تیتر امروز

دور دوم گفتگو‌های ایران و آمریکا در رم تمام شد/ مذاکرات ادامه خواهد داشت
مذاکرات تهران و واشنگتن امروز در رم ایتالیا

دور دوم گفتگو‌های ایران و آمریکا در رم تمام شد/ مذاکرات ادامه خواهد داشت

دور دوم مذاکرات ایران و آمریکا امروز شنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۴ در سفارت عمان در رم ایتالیا برگزار شد. دور اول مذاکرات در مسقط عمان مثبت و سازنده عنوان شد و باید دید در دور دوم مقامات تهران و واشنگتن...
پشت‌پرده مذاکرات تهران – واشنگتن/ زنگ خطر برای نظام سلامت/ کالابرگ زیر ذره‌بین؛ حمایت یا محدودیت؟
مجله اقتصادی دیدارنیوز با اجرای لیلا قصاب‌زاده

پشت‌پرده مذاکرات تهران – واشنگتن/ زنگ خطر برای نظام سلامت/ کالابرگ زیر ذره‌بین؛ حمایت یا محدودیت؟

این یازدهمین برنامه مجله اقتصادی دیدارنیوز است که با اجرای لیلا قصاب‌زاده به بررسی آخرین اخبار اقتصادی ایران و جهان در هفته گذشته می‌پردازد و با حضور کارشناسان و صاحب نظران تقدیم شما مخاطبان...
چشم از بعضی‌ها برندارید!
افاضات اضافه

چشم از بعضی‌ها برندارید!

عوام‌الملک در نامه‌ای جدید به مسعود، دلیل اینکه مدتی است که به او نامه ننوشته را توضیح داده و از مسعود خواسته چشم از برخی خواص برندارد.
در هشتمین همایش سالانه بین‌المللی مکتب ایرانی صلح مطرح شد

مقصود فراستخواه: کنش و اندیشیدن در مسیر دستیابی به صلح، مسیر تربیت و مکتب ایرانی صلح است

هشتمین همایش سالانه بین‌المللی مکتب ایرانی صلح، به همت انجمن علمی مطالعات صلح ایران، دانشگاه علامه طباطبایی و دانشگاه جنگ در سالن فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی، همچنین در سالن شهید فلاحی دانشگاه فرماندهی و ستاد ارتش برگزار شد.

کد خبر: ۱۸۱۵۶۱
۱۵:۴۸ - ۲۲ اسفند ۱۴۰۳

مقصود فراستخواه: کنش و اندیشیدن در مسیر دستیابی به صلح، مسیر تربیت و مکتب ایرانی صلح است

دیدارنیوز-مسعود پیوسته: از زمان پدیداری و فعالیت‌های انجمن علمی مطالعات صلح ایران، بیش از یک دهه می‌گذرد. این تشکیلات مدنی و علمی صلح جو، در طی ده سال گذشته، هفت همایش سالانه‌ی علمی و اندیشه ورزانه، با موضوع «صلح» با محور‌های متنوع چیستی، مبانی مفهومی و نظری صلح و چشم انداز صلح در خاورمیانه، بحران‌های نوظهور و ... برپاکرده است و امیدوارانه با هدف اثرگذاری بیشتر و کاربردی‌تر کردن موضوع صلح در جمع بین دولت و ملت؛ و توسعه نگاه صلح محورانه اش در مناسبات و روابط بین‌الملل، این بار در روز‌های هشتم و نهم اسفندماه، با برگزاری هشتمین همایش سالانه‌ی بین المللی اش در تهران، موضوع «مکتب ایرانی صلح» را جلوه داده است. از دیگر سو، این انجمن، برای اینکه نگاه علمی اش به صلح در موضوعات مختلف باشد، کمیته‌های متنوعی از محیط زیست و صلح، زنان و صلح، کودک و صلح و ... در طی سال‌های پدیدارش راه اندازی کرده که نگاهش به صلح، جامعیت داشته باشد.
این انجمن، برای آماده سازی جامعه‌ی مخاطب، در طی سال جاری، شاید ده «پیش نشستِ» ماهانه با موضوع صلح با محور‌های متنوع وفاق ملی، امکان یا امتناع صلح در جمهوری اسلامی و تشریح کلیات مکتب ایرانی صلح برگزار کرد تا این گونه، شاید ضمن مزه مزه کردن طعم مکتب ایرانی صلح از سوی مخاطبان متکثر جامعه ایرانی و ارائه اشانتیونی از کم و کیف صلح مورد نظر؛ و آماده سازی اش، توجه جامعه را بالاخره پس از ده سال، پیدایی انجمن علمی مطالعات صلح ایران به تازه‌ترین همایش خود با موضوع «مکتب ایرانی صلح» جلب و جذب کند، اما جلب نکرد.
نشستی که درهم آمیزی اهالی صلح با اهالی جنگ بود که تشریحش در ادامه می‌آید:
در این همایش دو روزه، ۳۳ کارشناس داخلی و خارجی، هر کدام از منظر خود به موضوع همایش «مکتب صلح ایرانی» پرداختند. گویندگان داخلی پرجمعیت بودند، ولی سخنوران خارجی، یک تن از افغانستان بود و دیگری از ترکیه، این دو هم، خود حضور نداشتند، متن‌های شان حاضر بود که توسط مدیر و مجری برنامه، آزاده دوست الهی قرائت شد.
شاید جنب و جوش‌های علمی در حوزه صلح در ایران، در ظرف زمانی مناسبش قرار ندارد که از دو سوی «ملت، دولت» مورد بی توجهی یا کم محلی قرار می‌گیرد. چون جامعه، خاصه از همان زمان پدیداری فعالیت‌های علمی این انجمن، طی همین شاید بیش از ده سال، دولت، ملت ایران در شرایط عمق یافتن ناصلحی‌ی خوداند. به خصوص که طی این سالها، موضوع صلح، مغلوبه‌ی خشونت و قهر و بی اعتمادی و بی اعتنایی جمعی بوده و ما در این فاصله، هر دو سال یکبار، شاهد بروز تنش و بی اعتمادی و خشونت بین دولت و ملت بوده ایم. دولت و جامعه هنوز به آرام و قرار نرسیده اند و در شرایط التهاب و اضطراب، اینجا سخن از صلح است.

