تیتر امروز

زهرا نژادبهرام: تصمیم گیران دوباره دارند راه را اشتباه می‌روند/ دارویی برای مقابله با بی حجابی کشف شده که ما نمی‌دانیم؟
گفت و گوی دیدار با یک فعال سیاسی اصلاح طلب درباره کلینیک ترک بی حجابی

زهرا نژادبهرام: تصمیم گیران دوباره دارند راه را اشتباه می‌روند/ دارویی برای مقابله با بی حجابی کشف شده که ما نمی‌دانیم؟

خبر راه اندازی کلینیک ترک بی حجابی دلیل گفت و گوی دیدارنیوز با زهرا نژاد بهرام فعال سیاسی اصلاح طلب شد. او معتقد است: راه‌اندازی کلینیک برای درمان جسم انسان است نه روح و اعتقادات مردم.
محمد قوچانی: با این قانون اساسی به توسعه نمی‌رسیم/ یک جریان معتقد است که توسعه خلاف شرع است/ تا یک جامعه مدنی شکل نگیرد، توسعه محقق نمی‌شود
واکاوی چرائی عدم توسعه در ایران در گفت‌وگوی دیدار با مدیر مسئول ماهنامه آگاهی نو

محمد قوچانی: با این قانون اساسی به توسعه نمی‌رسیم/ یک جریان معتقد است که توسعه خلاف شرع است/ تا یک جامعه مدنی شکل نگیرد، توسعه محقق نمی‌شود

اهمیت موضوع عدم توسعه در ایران بهانه گفت و گو با محمد قوچانی، روزنامه نگار شد؛ او معتقد است: در هر کشوری تا یک جامعه مدنی شکل نگیرد، توسعه محقق نمی شود.
لازم نیست خواص جایی بروند
افاضات اضافه

لازم نیست خواص جایی بروند

عوام الملک در نامه‌ای به حضرت مسعود نوشت: بر خلاف تبلیغات برخی از این رسانه‌های بیگانه وابسته، لازم هم نیست خواص جایی بروند. ما عوام خودمان داریم می‌رویم. داریم کم می‌شویم. داریم خودمان را می‌کشیم...
"دیدارنیوز" به بررسی فیلم «سمفونی نهم» می‌پردازد؛

آنگاه که با هیتلر و کوروش، همدرد می­ شویم

در مورد عنوان فیلم، باید گفت که سمفونی نهمِ بتهوون که در اتاق خودکشی هیتلر در فیلم هم توسط ملک الموت از گرامافون پخش می­ شود، معروف است به سمفونی مرگ. این همسان سازی بین موسیقی و فضا و همچنین بهره­ بری از چنین المان ریز و جزئی برای نامگذاری اثر، خود یکی از ذوق­‌های هنری فیلمساز را می­ رساند و چنین فیلمی را از فیلم­‌های درام عادی جداسازی می­ کند. همچنین این فیلم، اولین فیلمی در تاریخ سینمای ایران محسوب می­ شود که کوروش کبیر را به تصویر می­ کشد و اتفاقا کنایه آمیز است که اولین حضور کوروش در سینمای ایران، تنها به مقوله مرگ وی می­ پردازد.

کد خبر: ۲۰۲۵۰
۱۰:۱۹ - ۲۰ بهمن ۱۳۹۷

دیدارنیوزـ ایمان رضایی: محمدرضا هنرمند، با یک فانتزی دیگر پا به جشنواره امسال گذاشته و ایده­‌ای نو در بین ایده­‌های کهنه و مُرده­ سینماگران ایرانی دارد. سمفونی نهم، هجویه­‌ای است هنرمندانه از تاریخ، مرگ و زندگی. ملک الموتی که به درستی تبدیل به یک کاریکاتور شده و زندگی انسانی را تا حد زیادی به شوخی می­ گیرد و شخصیت­‌های مهم تاریخی که بعضا با آن­ها نیز شوخی انجام می­ گیرد و مقوله عدم توانایی انسان در فرار از مرگ را به تصویر می­ کشد.


