تیتر امروز

لازم نیست خواص جایی بروند
افاضات اضافه

لازم نیست خواص جایی بروند

عوام الملک در نامه‌ای به حضرت مسعود نوشت: بر خلاف تبلیغات برخی از این رسانه‌های بیگانه وابسته، لازم هم نیست خواص جایی بروند. ما عوام خودمان داریم می‌رویم. داریم کم می‌شویم. داریم خودمان را می‌کشیم...
«کلینیک ترک بی‌حجابی» بازی با اعصاب جامعه!/ تابوی مذاکره تهران و واشنگتن شکسته می‌شود؟/ کادر درمان و دیوار کوتاه ناامنی!
مجله خبری تحلیلی دیدارنیوز با اجرای محمدرضا حیاتی

«کلینیک ترک بی‌حجابی» بازی با اعصاب جامعه!/ تابوی مذاکره تهران و واشنگتن شکسته می‌شود؟/ کادر درمان و دیوار کوتاه ناامنی!

این چهل و ششمین برنامه مجله خبری تحلیلی دیدارنیوز است که با اجرای محمدرضا حیاتی و با حضور کارشناسان و صاحب نظران تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.
زیباکلام: بین مسئولان و واقعیات، دیوار وجود دارد!/ بخارایی: می‌خواهی به آمریکا احترام بگذاری؟! پس به تبع آن، باید به اسرائیل هم احترام بگذاری!
بررسی عواقب جنگ ایران با اسرائیل در بستر ریاست جمهوری ترامپ در نشست اندیشکده سیمرغ باریخ

زیباکلام: بین مسئولان و واقعیات، دیوار وجود دارد!/ بخارایی: می‌خواهی به آمریکا احترام بگذاری؟! پس به تبع آن، باید به اسرائیل هم احترام بگذاری!

روز یکشنبه ۲۰ آبان ماه، نشست اندیشکده سیمرغ باریخ با موضوع عواقب جنگ جمهوری اسلامی با اسرائیل در بستر ریاست جمهوری ترامپ، برگزار شد و نام‌های آشنا از جمله صادق زیباکلام، احمد بخارایی و مهدی مطهرنیا...
اسلام مکی - اسلام مدنی (۲)

سوره‌ی مجادله و راهکاری ارزشمند برای اصلاح روشمند و نگاه پروسه‌ای به احکام

در بخش دوم مطلب سوره‌ی مجادله و راهکاری ارزشمند برای اصلاح روشمند و نگاه پروسه‌ای به احکام می‌خوانیم: اگر علمای ما ادعا دارند که چون مجتهدند پس جانشینان پیامبر و همچنین نمایندگان خدا بر روی زمین اند! چرا این وظیفه‌ی به روز رسانی را فراموش کرده، جهد بلیغ خود را مصروف ثباتِ درستی اجتهاد و فهم گذشتگان می‌کنند و برای توجیه مصلحت‌های موجود در احکام قرون قبل (که در عصر جدید وجود خارجی ندارد)، همگان را توصیه به زندگی با شیوه‌ی روزگاران کهن می‌کنند؟ آیا معنای واقعی اجتهاد جز اصلاح و به روز رسانی احکام متناسب با مقضیات عصر جدید است؟

کد خبر: ۱۶۲۶۷۰
۱۰:۲۶ - ۲۵ اسفند ۱۴۰۲

سوره‌ی مجادله و راهکاری ارزشمند برای اصلاح روشمند و نگاه پروسه‌ای به احکام

دیدارنیوز _ حسین جعفری: در نوشته‌ی قبل گفته شد:" جهت گیری اصلاحاتی خداوند برای تنفیذ و یا تشریع قوانین، عادلانه بودن قانون و ایجاد احساس عادلانه بودن آن میان مردم (رضایت عمومی از حکم) به هنگام اجرای حکم است. این حکم زمان جاهلیت به هیج وجه مورد تعرض و اعتراضِ ابتدایی اسلام واقع نشده و به نوعی مورد امضاء رسول خدا قرار گرفته است و بعنوان قانون لازم الاجراء بر انجام آن تاکید می‌گردد و بر انتظام بخشی آن صحه گذارده می‌شود. اما اتفاقی می‌افتد عجیب! اتفاقی که باعث دخالت خداوند برای اصلاح و تغییر آن حکم جاهلی شده و به مرور زمان و در حال حاضر از احکام متروکه تلقی می‌شود "

آن اتفاق بزرگ چه بود؟

یکی از بهترین موارد شاهد مثال برای تشریح نکات گفته شده توجه به داستان " ظهار" در قران است:

