رخدادهایی از قبیل انتشار استوری خشونت توسط جوان سیرجانی، حکایت از آن دارد که باید هشدارها در مورد تفاوت دیدگاه در نسل جدید نسبت به مسائل اجتماعی و رفتارهای خشونت آمیز را جدی گرفت و نسبت به پایین آمدن سن خشونت و مسائلی از این قبیل، فکری عاجل کرد. شاید به دلیل مشغله های فراوان خانواده ها، مسیر تربیت و آموزش نسل امروز، به درستی طی نشده است.
دیدارنیوزـ پرستو بهرامیراد: فیلم کتک خوردن دختر نوجوان در سیرجان به سرعت در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود. در این فیلم، تصویر دختری دیده میشود که گویا در مکانی اطراف شهر سیرجان مورد ضرب و شتم قرار میگیرد. در استوری منتشره، تصویر چهره فرد ضارب و فیلم بردار مشخص نیست و تنها «آیدی» اینستاگرامی ضارب، مشخص است. یک »آی دی» که متعلق است به فردی با نام «امیرحسین کریمالدینی» که بنا به توضیحات خودش، رزمیکار نیز است؛ پسری اهل شهرستان سیرجان در استان کرمان. او پس از آنکه دختری در اینستاگرام به عشقش توهین میکند، درصدد انتقام بر میآید و و با یک برنامه ریزی و طراحی پیش بینی شده، منجر به رخداد این جریان دامنهدار میشود.
در زمان انتشار این فیلم، اخبار متناقضی منتشر شد. در آغاز بیان شد که این دختر، فریب خورده و از تهران به سیرجان کشانده شده است، اما در ادامه مشخص شد که او اصالتا سیرجانی است و با مادرش به بهانه دیدار اقوام از تهران به سیرجان آمده است و با ضارب، قرار حضوری گذاشته است.
بلافاصله پس از وقوع این اتفاق، فرمانده انتظامی شهرستان سیرجان خبر از بازداشت ضارب، فیلمبردار و دختر نوجوان داد و اظهار کرد: «در این رابطه دو مرد ۲۱ ساله و یک دختر ۱۶ ساله دستگیر و تحویل مراجع قضایی شدهاند. با مجرمان برخورد سختی خواهد شد.»
پس از اعلام خبر دستگیری، یکی از خبرنگاران محلی اعلام کرد دختری که مورد ضرب و شتم قرار گرفته، شکایتی از ضارب نکرده و به همین دلیل و پس از بازداشت، ضارب باید آزاد می شد اما دادستان به عنوان مدعی العموم و به دلیل عمل خشونت آمیزی که پسر انجام داده، او را در بازداشت نگه داشته است. گفته شده فردی که از اعمال خشونت، فیلم گرفته نیز اکنون با قید وثیقه آزاد است.
عمل وحشیانهای که جذب فالوور کرد
یکی از قسمت های اعجاب انگیز این ماجرا زمانی اتفاق افتاد که در فاصله کمتراز چند ساعت پس از انتشار این استوری و اخبار مرتبط با آن، بیش از ۲۰.۰۰۰ دنبال کننده جدید به صفحه این پسر اضافه شد و به نوعی به محبوبیت کاذب او کمک کرد و هنوز هم به تعداد فالوورهای این صفحه، افزوده میشود.
این رویکرد را بارها در شبکههای مجازی شاهد بودهایم و جمعیت زیادی از فعالین صفحات مجازی با وقوع اتفاقات ناگواری همچون رخداد اخیر به سمت اینگونه صفحات هجوم میآورند و باعث محبوبیت کاذب این افراد میشوند؛ درصورتیکه بسیاری از آنان نمی دانند اهداف پشت پرده چنین صفحاتی چیست و علل وقوع رخداد منتشر شده چه بوده است.