فیلم در دو خط داستانی و ساختاری مسیر خود را پیش می­ برد و در آخر، یک تطابق شکل می­ گیرد. یک خط داستانی مربوط به زنی جراح به نام راحیل (ساره بیات) است که با جنازه­‌ای در صندوق عقب ماشین خود، راهی روستایی به نام سیرچ شده که جنازه را در آنجا دفن کند، در خط موازی، فرشته مرگ (حمید فرخ­ نژاد) با او همراه می­ شود تا مرگ نزدیک راحیل را به انجام برساند که به محض حضور او در فیلم، فلش بک­‌هایی از خاطرات او را می­ بینیم، خاطراتی که مربوط به مرگ کوروش کبیر، آدولف هیتلر، بردیا، امیرکبیر و ... هستند.

 

آنگاه که با هیتلر و کوروش، همدرد می­ شویم

آنچه که در مسیر این فیلم جاده­ ای/فانتزی رخ می­ دهد، تحولی در شخصیت ملک الموت به­ وسیله عشق است. درواقع اگر کلیدواژه­‌های فیلمنامه را به تاریخ، مرگ، زندگی و عشق گشترش دهیم، سه مورد اول در ابتدا جدی گرفته ­می شوند و در مسیر فیلم هجو می­ شوند، اما کلیدواژه عشق، در ابتدا با نگاهی علمی و غیراحساسی هجو می­ شود و در پایان، رنگ و بویی جدی به خود می‌گیرد. البته که از این نظر فیلم کمی به ورطه شعاردهی و تقدس بخشی می­ افتد، اما سمفونی نهم، ارزش بالای سینمایی خود را از جایی دیگر می­ گیرد.


در مقیاس جهانی، سمفونی نهم به شدت شبیه به آثار فیلمساز مشهور آلمانی، ویم وندرس است. وندرس نیز با تجربیات فراوان در ژانر فیلم­‌های جاده­‌ای، درآخرین فیلمش، «بال­های اشتیاق» به مقوله "انسان بودگی" یک فرشته می­ پردازد و مقام والای انسان بودن را به فرشته بودن نیز ترجیح می­ دهد. حالا هنرمند دست روی این ایده پر بحث و حائز اهمیت گذاشته و یک فیلم در سبک پارودی و با بوی مرگ ساخته است.


در مورد عنوان فیلم، باید گفت که سمفونی نهمِ بتهوون که در اتاق خودکشی هیتلر در فیلم هم توسط ملک الموت از گرامافون پخش می­ شود، معروف است به سمفونی مرگ. این همسان سازی بین موسیقی و فضا و همچنین بهره­ بری از چنین المان ریز و جزئی برای نامگذاری اثر، خود یکی از ذوق­‌های هنری فیلمساز را می­ رساند و چنین فیلمی را از فیلم­‌های درام عادی جداسازی می­ کند. همچنین این فیلم، اولین فیلمی در تاریخ سینمای ایران محسوب می­ شود که کوروش کبیر را به تصویر می­ کشد و اتفاقا کنایه آمیز است که اولین حضور کوروش در سینمای ایران، تنها به مقوله مرگ وی می­ پردازد.

 

آنگاه که با هیتلر و کوروش، همدرد می­ شویم

من باب شخصیت ملک الموت اگر کمی دقیق­تر نگاه کنیم، متوجه آن می­ شویم که او، ترکیبی است از ظالم­ترین و محبوب­ترین شخصیت‌های تاریخ تا به امروز. از هیتلر، سیگاری در کیف دارد و از کوروش، توشه­‌ای بر دوش. از بردیا خنجری به یادگار دارد و از امیرکبیر، انگشتری در دست. این همسان­­سازی خود با انسان‌ها که از سر علاقه او به آدمی است، تا مرز شبیه سازی رفته، اما به انجام نرسیده است و آنگاه که در اواخر فیلم به انجام می­ رسد، ملک الموت صاحب سایه­‌ای می­ شود که سایه رهایش نمی­ کند. آنگاه که صاحب زندگی شده، سایه‌ای از مسئولیت‌ها و سختی‌ها نصیبش شده که کنار آمدن با آن، کار ساده‌ای نیست. به راستی که زندگی، شاید از مرگ هم سخت‌تر باشد، اما این عشق است که سهلش می­ کند...

 

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی