
بعد از اظهارات تند هاکان فیدان، وزیر خارجه ترکیه درباره ایران در ماجرای تحولات سوریه که واکنشهایی در کشورمان داشت، حالا نوبت به رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه -که کشورش با بازداشت بحثبرانگیز اکرم امام اوغلو، شهردار استانبول غرق در تظاهرات و ناآرامی شده- رسیده تا با نام بردن از «تبریز» خبرساز شود و ایرانیها را به خود حساس کند. نادر صدیقی، نویسنده و پژوهشگر در پاسخ به اردوغان نوشته: آن «جغرافیای معنوی» که تو میگویی، یک اسم مشخص دارد: از چناق قلعه تا عماره وکوت؛ جغرافیای معنوی جهاد امت برضد اشغالگران انگلیسی.
دیدارنیوز: باید به اردوغان پاسخ داد. اما نباید به شیوه رسانههای تفرقه افکن او را به چیزی که نگفته متهم ساخت بلکه باید به استناد خروارها سند تاریخ به شمول آرشیو عثمانی و آرشیوهای برجای مانده در عراق، به اردوغان گفت آن «جغرافیای معنوی» که تو میگویی، یک اسم مشخص دارد: از چناق قلعه تا عماره وکوت؛ جغرافیای معنوی جهاد امت برضد اشغالگران انگلیسی.
چه کسی گفت "تبریز جزیی از جغرافیای معنوی ترکیه است"؟ اردوغان یا رسانههای داخلی کشورمان که تیتر مذکور را برای سخنان اردوغان انتخاب کردند؟ اردوغان دقیقا چنین نگفت. بلکه دقیقا چنین گفت: "از سوریه تا غزه از حلب تا تبریز، از موصل تا قدس، درسراسر جغرافیای معنوی ما، شهدا در کنار یکدیگر در چاناق قلعه آرمیدهاند".
واژه "ترکیه" در سخنان مذکور وجود ندارد و اساسا نمیتوانست وجود داشته باشد. زیرا کشوری به نام ترکیه چند سال پس از نبرد چناق قلعه اعلام موجودیت کرده و آن نبرد رهایی بخش وضد اشغالگری امپریالیستی ذیل عنوان عثمانی انجام شد. آن هم دقیقا در شرایط ودر ایامی که نه فقط تبریزیها بلکه مراجع وعلمای مجاهد وآگاه ما در بخش دیگری از همان جغرافیای جهاد ورهایی، درکنار اردوی عثمانی برضد همان اشغالگران انگلیسی جانانه جنگیدند. دقیقا در جبهه جنوبی همان نبرد ضد انگلیس در کوت وعماره وبصره ومدائن و بغداد...
علمای نجف رفته ما از خراسان و خوانسار وشیراز وتبریز و دیگر شهرها، در آن جغرافیای جهادی پیشتاز بودند، حتی پیشتازتر از علمای اهل سنت عراق که سستی آنها زخمها بر پیکر امت در عراق وارد آورد وپشیمانیها در دل خود آنها کاشت که بی فایده بود.
ناسیونال صهیونیسم "نه غزه نه لبنان" که همکناری نام غزه وتبریز وموصول وقدس را برنمی تابد متوسل به انواع حیل درتحریف تاریخ شد تا درخشش جهاد ضد انگلیسی چناق قلعه ۱۹۱۵ تا قیام ۱۹۲۰ علمای مجاهد شیعه را به محاق مرزبندیهای استعماری ببرد. آنچنان که گویی تاریخ همه آن چهارقرن پسا چالدرانی را باید زیر برق شمشیرهای چالدران قرائت کرد و ما همسایگان فقط با یکدیگر جنگیده ایم و هر روزمان چالدران بوده واز این پس هم باید راهبرد چالدرانی اتخاذ کنیم تا جنایات صهیونیسم درغزه وتهدیدها هرروز وبالفعل آن منسی شود وکسی جرئت نکند نام تبریز را در کنار قدس وغزه وموصل وچناق قلعه بیاورد.
خوشبختانه وبه عنوان یک مثال بارز، کتاب "خاطرات ومبارزات آیت الله شیخ محمد خالصی زاده" چاپ شده و آن چه را رسانههای جنگ طلب میکوشند از خاطرات وحافظه جمعی علمای ما بزدایند تا در زمین بکر وبایر جهل تاریخی بذر کین ونفرت همسایگانی در سطح امت پراکنده کنند، میتوان به خاطر آورد.
آیت الله شیخ محمد خالصی زاده که تبار او به قبیله مشهور وخوش نام بنی اسد میرسد یکی از علمایی بود که در کنار دیگر علمای خراسانی وشیرازی وخوانساری ما "منزل به منزل درکنار مردم عراق وقشون عثمانی جلوی اشغالگران {انگلیسی} مقاومت کرد وبا خطبههای گیرایش همه را به جهاد فراخواند. " حتی پس ازآنکه "اواخر جنگ اول جهانی عثمانیها سپر انداختند. عراق به اشغال انگلیس درآمد. عراقیان به فتوای مراجع تقلید انقلاب کردند واستقلال خواستند. " (مقدمه کتاب مذکور، ص ۳)
این همان جهاد استقلال طلبی علمای ماست که امام خمینی بارها، از ۱۵ خرداد تا نامه اعتراضی به البکر رئیس جمهور عراق تا سخنرانیهای پس از انقلاب بدان افتخار میکرد وخود را در جانب آنان قرار میداد واز سر "مااندیشی" جهادی برضد اشغالگری ضد عثمانی انگلیسی ها، میگفت "ما" بودیم که استقلال عراق را گرفتیم. به عبارت دیگر اگرچه چناق قلعه در سال ۱۹۱۵ واندکی بعد حماسه شیعی-عثمانی نبرد کوت وعماره ومدائن آخرین درخششهای تاریخ عثمانی قبل از فروپاشی بود، اما علمای ما و بخصوص مراجعی بزرگ همچون میرزا محمد تقی شیرازی پس از سقوط عثمانی نیزاز جغرافیای جهاد چناق قلعه وکوت وعماره وکاظمین وبصره به اقلیم جهاد استقلال عراق منتقل شدند وبه جهاد خود ادامه دادند.
جغرافیای معنوی جهاد چناق قلعه کوت عماره مدائن..
برخلاف بازی خوردگی نهادینه و تیترگزینی ناشیانه وکاذب رسانهها در فضای تیروتار اختلاف پراکنی، نبرد چناق قلعه در سال ۱۹۱۵ "جزئی از جغرافیای معنوی جهان ترک" نبوده، "، همچنین "جزئی از جغرافیای معنوی ترکیه " هم اصلا نبوده. برعکس، چنانچه به عنوان مثال از خاطرات وتجربه زیسته مبارزاتی آیه الله خالصی زاده میخوانیم، آن نبرد، جزئی از یک جغرافیای جهادی وسیع تری بوده که نویسنده، بارها با عنوان "نیروهای اسلام" برضد انگلیس توصیف میکند.
به عبارت دیگر آن تیتر که رسانهها به نحو ناآگاهانه واز سر منفی نگری وجذاب سازی خطوط گسل همسایگانی برگزیده اند نه در سخنانی که خودشان در ذیل آن تیتر از اردوغان آورده اند یافت میشود ونه میتوان آن تیترگزاف را به واقعیت جغرافیای جهادی آن دوران از چناق قلعه تا بصره وکوت وعماره نسبت داد.