از طرفی، نوع خشونت منتشر شده و هجوم مردم برای پیگیری آن، این سوال مهم را در اذهان ایجاد می کند که چرا چنین رویدادهایی برای مخاطبین جذاب است؟ و هدف از دنبال کردن جوانی که خشونت را رواج میدهد چیست؟ به نظر می رسد جامعه شناسان و پژوهشگران حوزه روانشناسی باید به این موضوع، توجه ویژه نشان دهند.
اینستاگرام؛ متهم یا افشاگر؟
هنوز زمان زیادی از انتشار خبر احتمال فیلترینگ اینستاگرام نمیگذرد که شاهد انتشار این ماجرا از طریق همین شبکه مجازی هستیم. شاید این اتفاق باعث شود که دکمه فیلتر شدن این شبکه مجازی، زودتر فشرده شود. فضای مجازی در حقیقت مانند یک رسانه عمل میکند و نباید آن را متهم دانست. شبکههای مجازی مانند لبه تیز چاقو هم برای استفاده خوب و هم برای اعمال رفتارهای مجرمانه قابل استفاده هستند.
اگر این فیلم در فضای مجازی، منتشر نمیشد، شاید مجرمان این حادثه، هیچگاه مجازات نمیشدند و زنگ خطر ترویج رفتارهای خشونت آمیز در میان نسل جدید که امروز توسط جامعه شنیده شده است، هیچگاه به صدا درنمی آمد. وجود رسانه برای آگاهیبخشی به جامعه است و فضای مجازی، یکی از منابع به روز برای این موضوع خواهد بود. قطعاً از این امکانات مدرن باید استفاده درست کرد و زیر پوست جامعه را از این طریق رصد کرد.
کاهش سن خشونت را باید جدی گرفت
رخدادهایی از قبیل انتشار استوری خشونت توسط جوان سیرجانی، حکایت از آن دارد که باید هشدارها در مورد تفاوت دیدگاه در نسل جدید نسبت به مسائل اجتماعی و رفتارهای خشونت آمیز را جدی گرفت و نسبت به پایین آمدن سن خشونت و مسائلی از این قبیل، فکری عاجل کرد. شاید به دلیل مشغله های فراوان خانواده ها، مسیر تربیت و آموزش نسل امروز، به درستی طی نشده است.
برخی از افراد، سرچشمه این قبیل معضلات را فضای مجازی و ماهواره میدانند اما مگر می شود در دنیای امروز، از فناوری های جهان مدرن فاصله گرفت؟ زمانی که با ابزارهای دنیای مدرن به صورت قهری برخورد میشود و به جای فرهنگسازی و آموزش، حذف صورت مسئله در دستور کار قرار می گیرد، شکی نیست که شاهد اینگونه فجایع در کشور می شویم. نکته دیگر آنکه همچنان در مدارس و دانشگاهها، از روش های مربوط به ۲۰ سال قبل برای برخورد با دانشآموزان استفاده میشود؛ دانشآموزانی که از کودکی با فضای مجازی و اینترنت آشنا هستند ولی محیط تربیت و آموزش از دنیای آنان، فاصله بسیاری دارد.
فیلم تلخ سیرجان حکایت از عدم آموزش و فرهنگسازی دارد. رشد اجتماعی، رابطه مستقیم با آموزش و تربیت از دوره خردسالی تا جوانی و حتی میانسالی دارد، اما متاسفانه لزوم آموزش به فراموشی سپرده شده است.آیا آن دختر و پسر جوان، قبل از محاکمه قضایی، دوره های درمانی را طی خواهند کرد تا معلوم شود این حجم از خشونت، از کجا سرچشمه گرفته است؟
اما سوالی که ممکن است با انتشار فیلم فاجعه اخیر، بار دیگر مطرح شود این است که آیا باز هم، تنها راه حل مقابله را فیلترینگ میدانیم؟ آیا این فیلم، دریچهای برای پاک کردن صورت مسئله خواهد بود؟