
نطقهای شدیدالحن و موضع ضد دولتی نمایندگان تندرو حامی سعید جلیلی و پرورش یافتگان مکتب مصباح یزدی در مخالفت با پزشکیان از آغازین روزهای دولت در ساحت سیاست کشور امری رایج مینمود، اما پیوستن قالیباف و نواصولگرایان مجلس به صف مخالفان دولت درعین تظاهر به همراهی با شعار وفاق ملی رییس جمهور مایه تعجب و پرسش افکار عمومی است.
دیدارنیوزـ*فرشاد محسن زاده: نطقهای شدیدالحن و موضع ضد دولتی نمایندگان تندرو حامی سعید جلیلی و پرورش یافتگان مکتب مصباح یزدی در مخالفت با پزشکیان از آغازین روزهای دولت در ساحت سیاست کشور امری رایج مینمود، اما پیوستن قالیباف و نواصولگرایان مجلس به صف مخالفان دولت درعین تظاهر به همراهی با شعار وفاق ملی رییس جمهور مایه تعجب و پرسش افکار عمومی است.
شگفتی این رفتار نواصولگرایان ومدعیان حکمرانی نو نزد افکارعمومی از آن جهت فزونی مییابد که سردار قالیباف در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری نه تلویحا حتی صراحتا خود و همراهان و همفکران ستاد انتخاباتی خویش را با پزشکیان نه از جهت حب علی بلکه از حیث بغض معاویه و اینکه اصحاب و اذناب مصباحیون و پیروان رادیکال جبهه پایداری که بر گرد سعید جلیلی حلقه زده بودند براریکه قدرت اجرایی کشورننشینند و ایضا در پارلمان اسباب زحمت نباشند با پزشکیان و اصلاح طلبان همراه کرد.
اما پس از آنکه دوباره برکرسی ریاست مجلس به مدد قدرت قاهره تکیه زد وسهم قابل توجهی از دولت چهاردهم درکابینه را نیز بعنوان حق العمل و مغاطعه کاری سیاسی گرفت آنگاه شروع به خط و نشان علیه دولت پزشکیان کشید تا به او بگوید که نیمه کت قدرت در دولت بر تن رییس مجلس است.
صراحت و جزمیت نطق قالیباف درمخالفت با انتصاب محمدجواد ظریف معاون راهبردی رییس جمهور و ابرام بر اجرای قانون عفاف و حجاب خلاف وعده انتخاباتی پزشکیان مبنی برحذف این قانون، نشانه غروب زود هنگام شعار وفاق ملی رییس جمهور درخانه ملت به رهبری رییس مجلس سردار است.
اگرصراحت لهجه قالیباف مبنی برغیرقانونی بودن انتصاب ظریف از سوی پزشکیان دستور و تهدید او به رییس جمهوری برای عزل فوری معاون راهبردی ریاست جمهوری استنباط شود که واقع امر نیزگویای چنین تهدیدی است باید این تهدید رییس مجلس را نخستین سکته در شعار وفاق ملی پزشکیان تشخیص داد.
پزشکیان باید دریابد با غیرقانونی خواندن انتصاب ظریف معاون راهبردی رییس جمهور ازسوی قالیباف و ابلاغ قانون عفاف و حجاب دیگر به شعار وفاق ملی ایشان امیدی نیست و از این حیلت سیاسی نمیتوان طرفی بست.
فارغ از اینکه شعار اتوپیایی پزشکیان برای تحقق وفاق ملی هم از نگاه سوژه یا ذهنیت و هم از نظر آبژه یا عینیت در میدان بازی قدرت میان افراطیون پایداری یا نواصولگرایان میلیتاری و بازاریان موتلفهای یا نئومحافظه کاران روحانیتی و راست مدرن یا چپ گرایان اصلاحاتی وحتی ملیون مذهبی جذابیت و خاستگاهی دارد یا نه؟ باید اذعان کرد که ظرفیت و پتانسیلی درمنادی این شعار نیزنزد ملت وجود ندارد.
منادی شعار وفاق ملی با پشتوانه و ظرفیت اندک ۲۶ درصدی آرای ملت درتقابل آرای ۲۴ درصدی مخالفان و خلا پشتیبانی ۵۰ درصدی بریدگان و مایوس شدگان از نظام سیاسی کشور قطعا قادر به عینیت بخشیدن ذهنیت این شعار نبوده و نه میتواند باشد.
یا اینکه اساسا آیا برای طرح شعار وفاق ملی و اجرای آن در رقابتهای حزبی و انتخاباتی که با هدف دستیابی به قدرت انجام میگیرد در تعاریف علوم سیاسی یا جامعه شناسی سیاسی جایگاهی هست یا نه؟
و دیگر اینکه اگر نماینده حزب و جبهه سیاسی پیروز، قدرت مکتسبه از طریق آرای مردمی جناح فاتح را با گروههای مغلوب به مشارکت و قسمت بگذارد اسمش وفاق ملی است یا رشوه سیاسی؟ پرسشهای است که ذهن هر کنکاشگر و کنشگر سیاسی را به خود مشغول میکند.