به فرض اینکه اردوغان هم همان سخن را گفته باشد که تیترهای تفرقه افکنانه به او نسبت دادند، باید به او پاسخ دقیق ومستند وشایسته والبته قاطع داد. البته ایراد اصلی به خود اردوغان وارد است: تبریز را میگوید کوت و بقیه ایران و اهواز و آنسو و این سوی اروند و همدان را نمیگوید که بخشی از همان جغرافیای معنوی جهادی بود برضد اشغالگری انگلیسی:
"انگلیس ها وقتی از اشغال بغداد مایوس شدند به روسها گفتند از سمت ایران به بغداد حمله کنند. فرمانده عثمانی در عراق با این یورش دست پاچه شد ولشکری از نظامیانی را که در کوت داشت به فرماندهی علی احسان بک، جلوی روسها فرستاد. این نیروها با سپاهیان روس درگیر شد وآنها را تا آن سوی همدان عقب راند. مردم ایران از قوای مسلمان عثمانی استقبال گرم ومحترمانهای کردند ولشکر عثمانی در همدان مستقر گردید. " (آیه الله خالصی زاده، پیشین، ص ۱۰۹)
به این ترتیب وقتی به یمن خاطرات زیسته مبارزاتی آیت الله خالصی زاده خودمان را در موقعیت راهبردی آن جغرافیای جهادی وسیع قرار میدهیم برخلاف آنچه که جماعت ایرانشهریهای سفید از سر کین توزی استعماری برای تفرقه افکنی وجنگ افروزی به تحریفی خشونت بار میگویند، در لحظه جهادی چناق قلعه تا کوت وهمدان واهواز، در نقطه چالدرانی چهار قرن پیش قرار نداریم وسخن از حضور ایران است وهمدان وتبریز واهواز دربخشی از جغرافیای معنوی جهادی برضد اشغالگری انگلیسی.
آیت الله مجاهد ما چنانچه به تفصیل درخاطرات مذکور آورده، درعین تقدیس روح معنوی جغرافیای جهادی مذکور، هرجا خطا خودسری وبدرفتاری قشون عثمانی با مردم عراق میبیند، انتقاد میکند وتسلیم نمیشود:" به هرحال آن کارهای موجب نفرت تمام عراقیان شد که نمیدانستند اگر انگلیسها بیایند رفتارشان بسیار بدتر وتلختر از اینهاست. " (ض ۱۰۹)
اصفهانی ها، شیرازی ها، کاشانیها پیشتازِجغرافیای معنوی جهادی
"فوج کاظمین ودر پیشاپیش آنان سید مهدی حیدر وپسران بزرگوارش وعلمای همراهشان وسید مصطفی کاشانی و شیر پسرش سید ابوالقاسم کاشانی، همچنین شیخ الشریعه اصفهانی وعلمای نجف که همراهش بودند با محمدرضا که به نیابت از پدرش میرزا محمدتقی شیرازی آمده بود (چون میرزا قادر به حرکت نبود) به فرماندهی عثمانی ملحق و روبروی قرنه مستقر شدند. قبایل الازبرج والبومحمد وبسیاری از قبایل بنی لام والبودراج نیز دنبال آنها رفتند. قبایل اطراف ... هور ومجنون وهور عظیم نیز به آنها پیوستند. پدرم با عمویم شیخ صادق خالصی وبرخی علمای کاظمین درعماره ماندند که مهیای سفر اهواز گردند. نامههایی نیز برای عشایر وایلات ایران نوشتند. سید محمد، پسر سید کاظم یزدی، هم به نیابت از پدرش (که قادر به حرکت نبود) به اینان پیوست. خیلی از علمای نجف هم آمدند وجزو این دسته شدند. سید محمد سعید الحبوبی، سید علی داماد وبسیاری از علمای نجف عازم شعیبیه شدند. تمام قبایل فرات از حله وکوفه تا بصره به آنان پیوستند که اگر بخواهم نام ببرم خیلی طولانی میشود. " (ص ۷۸)
آنچه اردوغان نمیگوید: پیوستار جغرافیای جهادی چناق قلعه، کوت-هور اهواز...
