرف دیگر بحث باب المندب (تنگهای میان یمن در شبه جزیره عربستان، جیبوتی و اریتره در شاخ آفریقا) هم مطرح است و ایران از طریق عراق، سوریه و دریای مدیترانه درصدد یافتن راهی است و حتی در اینباره اظهار نظراتی هم صورت گرفته مبنی بر اینکه ایران به دنبال تأسیس پایگاه نظامی است و حتی آن را دایر کرده است؛ بنابراین آنچه دنبال میکنند عدم حضور ایران در عراق و کوتاه کردن دست حمایت آن از حزب الله لبنان و مقاومت است.
دلیل اینکه روسیه به هیچ وجه نمیخواهد ایران یک قدرت هستهای باشد، همین مسئله است؟
بله حتماً همین است. علاوه بر این روسیه مایل نیست ایران از لحاظ نظامی، قدرت هستهای شود. برای مثال میتوان به این نکته اشاره کرد که روسها از تسلیحاتی که به ایران فروختند، پشتیبانی نکردند. به ایران سوخو ۳۵ یا S۴۰۰ نمیفروشند و در طی این سالهای دوستی هرگز سلاح تهاجمی ندادهاند، آنها برای کشور ما سلاحهای تدافعی آن هم از نوع ضعیف در نظر میگیرند، حتی S۳۰۰ فروخته شده به ایران پس از ۷ سال ناقص بود. تکمیل نیروگاه بوشهر ۱۵ سال طول کشید و هنوز با مشکلاتی همراه است. البته از این جهت که روسها منافع خودرا دنبال میکنند، اعتراضی به آنها ندارم. اعتراضام به تصمیم گیرندگان ایرانی است که در این شرایط، نیروگاه اتمی بوشهر را با تکنولوژی ۷۰ سال پیش ساختند. میلیاردها دلار هزینه شده و تکنولوژی قدیمی و نگرانکننده است و احتمال ایجاد مشکل از لحاظ ایمنی برای آن وجود دارد، حادثه چرنویل اوکراین را فراموش نکردیم.
ایران در کل راهی جز این ندارد که به سمت مذاکره با همه کشورها برود و بر اساس مولفهها و توانمندیهای خود سیاست خارجی را به تنظیم درآورد و البته این مهم باید به شکلی مورد توجه قرار گیرد که استقلال کشور دچار خدشه نشود، در عینحال تنشها هم کاهش یابد تا هزینه سیاست خارجیمان پائین آید.
شرایط سختی در کشور داریم، وضعیت امروز اقتصادی ما با افزایش تورم و کاهش ارزش پول ملی روبهرو است و در کل دارای ساختار اقتصادی خراب و مشکلدار هستیم و تا زمانی که کشور فاقد شفافیت باشد و قوانین تسهیل کنندهای ایجاد نکنیم در سیاست خارجی هم موفق نخواهیم شد. با توجه به این مشکلات به جایی رسیدهایم که در جلسهای یکی از کارشناسان گفت کشور گرجستان را برای حل مشکلات مدل کنید، این پیشنهاد واقعا ناراحتکننده است.
این جلسه کجا بود؟
دقیقا حضور ذهن ندارم، ولی شاید این جلسه در دفتر برنامهریزی رئیسجمهور برگزار شده بود. گرجستان سه یا چهار میلیون جمعیت دارد. دو تا از مناطق آن توسط قفقاز جنوبی اشغال شده بود. البته به این معنا نیست که گرجستان کشور نامناسبی است، آقای ساکاشویلی که در آنجا انقلاب گل رز را به ثمر رساند در کل، فساد در این کشور را برچید. گرجستان در ردهبندی کشورهای شفاف و مبارزه با فساد خیلی بالا رفت و از ۱۰۰ و خردهای به رده ۲۵ آمد. اما آیا ما با این همه تاریخ و شعارهای بزرگ و ادعا باید از گرجستان الگو بگیریم؟ راه معلوم است و اصلاً نیاز به چنین پیشنهاداتی نیست. کشور ما دارای متخصص، عالم، کارشناس و افراد با سواد است، ولی از آنها استفاده صحیح صورت نمیگیرد. یکی از انتقادات من به آقای روحانی این بود که از حلقه نزدیک به خود در دفتر استراتژیک مجمع برای تشکیل دولت استفاده کرده است. او قانونمندی را برقرار نکرد و پاسخگو نبود.
