
بازگشت تحریمها، آغازگر مجموعهای از سناریوهای چندمرحلهای است که غرب و اسرائیل برای نابودی ظرفیتهای استراتژیک ایران و تغییر رفتار یا براندازی نظام طراحی کردهاند.
دیدارنیوز: بازگشت تحریمهای بینالمللی علیه ایران از ۲۸ سپتامبر ۲۰۲۵، پس از فعالسازی مکانیسم "ماشه" توسط بریتانیا، فرانسه، آلمان، نقطه آغاز چرخهای جدید از تنشهای ژئوپلیتیک با غرب و اسرائیل است. این تحریمها که به تنهایی به تحقق خواستههای غرب – توقف برنامه هستهای، محدودسازی توان موشکی و مهار نیروهای نیابتی – را قادر نیستند در عوض، مقدمهای برای سناریوهای چندمرحلهای هستند که هدف نهایی آنها نابودی ظرفیتهای استراتژیک ایران و فشار برای تغییر رفتار یا براندازی نظام است.
سابقه تعاملات غرب و اسرائیل با ایران نشاندهنده الگویی از ترکیب تحریمها با اقدامات تهاجمی است. در ژوئن ۲۰۲۵، پس از قطعنامه شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی که ایران را به عدم همکاری متهم کرد، اسرائیل و آمریکا حملات گستردهای به تأسیسات هستهای و نظامی ایران انجام دادند. این حملات، که به عنوان اقدامات "پیشگیرانه" توجیه شدند، خسارات سنگینی به زیرساختهای ایران وارد کردند و نشاندهنده عزم غرب برای استفاده از نیروی نظامی در صورت ناکامی دیپلماسی هستند. اکنون، با بازگشت تحریمها، احتمال تشدید اقدامات علیه ایران افزایش یافته است. اگر ایران در کوتاهمدت به توافقی جامع با غرب نرسد که خواستههای آنها را تا حدی برآورده کند، خطر سناریوهای تهاجمیتر بسیار جدی است.
سناریوهای محتمل برای فشار بر ایران
بازگشت تحریمها، آغازگر مجموعهای از سناریوهای چندمرحلهای است که غرب و اسرائیل برای نابودی ظرفیتهای استراتژیک ایران و تغییر رفتار یا براندازی نظام طراحی کردهاند. این سناریوها، با تأکید بر حمایت از اپوزیسیون، به شرح زیر هستند:
۱. حملات نظامی هدفمند علیه تأسیسات هستهای و موشکی
سابقه حملات اسرائیل و ایالات متحده به تأسیسات نطنز، فردو و پایگاههای موشکی و همچنین اظهارات نتانیاهو مبنی بر جلوگیری از بازسازی برنامه هستهای، احتمال حملات جدید علیه تاسیسات هستهای و پایگاههای موشکی در ماههای آتی را تقویت میکند. حملاتی که با هدف تخریب کامل ظرفیت غنیسازی و تولید موشکهای بالستیک انجام شوند، چنین اقداماتی بهویژه اگر ایران پاسخ نظامی دهد، میتوانند به سرعت به درگیری گستردهتر منجر شوند.
۲. عملیات سایبری و خرابکاری پیشرفته
تشدید حملات سایبری، مشابه ویروس استاکسنت، برای اختلال در برنامه هستهای و زیرساختهای نظامی ایران محتمل است. این اقدامات میتوانند با خرابکاری در زنجیره تأمین یا هدف قرار دادن شبکههای فرماندهی، زیرساختهای صنعتی و اقتصادی، دانشمندان و مهندسان نمونههایی از استراتژی "جنگ سایه" هستند.
۳. ترور فرماندهان و مقامات ارشد
در صورت وقوع حمله نظامی اسرائیل به ایران، یکی از سناریوهای محتمل، اجرای عملیات هدفمند ترور علیه فرماندهان ارشد نظامی و امنیتی و حتی مقامات عالیرتبه جمهوری اسلامی است؛ اقدامی که با هدف فلجسازی ساختار دفاعی کشور، ایجاد خلل در فرماندهی میدانی، و تشدید بیثباتی داخلی انجام میشود. سابقه ترور دانشمندان هستهای و فرماندهان در ایران و محور مقاومت توسط اسرائیل، نشان میدهد که این دولت از ابزارهای اطلاعاتی، سایبری و نیابتی برای حذف فیزیکی چهرههای کلیدی استفاده میکند و در صورت آغاز درگیری مستقیم، احتمال گسترش این نوع عملیات به سطوح بالاتر حاکمیتی کاملاً جدی و قابل پیشبینی است.
۴. فشار بر نیروهای نیابتی و جنگ نیابتی معکوس
آمریکا و اسرائیل ممکن است حملات سنگینی به نیروهای نیابتی ایران، مانند حزبالله در لبنان، حوثیها در یمن یا گروههای مقاومت در عراق و سوریه، ترتیب دهند. این حملات میتوانند ترور فرماندهان، تخریب پایگاهها یا قطع خطوط لجستیکی را شامل باشند تا نفوذ منطقهای ایران را تضعیف کنند.
۵. فشار دیپلماتیک و انزوای جهانی
غرب ممکن است با جلب حمایت کشورهای دیگر، جمهوری اسلامی را در مجامع بینالمللی منزویتر کند. این انزوا میتواند با فشار بر چین و روسیه برای کاهش همکاری با ایران همراه شود.
۶. تلاش برای تغییر رفتار یا براندازی نظام از طریق اپوزیسیون
در آخرین سناریو، غرب و اسرائیل ممکن است از طریق حمایت از گروههای اپوزیسیون، تشدید تحریمهای اقتصادی و عملیات روانی، به دنبال تغییر رفتار یا حتی براندازی نظام باشند. این استراتژی، اگرچه پرریسک است، میتواند با حمایت مالی و تسلیحاتی از گروههای داخلی یا خارجی مخالف ایران پیگیری شود.
بازگشت تحریمها نشانهای از عزم غرب و اسرائیل برای وادار کردن جمهوری اسلامی به تسلیم یا تغییر رفتار است، اما این تحریمها پایان راه نیستند. سناریوهای محتمل، خطری جدی برای امنیت و رفاه شهروندان ایجاد میکنند. بدون توافق جامع در کوتاهمدت، ایران در معرض فاجعهای بزرگ قرار خواهد گرفت. سیاستمداران ایرانی باید با واقعبینی، دیپلماسی را در اولویت قرار دهند تا از این چرخه خطرناک خارج شوند. جامعه ایرانی نیز با آگاهی و همبستگی میتواند نقشی کلیدی در تغییر این مسیر ایفا کند. زمان برای اقدام تنگ است، و آینده به تصمیمات امروز بستگی دارد. در این میان، شهروندان ایران بیشترین آسیب را از افزایش تورم، کاهش ارزش پول ملی و ناامنی متحمل خواهند شد./دیپلماسی ایرانی
نویسنده: مسعد سلیتی، وکیل دادگستری