مقصود فراستخواه: کنش و اندیشیدن در مسیر دستیابی به صلح، مسیر تربیت و مکتب ایرانی صلح است
در روز نخست این همایش، دکتر محمد منصور نژاد، از اعضاء انجمن علمی مطالعات صلح، در این باره، جمله‌ی کوتاه، ولی نافذی گفت. اینکه: جنگ، درد دارد، خشونت درد دارد، ولی صلح درد ندارد! شاید بر سر همین بی دردی صلح است که جامعه نگاهش جای دیگر است. به رغم آنکه می‌داند گمشده اش همین صلح است.» شاید احساس دور از دسترس دارد که خود را در این شرایط، نسبت به این جنس جنب و جوش‌های معطوف به صلح؛ و حتی بازتاب‌های رسانه‌ای اش احساس غربت و بیگانگی و ناباوری دارد.

مقصود فراستخواه: کنش و اندیشیدن در مسیر دستیابی به صلح، مسیر تربیت و مکتب ایرانی صلح است
مهندس سیدمحمد بهشتی، اندیشه ورز حوزه فرهنگ و هنر، در ساعت نخست این همایش در روز اول، کلیاتی از صلح گفت و دوگانه‌ای از کل و جزء آن: «در وهله‌ی نخست، وقتی سخن از صلح به میان می‌اید، آدم به یاد جنگ می‌افتد از نظر سیاسی و امنیتی البته و به چیز‌های دیگر تعمیم نمی‌دهیم اغلب؛ ولی می‌خواهم حالا از دو همسایه بگویم که وقتی دو نفر کنار خانه‌های هم زندگی می‌کنند، بین شان صلح وجود داشته باشد. بهترین حالت این است که همسایه‌ها به هم آزار نرسانند و حال یکدیکر را مراعات کنند، اما ما می‌گوییم «هم سایه»، یعنی باید سایه‌ی هم باشند و زیر یک سایه باشند و از حال همدیگر با خبر باشند. روزی که گرفتار شدم باید روی همسایه حساب کنم، همین طور برعکس، روزی که او گرفتار شد، روی من حساب کند. به هر حال، این همجواری، تجربه‌ی زیسته‌ی ماست. حتما صلح رومی را شنیده اید. خجالت هم نمی‌کشند که می‌گویند صلح رومی! امپراطوری روم می‌گفت هر قبیله و قومی اگر تحت سیطره‌ی من باشد، کاملا در صلح است، اگرنه، آماده‌ی جنگ باشد. این جمله برای تان آشنا نیست؟! فکر می‌کنید مربوط به تاریخ خیلی کهن است؟ مگر سازمان ملل و شورای امنیت، براساس همین صلح رومی بنا نشده؟ یعنی می‌گوید محور و موازنه‌ی قوا کیست، همه باید تابع او باشند، اگر تابعیت نکنند، خلاف قانون عمل کرده اند.»

مقصود فراستخواه: کنش و اندیشیدن در مسیر دستیابی به صلح، مسیر تربیت و مکتب ایرانی صلح است
نعمت الله فاضلی، رئیس انجمن مطالعات صلح ایران و دبیر علمی همایش هشتم مکتب ایرانی صلح، در ابتدای مراسم به بازنمایی مکتب ایرانی صلح پرداخت و به نگاه منتقدان نیز اشاره کرد و گفت: «برخی منتقدان مکتب ایرانی صلح، همچون جناب دکتر منصورنژاد که اینجا هم حضور دارند، معتقدند که تاریخ و منابع مکتب ایرانی صلح، همچین منابع روشنی نیست و بر این باورند که در ادبیات غزالی و سعدی که هم به جنگ و هم به صلح پرداخته می‌شود، شما دارید یکپارچه سازی می‌کنید در مکتب ایرانی صلح، در حالی که وقتی به منابع رجوع می‌کنید، تعارض را در بین شان مشاهد می‌کنید و این طور نیست که لزوما از آنان فقط روایت صلح به دست بیاید. دیگر نقدی که می‌شود به مکتب ایرانی صلح؛ و امیدواریم در این همایش دو روزه که اندیشه ورزان حوزه صلح در اینجا حاضرند روی آن بحث و گفتگو شود، این است که بین جهان عینی و جهان ذهنی ایرانی، فاصله‌ی بسیاری است. در جهان عینی، ما به روایت برخی اشعار پیچیده‌ای از ناصلح، ناصلح در حوزه‌های جنسیت، اقوام، مردمان و گروه‌های مردم و دین‌ها رو به رو هستیم و به طور تاریخی، این شکاف بین عین و ذهن وجود دارد، و این نقد را مطرح می‌کنند که آیا طرح مفهوم تازه‌ای مثل مکتب ایرانی صلح می‌تواند به این شکاف عین و ذهن پاسخ دهد یا نه، اگر نمی‌تواند پاسخ دهد خب، این فقط یک سرگرمی روشنفکرانه است، نه مفهومی که بتواند امکانی برای کاستن از خشونت ها، تبعیض ها، نابرابری‌ها و پرکردن شکاف عین و ذهن به وجود بیاورد.»

مقصود فراستخواه: کنش و اندیشیدن در مسیر دستیابی به صلح، مسیر تربیت و مکتب ایرانی صلح است
عباس آخوندی، وزیراسبق راه و شهرسازی و استاد دانشگاه هم در این همایش، برای نشان دادنِ اهمیت موضوع صلح و منافع حاصل از آن، به جنگ و عارضه‌های آن پرداخت و مثالی تاریخی از دو مقطع تاریخ معاصر ایران زد. اولی، سال ۱۳۲۰ بود و سال اشغال ایران توسط متفقین. اخوندی گفت: «درآن شرایط، ضعف حکومت مرکزی موجبِ بحران‌هایی در مناطق آذربایجان و کردستان شد.» مثال دیگر آخوندی، زمان جنگ ایران و عراق بود. او به خسارت‌های مالی و جانی در جنگ ایران و عراق اشاره کرد که اگر ما پس از موفقیت‌های نظامی در خرمشهر، یا عملیات فتح المبین، پیگیر موضوع صلح می‌شدیم، خسارت کمتری به کشور وارد می‌شد.
در اولین روز همایش، تنوع گویندگان، همراه با موضوعات شان بود. موضوعاتی که «صلح»، نخ اصلی رشته محور‌ها و مباحث شان بود.
در بین گویندگان و سخنوران، نکته‌های ماندانا سجادی، استاد روابط بین الملل دانشگاه و رئیس خدمات آموزشی دانشکده مطالعات جهان، جالب‌تر و تازه‌تر بود و در عین حال، پیچیده که در تبیین موضوع، شاید مخاطبان در پی مصادیق بیشتر از وی بودند تا بحث، برای شان روشن و ملموس شود. وقتی برای استدلال‌های سه گانه اش وارد بحث شد. اینکه صلح، پدیده‌ای ظاهرشونده است، نظریه‌های روابط بین الملل، جریان اصلی قدرت تبیین صلح به عنوان پدیده‌ای ظاهرشونده را ندارند؛ و سوم، نظریه کردارگرایی بین الملل با توجه به بنیان‌های فرانظری متفاوت خود می‌تواند این خلاء را پوشش دهد. شاید مبحث دکتر سجادی، برای دانشجویان دکتری یا ارشد روابط بین الملل در آن همایش، راحت تر، قابل دریافت و فهم بود.
استاد نعمت ییلدریم، میهمان مدعو این همایش بود از ترکیه که، چون خود در نشست حضور نداشت، متن ارسالی اش توسط مدیر و مجری نشست، قرائت شد.
ییلدریم از اهمیت شاهنامه و سراینده اش در ترکیه گفت و از شاهنامه در آناتولی. اینکه: «این گنجینه‌ی خرد و پند و ادب؛ و این نامه‌ی شهریاران، شاهنامه‌ی فرزانه‌ی طوس در ادبیات کلاسیک و فرهنگ آناتولی و تاریخ ادب ترک ما تأثیر چشمگیری داشته است. شاعران ترک، تحت تأثیر فردوسی و شاهنامه‌ی او، شاهنامه‌هایی به زبان ترکی و فارسی سروده و نظیره‌هایی برای این اثر پرداخته اند. از شواهد برمی آید که شاهنامه در دوره سلجوقیان به آسیای صغیر راه یافته است. سلجوقیان آناتولی که خود از فرهنگ ایرانی، تأثیر نه چندان کم پذیرفته بودند، هم زبان فارسی و هم فرهنگ ایرانی را گرامی می‌داشتند.»
استاد میرویس بلخی هم از افغانستان، متن ارسالی اش در هشتمین همایش مکتب ایرانی صلح، توسط خانم دکتر دوست الهی، مجری برنامه قرائت شد.
متنی که روایت و تعریفی از مکتب صلح بلخ بود. استاد میرویس بلخی نوشته بود: «مکتب بلخ، به آن منظومه فکری _ اعتقادی اسلامی اتلاق می‌شود که در حوزه تمدنی بلخ در دوره میانه اسلامی رواج داشت. رواداری مذهبی که در درون جغرافیای بزرگ بلخ فرهنگی گاهی در بلخ، گاهی در بخارا و گاهی هم در حوزه سمرقند جابجا شده است. حوزه تمدنی بلخ، شامل بلخ فرهنگی و جغرافیایی است که در آن بلخ و شهر‌های حوالی آن مانند سمنگان، بغلان، تخارستان، جوزجان، فاریاب، نسف، ترمذ، سمرقند و بخارا قرار دارند.
در روایت فقهی فرهنگی مکتب بلخ، شاخص‌های فکری و عملی وجود دارد که اسلام و مسلمانان را با یکدیگر و با پیروان ادیان دیگر آشتی دهد.»
روز دوم و پایانی همایش هشتم مکتب ایرانی صلح، نهم اسفندماه در دانشگاه جنگ، با حضور فرماندهی آغاز شد.

مقصود فراستخواه: کنش و اندیشیدن در مسیر دستیابی به صلح، مسیر تربیت و مکتب ایرانی صلح است
سرتیپ، ولی بند، رئیس دانشگاه فرماندهی و ستاد ارتش جمهوری اسلامی در این همایش گفت: «نوعی نگاه به صلح به این شکل است که شما توان یا به تعبیری عرضه‌ی جنگیدن نداری و از جنگ می‌ترسی، خب، البته جنگ، ترس هم دارد، هرکس بگوید جنگ ترس ندارد، نمی‌داند جنگ چیست. آن وقت، چون می‌ترسی، طرفدار صلح شوی که این مقبولیت ندارد. این هم که بگوییم، چون ما‌ها جنگیدیم برویم سمت صلح، این هم شاید همه گیر نباشد. اعتقادم این است که اگر قرارباشد بجنگیم، باید بحنگیم. اگر لازم است برای دفاع از دین و شرف و ناموس و میهن باید بجنگیم، خب باید بجنگیم. ولی ترجیح ما به صلح است. اینکه شما محکم، جلوی دشمنت می‌ایستی، این خودش نوعی جنگ است. حتی اگر نزنی اش. ایستادگی خودش نوعی جنگ است. طبعا آدم دوست ندارد درگیری فیزیکی پیداکند، ولی اینکه طرف از جنگ بترسد و از ترس، سمت صلح برود، نه من طرفدارِ این نیستم. امسال، سال چهل و چهارم خدمتم در ارتش است. اعتقاد دارم که آموزش دیدیم که بجنگیم. بر این اساس در دانشکده افسری استخدام شدیم. پول مالیات مردم را به ما داده اند و می‌دهند که آماده شویم برویم بجنگیم. ما باید قدر این مردم را بدانیم که چرا ما را به کارگرفته اند.»

مقصود فراستخواه: کنش و اندیشیدن در مسیر دستیابی به صلح، مسیر تربیت و مکتب ایرانی صلح است
در این همایش، پنل‌هایی هم موجود بود و چندین کارشناس در حوزه مختلف معطوف به صلح، صحبت‌هایی کردند، دامنه‌ی موضوعات تا حوزه سینما و فیلم و سریال هم پیش رفت. خانم دکتر اعظم راودراد و خانم دکتر بهارک محمودی سخنگویانی بودند که از زشت و زیبای سینمای ایران و سریال‌های تلویزیونی گفتند. بحث‌های جلوه‌های خشونت در سینما و فیلم و سریال مطرح می‌شد تا فیلم‌های خانواده گرا همچون مادر و باشو غریبه کوچک در دهه شصت که بدین گونه اهمیت صلح را در پنل گفتگو‌های شان نشان دهند و مقوله هنر و علم در مکتب ایرانی صلح را.
در بین سخنرانی‌های موجود در عصر روز دومِ همایش بین المللی مکتب ایرانی صلح در دانشگاه جنگ، سخنرانی دکتر مقصود فراستخواه، جامعه شناس؛ و سخنرانی تیمسار مسعود بختیاری برایم جلب نظر کرد که شرح نکته‌های شان در پی می‌آید:مقصود فراستخواه: کنش و اندیشیدن در مسیر دستیابی به صلح، مسیر تربیت و مکتب ایرانی صلح است
مقصود فراستخواه، با بیان گرم و شیوا و نافذش از «تأمل در دوگانه‌ی طبیعت و تربیت در ایران» گفت. بحث طبیعت منازعه آمیز و تربیت صلح آمیز را طرح کرد و این گونه، اندک اندک وارد موضوع طبیعت و تربیت شد. وقتی می‌گویم طبیعت منازعه خیز، مثلا یکی اش می‌تواند همین خشکی و نیمه خشکی‌ی طبیعت باشد. همین طبیعت خشک و نیمه خشک و کمبود، استعداد منازعه را دارد. امکان و شرایط منازعه خیزی را به وجود می‌آورد. یا «طبیعت موقعیت» که امروز شما به آن ژئوپلیتیک می‌گویید. جغرافیای سیاسی، موقعیت منازعه خیز دارد.
همیشه در موقعیت منازعه خیز، در آن احتمال ستیزه، سوءتفاهم، مخاصمه و جنگ وجود دارد؛ و سوم، طبیعت تاریخیت ما یعنی تاریخ پرحادثه، خود تاریخ پرحادثه، منازعه خیز بود. طبیعت وسعت، طبیعت تکثر و تنوع، خود کثرت انواع فرهنگ ها، زبان‌ها و اقوام و گروه‌های مختلف اجتماعی در یک سرزمین وسیع، می‌توانست امکان هم فهمی، گفتگو و صلح را مسأله‌مند کند. یا طبیعت سیاست، که اغلب به سمت استبداد سوق می‌یافت، نمی‌خواهم اینجا به استبداد ایرانی یا عقب ماندگی و این‌ها بپردازم،، ولی در طبیعت سیاست ورزی در ایران، میل به استبداد وجود دارد. استبداد هم سبب خشم و نفرت و بیگانگی و مولد جنگ‌های یکجانبه می‌شود. برای اینکه بتواند خودش را حفظ کند. هفتمین، طبیعت تجمع ثروت در ایران، اساسا ثروت وقتی یکجا انباشته شود، منازعه ایجاد می‌کند. مکتب رئالیستی صلح همین است دیگر، می‌گوید صلح، به جای اینکه بگوییم نه جنگ، باید بگوییم نه آپارتاید، نه تبعیض. نه استثمار و نه نابرابری. طبیعت ثروت در ایران بر اساس رانت می‌شود، هشتم، طبیعت منزلت، منزلت‌هایی که شکل می‌کیرد، عمودی، انحصاری که می‌توانند سوءتفاهم ایجاد کنند. طبیعت مسلک، مسلک‌ها منازعه خیز می‌شوند، تا می‌رسد به دوره معاصر که ایدئولوژی می‌شوند و دعوی‌ی انسجام دارند، صدایش بلند است، دشمن تولید و تعریف می‌کند. اساسا ایدئولوژی هرچه خارج از انسجامش است، آن را تهدید می‌داند و از همین جا جنگ‌های کوچک و بزرگ شکل می‌گیرد. این لیست ادامه دارد و من همین جا بسنده می‌کنم. حالا پرسش این است حالا که از این همه طبیعت منازعه خیز نام بردم چرا این همه سال، هزاران سال زندگی بود؟ و این سرزمین مانده، به جای آنکه از بین برود. ایران هست به جای آنکه نباشد. اینجاست که می‌رسیم به تربیت در ایران. کوشش، کنش، تقلا و اندیشیدن در مسیر دستیابی به صلح، این مسیر تربیت و مکتب ایرانی صلح است. یعنی عاملیتی برای صلح در ایران همیشه بوده است. اندیشه‌ی صلح برای مواجهه با این طبیعت یا طبیعت‌های منازعه خیز. دستیابی برای صلح، مسیر راحتی در این طبیعت‌های برشمرده نبود در ایران، تقلای صلح بود. تقلای خردورزانه. معرفت صلح بود. حالا می‌خواهم این کنش‌های معطوف به صلح را برشمرم. یکی از این راه‌های تربیت، معانی عرفانی بود. فضا‌های معنایی ایجادشدند. تولید معنای صلح، چون زندگی و زمانه علیه ش بوده. تقلا برای صلح بود و این اندیشه و خرد ایرانی است؛ و دوم، خیال شاعرانه است. شاعرانگی ایرانی، اساسا تلاشی برای تخیل صلح بوده. ادبیات اندرزنامه و شاهنامه، سیره‌ی پادشاهان، اندرزنامه‌ها برای صلح است. سنت‌های اداری، وزارت تولید شد. مناسک و آیین‌های آشتی در ایران، لا به لای این هجمه، می‌بینید که «نوروز» دارد به شما چشمک می‌زند؛ و این جلوه‌ی مناسک آشتی است. ریش سفیدی در محلات، کدخدامنشی، اصلا کدخدا یک نهاد شهری و اجتماعی بود. کدخدا، نتیجه‌ی یک انتخابات شهر بود. مثل کلانتر. نهاد‌هایی که می‌خواستند از شهر دفاع کنند. سنت‌های اقتصادی، سنت تقسیم آب و ... اینکه میراب در چشمه، چگونه آب را بین اهالی روستا تقسیم کند. صلح آمیز، توزیع آب کند. سنت‌های پهلوانی و عیاری و ... پهلوانی یک مفهوم صلح آمیز دارد. حدود ۱۵ تقلا و کنش و کوشش معطوف به صلح را جمع آوری کرده ام. چهاردهه است که سیاست جنگ، چه پیدا و چه پنهان بر ما سیطره دارد. ولی داریم مسیر تربیت ایرانی را می‌بینیم که در مواجهه با این طبیعت‌های برشمرده، چه تقلا‌ها و کوشش‌ها و اندیشه ورزی‌های صلح ساز دارند.»
دکتر فراستخواه، در بخش دیگری از سخنانش مثالی از فردوسی زد که در شاهنامه اش به چهار سازوکار منتهی به صلح اشاره دارد.
یکی سازوکار حکمرانی به عدل است. دومی پذیرش کثرت است. اگر بپذیریم کثرت را، از دلش صلح درمی آید. سومی، استقبال از هر گفت و شنفت است. کنش‌های گفتاری است. بگذارید مردم حرف بزنند که از دل این هم، صلح درمی آید؛ و چهارمی، کنار کشیدن از قدرت است. برای صلح، کنارکشیدن از قدرت.
این جامعه شناس، در لحظات پایانی، از لئو اشتراوس، نظریه پرداز آلمانی، امریکایی و مورخ فلسفه‌ی سیاسی مثالی نوین آورد و بحثش را به پایان برد.
او گفت: «اشترواس می‌گوید یکی از عمیق‌ترین لایه‌های تجربه‌ی مدرنیته چه بود؟ اینکه اخلاق، فن تنظیم دولت است. فن نصیحت نیست. اگر می‌خواهی اخلاق و صلح باشد، دولت را خوب تنظیم کنید. اگر نهاد دولت، درست تنظیم شود، به اخلاق و صلح می‌رسید.
این لئو اشتراوس می‌گوید پشت این مدرنیته، یک نوع نیهیلیسم عمیقی وجود دارد که خیلی واگذار نکن به این که یکی مراقب توست، کمی فکرکنید، احتیاط کنید، کاری کنید که کارتان به جنگ نکشد. برای این کار، تنظیمات نهادی انجام دهید.»
در همایش هشتم مکتب ایرانی صلح، در این یکی دو روزی که در دو فضای علمی و نظامی برگزار شد، یک جلوه‌ی مکتوب هم داشت. به میهمانان وارد شده در این مراسم، کتاب «مکتب ایرانی صلح» هدیه داده شد که حاوی مقالات برگزیده‌ی معطوف به همین همایش به قلم ۱۴ نویسنده بود. کتابی ۲۷۰ صفحه‌ای که همین اسفندماه، چاپ نخستش بود به کوشش دکتر نعمت الله فاضلی و دکتر جواد رنجبر درخشیلر؛ و با همکاری انجمن علمی مطالعات صلح ایران، دانشگاه علامه طباطبایی و دانشگاه فرماندهی و ستاد آجا.
درضمن، در روز دوم برگزاری همایش هشتم مکتب ایرانی صلح، تفاهم نامه‌ای هم بین رئیس دانشگاه علامه طباطبایی و رئیس دانشگاه جنگ امضاء شد که حکایت از تداوم همکاری‌های علمی معطوف به صلح در آینده داشت.
اما سخنرانی تیمسار مسعود بختیاری، در عصر روز پنج شنبه و ساعات پایانی همایش، برایم فوق العاده شنیدنی آمد. خیلی گرم و صمیمی و مزاح آلود سخن می‌گفت و خستگی از جان حضار می‌برد. او وقتی آخرین جمله اش را گفت، در بین تشویق و لبخند حضار، صدایی بلند‌تر از بین جمعیت شنیده شد که به نظر آمد، صدای رئیس انجمن علمی مطالعات صلح ایران، دکتر فاضلی بود که خطاب به تیمسار بختیاری گفت: «احسنت بر شما تیمسار که یک نظامی‌ی فیلسوف اید!».
اما بخش از سخنان تیمسار مسعود بختیاری، وی پیشینه‌ای از فعالیت صلح آمیزش در دهه هفتاد میلادی گفت. زمانی که وی به عنوان ناظر آتش بس در ویتنام، از سوی سازمان ملل معرفی شده بود.
او گفت: «اول از چیستی‌ی جنگ بگوییم تا برسیم به صلح، می‌دانید که در میان نظامیان هم فیلسوفانی بوده اند. ما فیلسوفان بزرگی داریم. ۲۴۰۰سال قبل، فیلسوفی است در چین به نام سن تزو در باره جنگ صحبت می‌کند. به لحاظ فلسفی می‌گوید که چگونه جنگ را باید برد. از بد و خوب جنگ نمی‌گوید، از چگونه باید جنگ را برد حرف می‌زند. فیلسوف دیگری هم هست رومی به نام توسیدید، او می‌گوید وقتی اختلاف قدرت ایجاد شود یا اختلاف ثروت بین ملت‌ها ایجاد شود، خود به خود جنگ رخ می‌دهد. اشاره‌ای به چیستی جنگ می‌کند. یا ماکیاولی می‌گوید اگر شاهزاده یا حاکم، قدرت نداشته باشد که بجنگد، اصلا نمی‌تواند حکومت کند. یعنی همیشه قدرت، به عنوان توانمندی برای جنگیدن به کار برده می‌شده. در قرن هجدهم هم می‌رسیم به فیلسوفی به نام کلاوزویتس که مشخصا می‌گوید جنگ چیست. در تفکر فلسفی اش که کمی هم از کانت اثر پذیرفته، می‌گوید جنگ، ادامه‌ی سیاست است. ابزار است. سیاستمدار انتخاب می‌کند این ابزار را برای پیشبرد اهدافش. حالا می‌خواهد به صلح برسد، به زور برسد، جنگ، ادامه‌ی سیاست است منتها با ابزاری دیگر. کانت، ملاحظه گرایانه می‌گوید. چون اخلاقی است. می‌گوید در جنگ، اخلاق رعایت شود. جنگ را نفی نمی‌کند. حالا ببینیم آیا ما ایرانی‌ها در جنگ، نظریه پرداز داشتیم یا نداشتیم؟ فیلسوف داشتیم یا نداشتیم؟ چندی پیش به کتابی برخوردم به نام «جنگ». سال ۱۳۱۷ سرتیپی به نام احمد نخجوان این را نوشته. این کتاب، دیدگاه فلسفی نسبت به جنگ دارد. جنگ، انتخاب اصلح است. جنگ، بین برنده و بازنده تعیین کننده است. در حالی که سن تزو کاری ندارد جنگ چی هست؟ فقط می‌گوید که چگونه جنگ را ببریم. ولی نخجوان می‌گوید مثل آن نظریه داروین، جنگ، یک ناگزیر و انتخاب اصلح جوامع است. صلح، عمدتا توسط کی پذیرفته می‌شود؟ توسط کسی که در جنگ، مغلوب شده. کسی که در جنگ، غالب است، تمایلی به صلح ندارد؛ بنابراین صلح، ذیل جنگ قرار می‌گیرد. نمی‌خواهم جنگ را تعریف کنم. به هرحال، این جنگ، جزء زندگی ما شده و اگر انسان بدوی با چوب و سنگ، سراغ جنگ می‌رفتند، از همان نزاع هابیل و قابیل، ولی حالا ببینید به کجا رسیده ایم از تکنولوژی و پیشرفت ابزار جنگی که یک مرتبه می‌شنویم، سید حسن نصرالله در عمق شصت متری زمین، با بمب ترور شده.