ایرادی بر جریانهای رانتی ایرانشهریهای سفید نیست که چرا از امت نمیگویند ودرجهت تفرقه افکنیها وتمهید گفتمانی جنگ همسایگانی جغرافیای جهادی امت از چناق قلعه تا بصره ونجف را به محاق جنگ چالدرانی چهار قرن پیش میبرند. زیرا آنها به قول معروف شمشیر علیه امت را از رو بسته اند. آکادمسینهای رانتی آنها در دانشگاهها درجهت مفصل شکنی آن پیوندها ومفصلهایی که قانون اساسی میان ملت-امت پدید آورده سعی درترور گفتمانی تعلق فرامرزی امت مسلمان برضد اشغالگری صهیونیستی دارند ودرهمایشها و دانشنامه نویسیها و روزنامهها سعی در دوقطبی سازی امت-ملت دارند تا به زعم آنها ایران با قطع پیوندهای همسایگانی، چنان خود را در منطقه تنها ببیند که چارهای جز انحلال استقلال خود در پروژه صهیونیستی نداشته باشد. این ایراد بر اردوغان وارد است که ادعای وحدت امت دارد و هر از گاهی خطابت خود را به گفتمان شریف قرآنی امت میآراید. به جهاد چناق قلعه که میرسد تبریز میگوید وبه درستی از جغرافیای معنوی تبریز، چناق قلعه، قدس، غزه موصل میگوید و پیوستار آن جغرافیا را فراموش میکند که به توصیف درخشان آیت الله خالصی زاده:
"یکی از جلوههای اخلاص در این جنگ آن بود که یک نفر میگفت سید مهدی حیدر، این پیرمرد محترم که در کاظمین چنان ملاحظه کاربود که شب تنها به کوچه نمیرفت، درمیدان جنگ دیدم میان خیمه اش روبری توپخانه دشمن نشسته است. یکی از سران قبایل آمد وگفت:"آقا بروید دراین گودال کوچک نزدیک خیمه تان". سید مهدی گفت:" نخیر! همین جا خوب است. من اهل فرار از شهادت نیستم". دیگران نیز چنین بودند.
با این خلوص وصدق نیت بود که مسلمانان بردشمن غلبه کردند. این جنگ مانند جنگهای صدر اسلام بود که مسلمانان به یاری حق وبا صدق نیت خود کشورگشایی کردند و بر شرق و غرب دنیا چیره گشتند و قدرت بی منازع جهان شدند.
از چیزهای به یاد ماندنی این جنگ، شجاعت سلیمان عسکری فرمانده سپاه عثمانی بود. دل و جراتی بیش از تخصص نظامی اش داشت. بدین سبب شخصا به میدان جنگ میرفت ومانند یک سرباز میجنگید. چند گلوله به پایش زدند و افتاد، اما اثری بر نیروها نگذاشت و لرزشی ایجاد نکرد... " (پیشین، ص، ۷۹)
از کوت تا چناق قلعه
"همین که به منزل میزبان فرود آمدیم وقراری یافتیم پدرم فرمود برو پیش نورالدین بک و بگو که رسیده ایم. رفتم وگفت وگویی طولانی در باره جنگ با آن فرمانده کردم وگفتم چه بر سر ما ودیگران آمده است و او نیز به من خبر داد که ایتالیا به جانبداری از انگلیس وارد جنگ شده است. همچنین خبر درگیریهای هولناک چناق قلعه را داد و نیز گفت حسین، شریف مکه، به هواداری از انگلیس وعلیه دولت عثمانی شورش کرده و پسرانش فیصل و علی در شام با جمال پاشا مذاکره کرده، ولی ناراضی برگشته اند. سپس با نیروهای عثمانی مستقر در جده به جنگ پرداخته اند.. " (پیشین، ص ۹۸)
از همین جا برمی خیزد اهمیت تاریخ قیام شیعیان ایران وعراق برضد اشغالگران انگلیسی که درست در نقطه اوج "سیاست شریفی انگلستان" در برکشیدن جاسوسانی، چون "شریف مکه"، "شریف عراق" و "شریف اردن" و درست درهمان هنگام که متاسفانه برخی شیوخ اهل سنت عراق وجهان عرب بازی انگلیس خورده وبه عثمانی پشت کردند، دست از جهاد نشسته وحتی پس از سقوط عثمانی نیز به جهاد خود ادامه دادند...
باید به اردوغان پاسخ داد. اما نباید به شیوه رسانههای تفرقه افکن او را به چیزی که نگفته متهم ساخت بلکه باید به استناد خروارها سند تاریخ به شمول آرشیو عثمانی و آرشیوهای برجای مانده در عراق، به اردوغان گفت آن "جغرافیای معنوی" که تو میگویی، یک اسم مشخص دارد: از چناق قلعه تا عماره وکوت؛ جغرافیای معنوی جهاد امت برضد اشغالگران انگلیسی.
نادر صدیقی - هممیهن