
داوود حشمتی، روزنامهنگار و تحلیلگر مسائل سیاسی در واکنش به مخالفان بیانیه جبهه اصلاحات ایران نوشته دقیقا با کدام بخش آن مخالف هستید؟
دیدارنیوز _ داوود حشمتی*:
بیانیه اخیر جبهه اصلاحات ایران بعد از جنگ ١٢ روزه، روز یکشنبه منتشر شد و موجی از حملات عصبی و سطحی را رقم زد. از همین رو باید نگاهی به بیانیه انداخت و از مخالفان سئوالاتی صریح پرسید.
مطلب مرتبط:
آشتی ملی؛ فرصتى طلایی برای تغییر و بازگشت به مردم
بیانیه جبهه اصلاحات ضمن تاکید بر اینکه «جنگ ١٢ روزه نشان داد که ایران در دفاع از تمامیت ارضی خود مصمم و تواناست» تاکید میکند که این جنگ «همزمان روشن کرد که تداوم این مسیر، بدون بازسازی اعتماد ملی و گشودن باب تعامل سازنده با جهان، هزینههای انسانی، مالی و روانی بسیاری بر ملت تحمیل خواهد کرد. امروز، روان جمعی ایرانیان زخمی است و سایه ناامیدی و اضطراب، همچنان بر زندگی روزمره مردم سنگینی میکند.» آیا این حرف و این تحلیل، غیرواقعی است؟ مخالفان با کدام بخش از آن مخالفت دارند؟ با مصمم بودن در دفاع از تمامیت ارضی یا هزینههای انسانی و مالی و روانی که در صورت تداوم این مسیر بر ملت تحمیل خواهد شد؟
بیانیه همچنین به ناترازیهایی که گریبان کشور را گرفته و تهدید مکانیزم ماشه که میتواند «رکودی عمیق تر» از پیامدهای جنگ داشته باشد، اشاره کرده است. همچنین دال مرکزی پیام بیانیه را میتوان هشدار نسبت به بازگشت به ذیل فصل هفتم و این جمله در نظر گرفت: «این بازگشت نیز، مشروعیت جنگ آینده علیه ایران را با برچسب «تهدیدکننده صلح» تأمین میکند؛ بنابراین پیشگیری از این سناریو، فوریت امنیت ملی است، نه موضوع جناحی یا انتخاباتی.» آیا پیشگیری از چنین وضعیتی اولویت اصلی کشور نباید باشد؟ با چه چیز مخالفت دارید؟
این بیانیه همچنین تاکید کرده است که «تنها راه نجات کشور و فرصتی طلایی برای تغییر و بازگشت به مردم میداند و بىتردید بدون پرداختن به اصلاحات ساختاری عمیق، آشتی ملی و عفو عمومی، صرفاً به یک نمایش سیاسی بدل خواهد شد.» آیا این حرف نامربوط است؟
فراموش نکردهایم سیاستمدارانی مانند قالیباف در بحبوحه ۱۴۰۱ و جنبش «زن زندگی آزادی» ادعای تغییرات در «حکمرانی» را مطرح کرده و بعدها حرفهای خودشان را فراموش کردند و لایحه حجاب را در مجلس تصویب کردند. اگر آنها حرفهای همیشگی خود را در بحرانها و لزوم بازگشت به مردم فراموش میکنند، اما مردم که فراموش نمیکنند چگونه فرصتها به سرعت از دست میرود و عدهای میخواهند همچنان در برهمان پاشنه سابق بچرخد، تا سهمشان از قدرت کاسته نشود.
با این حال منتقدان باید نقد مشخص خود را به راه حلهای یازده گانه بیانیه بیان و به ملت اعلام کنند راه حل جایگزین آن برای این موارد چیست.
بر سر بسیاری از بندهای این بیانیه اتفاق نظر وجود دارد. خلاصه راهکارهای یازده گانه این بیانیه عبارتند است: رفع حصر و عفو عمومی، تغییر گفتمان کشور به توسعه، عبور از چندگانگی در نهادهای تصمیم گیری، خروج نیروهای نظامی از اقتصاد و پرداختن به اولویت دفاع از کشور، عبور از نگاه گزینشی «خودی وغیرخودی»، اصلاح رویکرد صداوسیما، تغییر قوانین مربوط به حقوق زنان، خارج کردن اقتصاد کشور از دست نهادهای خصولتی، اصلاح ساختار سیاست خارجی و جلوگیری از فعال شدن مکانیسم ماشه، تعلیق (نه از دست دادن) غنی سازی در قبال رفع کامل تحریم ها، همگرایی منطقهای و بازسازی تصویر ایران به عنوان ملتی صلح جو.
تنها بخشی که شاید به آن نقد باشد این است که نقشه راه ارائه شده از سوی بیانیه «نقشه راه فوری» اعلام میشود. آنهم در شرایطی که میشود گفت هیچ نسخهای راه حل فوری نخواهد بود.
بیانیه همچنین در پایان تاکید کرده بر همگرایی «نیروهای سیاسی ملی مدافع رویکرد اصلاحات مسالمت جویانه و خشونت پرهیز» چرا که امروز را یک فرصت طلایی برای این تغییر میداند. مخالفان باید صراحتا اعلام کنند کدام بند از این بیانیه را قبول ندارند و راه حل متفاوت آنها در همان بند دقیقا چیست؟
تا اینجا، اما شاهد نقد جدی به این بیانیه نبودیم و بیشتر بیان کلیاتی است که سعی در فضاسازی علیه آن دارد. در چنین شرایطی باید برای بیشتر خوانده شدن و دیده شدن آن در میان مردم تلاش کرد.
به گزارش دیدارنیوز، برخی از تندروهای داخلی و رسانههای پرادعا و پرهزینه آنها به جای پاسخهای منطقی به این بیانیه، بازهم همان روش حمله و چسباندن آن به اسرائیل و آمریکا را تکرار کردهاند تا به اهداف خود برسند، در حالی که ادبیات تند و توهینآمیز آنها نسبت به مقامات و زورگویی و اجبار و طرحهای عجیب و غریب مثل بستن تنگه هرمز که از زبانشان نمیافتد، باعث خوشحالی دشمنان این آب و خاک شده و برای مردم و کشور هزینههای زیادی داشته است.
*روزنامهنگار و تحلیلگر مسائل سیاسی
منبع: امتداد