قد سمع الله قول التى تجدلک فى زوج‌ها و تشتکى الى اللّه و اللّه یـسمع تحاورکما ان اللّه سمیع بصیر (۱) الذین یظهرون منکم من نسائهم ما هن امـهـاتـهـم ان امـهـاتـهـم الا الى ولدنـهـم و انـهـم لیـقـولون مـنـکـرا مـن القـول و زورا و ان اللّه لعـفـو غـفور (۲) والذین یظهرون من نسائهم ثم یعودون لما قالوا فـتـحـریـر رقبه من قبل ان یتماسا ذلکم توعظون به و اللّه بما تعملون خبیر (۳) فمن لم یـجـد فـصـیـام شـهـریـن متتابعین من قبل ان یتماسا فمن لم یستطع فاطعام ستین مسکینا ذلک لتـومـنـوا بـاللّه و رسوله و تلک حدود اللّه و للکفرین عذاب الیم (۴) ان الذین یحادون اللّه و رسـوله کـبتوا کما کبت الذین من قبلهم و قد انزلنا ایات بینت و للکفارین عذاب مهین (۵)

ترجمه آیات

بـه نـام خـداى رحـمـان و رحـیـم. خـداى تـعـالى سخن آن کس را که با تو در مورد همسرش مـجـادله مـى کـرد وخدا شکایت مى برد شنید و خدا گفتگوى شما را مى شنود که خدا شنواى دانا است (۱). کـسـانـى از شـما که زنان خود را ظهار مى کنند (و به ایشان مى گویند: تو نسبت هستى) به صرف این گفتار همسرانشان، مـادر ایـشـان نـمى شوند. مادران تنها همانهایند که ایشان را زاییده اند و این مردان سخنى ناپسند و خلاف حقیقت مى گویند و خدا داراى عفو و مغفرت است (۲)؛ و کـسـانـى کـه بعضى از زنان خود را ظهار مى کنند و سپس از آنچه گفته اند پشیمان مى شـونـد کفاره عملشان آزاد کردن یک برده قبل از تماس با زنان است. این اندرزى است که با آن موعظه مى شوید و خدا بدانچه مى کنید با خبر است (۳). حـال اگـر کـسـى نـتـوانـسـت بـرده آزاد کـنـد کـفـاره اش دو مـاه روزه پـشـت سـر هـم و قـبـل از تـمـاس با آن همسر است. پس اگر کسى توانایى این را هم نداشت کفاره اش اطعام شصت مسکین است و این بدان جهت است که به خدا و رسولش ایمان آورید؛ و آنچه گفته شد حدود خدا است و کافران عذابى دردناک دارند (۴). بـطـور یـقـیـن کـسـانـى کـه بـا خـدا و رسـولش مـخـالفـت مـى کـنـنـد خـوار و ذلیـل مـى شـونـد هـمـچـنـان کـه پیشینیان آنان ذلیل شدند، چون با این که ما آیاتى روشن نازل کردیم هیچ بهانه اى براى مخالفت ندارند و کافران عذابى خوار کننده دارند (۵).

شان نزول آیه ظهار

زنى از طایفه انصار به نام " خوله" (نام هاى دیگرى نیز در روایات دیگر براى او ذکر شده است) که از طایفه" خزرج" و همسرش" اوس بن صامت" بود در یک ماجرا مورد خشم شوهرش قرار گرفت و او که مرد تندخو و سریع التأثری بود، تصمیم بر جدایى از او گرفت و گفت: "انت علىّ کظهر اُمّى" تو نسبت به من همچون مادر من هستى!

این در حقیقت نوعى از طلاق به نام طلاق ظِهار در زمان جاهلیت بود، اما طلاقى بود که نه قابل بازگشت بود و نه زن آزاد می‌شد که بتواند همسرى براى خود برگزیند و این بدترین حالتى بود که براى یک زن شوهردار ممکن بود رخ دهد. چیزى نگذشت که مرد پشیمان شد و، چون طلاق "ظهار" در عصر جاهلیت نوعى طلاق غیر قابل بازگشت بود، به همسرش گفت: فکر می‌کنم براى همیشه بر من حرام شدى!

زن گفت چنین مگو، خدمت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) برو و حکم این مساله را از او بپرس. مرد گفت: من خجالت می‌کشم.

زن گفت: پس بگذار من بروم، گفت: مانعى ندارد.

زن خدمت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آمد و ماجرا را چنین نقل کرد: اى رسول خدا (صلی الله علیه و آله) همسرم "اوس بن صامت" زمانى مرا به زوجیت خود برگزید که جوان بودم و صاحب جمال و مال و ثروت و فامیل، اموال من را مصرف کرد، و جوانیم از بین رفت و فامیلم پراکنده شدند و سنّم زیاد شد، حالا مرا طلاق ظهار کرده ولی پشیمان شده، آیا راهى هست که ما به زندگى سابق بازگردیم؟!

پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: تو بر او حرام شده‌‏اى!