سال ۱۹۷۳ بود که من در درجه سروانی انتخاب شدم برای شرکت در نظارت بر آتش بس در ویتنام. از هفت کشور دنیا از شرق و غرب، که به زعم شان توازن برای نظارت بر آتش بس ایجاد شده باشد. مانند ایران و لهستان و کانادا و اندونزی، مجارستان و دو کشور دیگر که الان حضور ذهن ندارم، آنجا قرار بود ما دو سال از این آتش بس مراقبت کنیم و چنانچه کسی شلیکی کرد، گزارش دهیم. مدتی که از حضورمان در آنجا گذشت، تازه متوجه شدیم که صلح، ابزار بازی و سرگرمی قدرتمندان است. ما هی دیدیم این منطقه‌ای که مربوط به ویتنام جنوبی بود، دارد کوچک و کوچک‌تر می‌شود، بحث بر سر این بود مذاکرات قبل از سال ۱۹۷۳ بین کیسینجر و وزیرخارجه ویتنام شمالی در ژنو انجام شده بود، آنجا با همدیگر توافق کرده بودند به مدت دو سال، یک حالتی از آتش بس برقرارشود، حالا در این مدت، ویتنام جنوبی، آنانی که می‌خواهند بروند، بروند.
آنانی هم که می‌خواهند بمانند هرکاری که می‌خواهند بکنند، بکنند، آن ویتنام شمالی و ویت کنگ‌ها هم خودشان را آماده کنند، نهایتا یک جنگ بسیار بزرگی در پوشش ما ناظران محترم سازمان ملل متحد انجام شد! گفتیم چکار کنیم؟ گفتند شما تحت حفاظت سفارت امریکا هستید و هواپیما آمد و ما را جای امنی بردند. یعنی مشخص شد که بین کیسینجر و وزارت خارجه ویتنام شمالی، سازشی حاصل شده و قرارشده طی دو سال، ویتنام جنوبی جزو ویتنام شمالی شود، و این، اسناد و شواهدش موجود است. ویتنامی که سه میلیون کشته داشت. خیلی می‌شنویم که می‌گویند امریکایی‌ها در ویتنام شکست خوردند، رفتند. نه، فکرمی کنم اصلا این سیاست شان بود. این‌ها می‌خواستند ویتنام را واگذار کنند. در طی یک دوران گذار دوساله! یعنی می‌خواهم بگویم شما گول این لغت‌های نظارت بر آتش بس و این کمیته‌ها را نخورید! این‌ها بازیچه‌ی دست سیاستمداران و قدرت مدار‌ها هستند.
آنجا که بودیم، کافی بود یک اشتباه کوچک کنید و لغتی را کم و زیاد کنید، آن وقت ممکن بود مثلا تیم لهستانی‌ها یقه‌ی شما را بگیرند. به ما گفتند که شما نظارت کنید. ما یک بار گفتیم این گلوله‌ای که آمده اینجا خورده، از طرف منطقه‌ی اشغالی ویت کنگ‌ها آمده، اصلا آن درگیری منتفی شد و ما شدیم مسئول که شما به چه حقی داری قضاوت می‌کنی؟! ما گفتیم شما سوپر ویژن اید. فقط بگویید یک تیر آمده خورده اینجا همین! ما فقط گفتیم این تیر، از آنجا آمده خورده اینجا، آمدیم مثلا لغت قشنگ تری بگوییم!‌
می‌خواهم بگویم بکار بردن لغات، بسیار مهم بود، چون با کوچک‌ترین لغت، ممکن بود به نفع طرف مقابل تمام شود و شما گرفتار شوید.
و، اما خلاصه‌ی عرضم، این صلح که برقرارمی شود و طرفی که ضعیف‌تر است و صلح را می‌پذیرد، یا صلح بر او تحمیل می‌شود. نمی‌دانم جنگ را بر آدم تحمیل می‌کنند یا صلح را؟! این مسأله هم قابل بحث است، طرف که دارد در میدان جنگ پیش می‌رود، تا به هدفش نرسد کوتاه نمی‌آید، طبق نظر آن فیلسوفان که اول بحث گفتم دست از جنگ برنمی دارند، مگر آنکه خواسته اش را بر صلح کننده، تحمیل کند. صلح کننده یا صلح شونده هم اگر در بیچارگی و گرفتاری صلح کند، بعدش تماما به فکر این است که جنک دیگری راه بیندازد و تلافی آن شکست کند.

ارسال نظرات
امروز يکشنبه ۳۱ فروردين
امروز يکشنبه ۳۱ فروردين
امروز يکشنبه ۳۱ فروردين
امروز يکشنبه ۳۱ فروردين
پرطرفدارترین ها