برای مبارزه با فساد همه چیز از جمله قوه قضائیه و دولت باید درست باشد. سیستمهای نظارتی باید بدون اشکال کار کنند و قوانین تسهیل کننده باشند تا فرایندها کوتاه شود. راهاندازی یک بقالی در ایران به دلیل روند طولانی اداری همراه هزینه چند ماه طول میکشد که ما چنین چیزهایی در گرجستان نمیبینیم، اما باید این نکته را مدنظر داشت که کسانی که این تحولات را در گرجستان به وجود آوردند، الگوی خود را از دیگر کشورها گرفتند و آمریکاییها در این رابطه کمک زیادی به آنها انجام دادند.
کشور ایران پتانسیلهای زیادی دارد و خدا نعمتهای فراوانی به ما داده است، در کنار آن از مردم خوبی برخوردار هستیم و متخصص هم کم نداریم، ولی به شرط اینکه برنامه به اجرا درآید باید فضای آزاد زیادی برای بیان نظرات داشته باشیم تا مردم بتوانند بهترینها را انتخاب کنند. همه چیز ما مسئله دارد و این مسائل باید یکی یکی حل شود. برای مثال انتخابات مجلس به سیاست خارجی ربط پیدا میکند.
سوالم همین بود، مشکل سیاست خارجی به سیاست داخلی ربط داده میشود. تا به امروز چقدر عوامل داخلی بر تصمیمگیریهای خارجی موثر واقع شدهاند؟
در این رابطه میتوان به استعفای ظریف اشاره کرد که در نتیجه سفر بشار اسد به تهران رخ داد و و آقای ظریف از آن بیاطلاع بود، حتی برخی مطرح میکنند که آقای رئیسجمهور هم از انجام این سفر بیخبر بوده است و زمانی که بشار اسد به تهران آمد به او اطلاع دادند که رئیسجمهور سوریه به دفتر شما میآید و با ایشان ملاقات داشته باشید.
سیاست خارجی در کشورهایی مثل سوریه، عراق، لبنان و بیشتر خاورمیانه حتی روسیه که کشورهای هدف هستند، تأثیر دارد که میزان این حساسیت درجاتی دارد، البته از آنجا که در دوران مرحوم هاشمی، آقای خاتمی و آقای احمدینژاد در وزارت خارجه فعال بودهام به خوبی آگاه هستم که وزارت خارجه در این مکانها تاثیر کمتری دارد. برای مثال گاهی وزارت خارجه بر عدم روی دادن اتفاقی در عمل فعال نیست و حتی وزارت خارجه، سفیر یا وزیر درباره انجام یا عدم آن نظری ارائه میدهند، ولی بر خلاف آن صورت میگیرد. در این شرایط هزینهها بالا میرود. در حالی که تمام کشورها در سیاست خارجه خود با دستگاههای مختلف امنیتی، نظامی و ... هماهنگی و مشورت انجام میدهند و با اقناع سازی به یک جمعبندی مشترک دست میبابند که در نهایت مشکلی پیش نمیآید.
اما در ایران گاهی وزارت خارجه از برخی اتفاقات خبردار هم نمیشود که مشکل ساز شده است. در تمام دولتها برای انتخابها خیلی به شایستهسالاری اهمیت داده میشد، حتی در دولت خاتمی که این مسئله بسیار مورد توجه قرار گرفت، باز هم اعمال نفوذ میشد و از نزدیک دیدم که در دولت آقای خاتمی، سفیری انتخاب شده بود که از لحاظ سواد در حد پایینی بود.
در هر دو دوره از کاندیداتوری آقای روحانی حمایت کردم، البته او تنها گزینهای بود که میتوانستیم از آن حمایت به عمل آوریم و این حمایت نشاندهنده مناسب بودن روحانی بهعنوان یک گزینه برای مقام ریاست جمهوری نیست، البته در دوره اول خوب عمل کرد، اما در دوره دوم از عهدی که با مردم بسته خیلی فاصله گرفت که در همان دوره در روزنامه بهار دو نامه نوشتم یکی به آقای ظریف و دیگری به آقای رئیسجمهور. برای آقای ظریف توصیه کردم که قبل از مطرح شدن کاندیدا برای سفارت او را به دفتر دعوت کند و درخواست کند با دستخط خود چند صفحه مطلب در مورد آخرین تحولات منطقه بنویسد. بعد آقای ظریف این متن را بخواند که از این طریق با دستخط و انشاء و املاء او آشنا شود. بعد از این اقدام تصمیم برای انتخاب بگیرد. با این ملاک شاید ۳۰-۴۰ درصد کاندیداهای سفارت در نهایت سفیر نمیشدند.
از فرصتی که به ما و خوانندگان ما دادید سپاسگزاریم.