اکنون که پس از واگذاری اختیار استقراضی ملت به بخشی از مریدان و همفکران جناح مغلوب، فلسفه وجودی آرای مردمی و ماهیت امانت داری این آرا که فقط درصورت وفادار بودن به وعدههای کاندیدای مورد نظر به ودیعه گذاشته شده بود، اما درعمل خلاف آن رفتار شده است چه میشود پاسخ گفت جز خلف وعده نامزد دیروز و رییس جمهور امروز! و در تعاریف علوم سیاسی و جامعه شناسی سیاسی این رفتار دوگانه قبل و بعد انتخابات نامش دیگر وفاق ملی نیست!
به همین سبب است وقتی که پس از پیروزی، قدرت به امانت و عاریت گذاشته شده رای دهندگان کاندیدای پیروز به نمایندگان رقبای شکست خورده تفویض و اصل اعتماد و شناخت مردمان انتخاب کننده نادیده انگاشته میشود شعار وفاق رنگ میبازد و چو گل عمری سه پنج روز در دنیای سخت و سرد سیاست بیشتر نخواهد داشت.
البته از همان آغاز طرح خیال پردازانه وفاق ملی رییس دولت چهاردهم در عرصه سیاست و قدرت برای سیاستمداران و سیاست ورزان پیدا بود ازاین طرح عقیم زایشی درهمراهی وهمکاری با دولت مستقر ازسوی رقبای قسم خورده پدیدار نخواهد شد.
اما لیلی را ظاهرا باید از دید مجنون دید! حالا که قالیباف رقیب دیروز و شریک امروز قافله دولت، زیر پای پزشکیان را آشکارا خالی کرد و انتصاب ظریف ازسوی رییس جمهور را خلاف قانون و وعده انتخاباتی رییس جمهوری در لغو قانون عفاف و حجاب را ملغی و اجرای ان را ملزم اعلام کرد، رییس جمهور دیگر باید بداند قدرت وفاق بردار نیست.
باید دریابد وفاق با تمامیت خواهان عرصه قدرت با صرف واگذاری کرسیهای وزارت، معاونت، استانداری و حتی تهاتر کردن معاونت امورتوسعه روستایی و مناطق محروم رییس جمهوری با عضویت همسر سردار در ستاد ملی زن و خانواده هم بدست نمیآید.
دولت چهل تکه چهاردهم باهرنیت وعینک سیاسی خوانده ونگریسته شود خروجی آن اگر انشقاق نباشد قطعا انسجام نیز نخواهد بود.
ترکیب نامتجانس سیاسی و فکری، حزبی و تشکیلاتی دولت چهاردهم درذات خود بجای "همگرایی، واگرایی"، "تجمیع انرژی، تفریق نیرو"، "توافق فکری، تکاثر سلیقه ای"، "اتفاق نظر، اختلاف دیدگاه "، "هم افزایی حزبی، رقابت جناحی" و "اهداف ملی، اغراض سازمانی درون دولتی "را دنبال میکند واین موضوع واضح را گرچه مشفقان رییس جمهور هنگام چینش اعضای کابینه و تشکیل دولت در شورای راهبری متذکر شدند، اما به باورخوش و خیال شیرین رییس جمهور در تحقق شعار وفاق ملی نیامد و به رغم این همه افتراق آشکار دراندیشه وفاق موهوم بود.
حال که اسرارهویدا شد و سردارقالیباف ازپس نقاب وفاق بر آمد و از مخالفت قاطع مجلس تحت مدیریت او با فوریت لایحه اصلاح انتصاب اشخاص درمشاغل حساس، غیرقانونی دانستن انتصاب دکتر ظریف معاون راهبردی رییس جمهور و اعلام زمان اجرای قانون عفاف و حجاب برخلاف وعده انتخاباتی پزشکیان خبر داد، ایشان باید بپذیرند شعار وفاق ملی در بالاترین سطوح نمایندگان انتخابی ملت و حاکمیت یعنی روسای مجلس و دولت شکست خورد و پیوند "وفاق ملی" رییس جمهور طبیب درعرصه سیاست و قدرت پس زد و در درمان و بهبود حکمرانی و سیاست تحت معالجه اش ناتوان و ناموفق بود؛ بنابراین رییس دولت چهاردهم با نگاهی واقع بینانه برای بازگشت به ریل حکمرانی کارآمد ضمن پذیرش شکست شعار رویا پردازانه وفاق ملی در تقسیم قدرت با رقبای قسم خورده و اعلام مرگ زودهنگام این رویا درعرصه سیاست رنگین کمانی ایران به گروهها و احزاب و شخصیتهای حامی اصلی و آرای مردمی خود بازگردد که شعار وفاق ملی را عادتی جز آب در هاون کوبیدن نیست.
روزنامه نگار