عرض کرد یا رسول اللَّه (صلی الله علیه و آله) او صیغه طلاق جارى نکرده و او پدر فرزندان من است و از همه در نظر من محبوبتر، فرمود: تو بر او حرام شده‏‌اى! و من دستور دیگرى در این زمینه ندارم.

زن پى در پى اصرار و الحاح می‌کرد، سرانجام رو به درگاه خدا آورد و عرض کرد: خداوندا! بیچارگى و نیاز و شدت حالم را به تو شکایت می‌‏کنم، خداوندا! فرمانى بر پیامبرت نازل کن و این مشکل را بگشا. خداوندا! تو حال مرا می‌دانى، بر من رحم کن، کودکان خردسالى دارم که اگر در اختیار شوهرم بگذارم ضایع می‌شوند، و اگر خودم آن‌ها را برگیرم گرسنه خواهند ماند!

در اینجا آیات آغاز این سوره بر پیامبر نازل شد که راه حل مشکل "ظهار" را به روشنى نشان می‌‏دهد. آن حضرت فرمود: همسرت را صدا کن، آیات مزبور را بر او تلاوت کرد.

لطفاً به استدلالات آن"زن" توجه کنید!

مظلومیت و استیصالِ خود از وقوع چنان طلاقی را بخوبی به‌تصویر کشیده و از خداوند عادل، تقاضای حکمی عادلانه و متناسب می‌کند این یعنی که نه تنها می‌توان در خصوص احکام صادره با پیامبر خدا (اگر سلب مسئولیت و عدم اختیار کرده باشد) بحث و مجادله کرد که حتی می‌توان به درگاه خداوند هم شکایت برد و مجادله کرد و تقاضای حکمی عادلانه‌تر داشت؛ و چه خدای عاقل و حکیمی داریم که با لحاظ موقعیت درک و فرهنگ عمومی مردم، احکام را به روز می‌کند.

سوالی بسیار مهم:

سوال این است که اگر زنان و مردان امروز توفیق یابند به محضر رسول خدا نائل شوند و با توجه به عدم کارایی احکام گذشته، تقاضای اصلاح حکام را کنند، آیا بسیاری از احکام اعصار گذشته در راستای عادلانه‌تر شدن و ایجاد حس آرامش، اصلاح نمی‌شوند؟

نکته پر اهمیت تامل در این آیات این است که می‌توان/ باید برای متناسب سازی احکام توجه ویژه داشت و احکام را از منظر عدالت و عقل بررسی کرد و اگر بدلیل تغییر زمانه از عادلانه بودن خارج شده باشند برای اصلاح آن اقدام کرد و مهمتر آنکه خداوند پس از ذکر این اتفاق و اصلاح حکم، در آیه‌ی ۵ اعلام می‌دارد که "بـطـور یـقـیـن کـسـانـى کـه بـا خـدا و رسـولش مـخـالفـت مـى کـنـنـد خـوار و ذلیـل مـى شـونـد هـمـچـنـان کـه پیشینیان آنان ذلیل شدند، چون با این که ما آیاتى روشن نازل کردیم هیچ بهانه اى براى مخالفت ندارند و کافران عذابى خوار کننده دارند. " و این یعنی اقدام آن " زن" و مجادله اش با رسول، و تقدیم شکوه در محضر خداوند عادل حکیم، مصداقی از مخالفت با خدا و رسول تلقی نمی‌شود.

اگر زنان ما به خدا شکایت برند که با این همه تلاش و مشارکت در اقتصاد خانواده و ...، اما چون عموم حقوق مطرح در خانواده و اجتماع؛ با فرهنگ مردسالارانه و به نفع مرد نوشته شده و آنان از تعبیر" قیم بودن" (الرجال قوامون علی النساء)، خود رایی و ظالم بودن را فهم و اجرا می‌کنند؛ به حدی که ما حتی راضی می‌شویم برای ساقط نشدن از زندگی، تن به همه‌ی بی عدالتی‌ها بدهیم تا فقط طلاقمان دهد و...، آیا احکام طلاق و ... اصلاح نمی‌شود؟

نکته آخر: اگر علمای ما ادعا دارند که چون مجتهدند پس جانشینان پیامبر و همچنین نمایندگان خدا بر روی زمین اند! چرا این وظیفه‌ی به روز رسانی را فراموش کرده، جهد بلیغ خود را مصروف ثباتِ درستی اجتهاد و فهم گذشتگان می‌کنند و برای توجیه مصلحت‌های موجود در احکام قرون قبل (که در عصر جدید وجود خارجی ندارد)، همگان را توصیه به زندگی با شیوه‌ی روزگاران کهن می‌کنند؟ آیا معنای واقعی اجتهاد جز اصلاح و به روز رسانی احکام متناسب با مقضیات عصر جدید است؟

مطلب مرتبط:

سوره‌ی مجادله و راهکاری ارزشمند برای اصلاح روشمند و نگاه پروسه‌ای به احکام

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی