در نوشتهی قبل گفته شد:" آیا تغییرات و مفاد اجتماعیِ اسلام یک "پروژه"ی خاتمه یافته است یا شروع "یک پرورسه" اصلاحی است که باید الی الابد ادامه یابد؟
دیدارنیوز_ حسین جعفری: در نوشتهی قبل گفته شد:" آیا تغییرات و مفاد اجتماعیِ اسلام یک "پروژه"ی خاتمه یافته است یا شروع "یک پرورسه" اصلاحی است که باید الی الابد ادامه یابد؟ نتایج منطقی و عملیاتی قبول پروسه بودن چیست؟ آیا نظریهی "پروسه بودن تغییرات اجتماعی"، در قرآن و از سوی پیامبر مورد تایید قرار گرفته است؟ از میان اسلام مکی و اسلام مدنی کدام ثابت و ماندنی و کدام در ذاتش تغییر قرار داده شده است؟ آیا ضوابط کلی این فهمِ پروسهای قابل اشاره است؟ آیا میتوان بر خلاف/ تغایر یا تفاوت احکام اجتماعی قران توافق کرد؟ آیا توافقات باید منطبق بر احکام قران باشد یا همین که در تضاد با آن نباشند کافی است؟
در واقع ادعای اصلی آن است آنچه دائمی و الی الابد است "فرآیند اصلاح احکام و مقررات اجتماعی با توجه حدود کلی تعیین شده از سوی شارع از جمله رعایت عدل است؛ لذا مهمترین نتیجهی عملی پروسهای دیدن نزول و پس از آن تغییرات و اصلاحات احکام اجتماعی در قرآن و اسلام آن است که مجادله و شکایت از احکام (لااقل احکام امضایی) رسول خدا و تلاش برای تغییر آن، خروج از حوزه ایمانی تلقی نشده بلکه هرگونه جمود، ایستایی و ایستادگی بر احکام نامتناسب با زمانه، خروج از جاده اهداف متعالی شرع تلقی میگردد.
چند آیه ابتدایی سوره مجادله اختصاص به مجادله و جر و بحث یک "زن" در خصوص نادرست، ناعادلانه، غیر عقلایی و غیر قابل قبول بودن نوعی طلاق بنام "ظهار" دارد که از جاهلیت به ارث رسیده و مورد تایید پیامبر قرار گرفته بوده است و از احکام امضایی اسلام در اوائل عصر نزول بوده است.
در این مجادله آن "زن" که بدلیل وقوع "طلاق ظهار "خود را مظلوم دیده، پس از مجادله و ناامیدی از اصلاح حکم توسط پیامبر، رو بسوی خدا میکند از او تقاضا میکند تا آیهای نازل نماید و جلوی این حکم نا عادلانه را بگیرد. انگار "آن زن" میان تمکین به حکم خدا و اینکه آن حکم ناعادلانه و نادرست است و از خداونمد حکیم عادلی که بر بندگان ظلم روا نمیدارد، دومی را ا ساس و بن مایه فهم خود از دین قرار داد و علیرغم ناامیدی از پیامبر، بطور مستقیم با خدا وارد مذاکره شد.
الان میدانیم که پیروز میدان مجادله و اصرار، همان" زن است، اما در زمان وقوع جر و بحث آن "زن"، کمتر کسی حدس میزد که مجادله یک "زن" متمرد با پیامبر به آن نتیجه ختم شود. (خدا را شکر که بجای پیامبر، فقهای اسلام نبودند، زیرا آن "زن" را بدلیل عدم رضایت به حکم الهی و عدم تمکین به آن و رد ضروری دین، مرتد اعلام و نه تنها حکم را تغییر نمیدادند که جان آن "زن" بی چاره را میستاندند؟!)
چند ملاحظهی مهم قبل از تامل و تدبر در آیات ۱ تا ۵ سوره مجادله
۱- احکام اجتماعی اسلام که عهده دار تنظیم روابط اجتماعی آحاد جامعه است؛ عموماً شامل احکام امضایی است یعنی عرف و قوانین موجود را یا عیناً تایید و امضاء نموده (همانند میزان دیه) و یا با اندک اصلاحاتی به رسمیت شناخته است (احکام برده داری و شیوههای طلاق و ...)
۲- جهت گیری اصلاحاتی خداوند برای تنفیذ و یا تشریع قوانین، عادلانه بودن قانون و ایجاد احساس عادلانه بودن آن میان مردم (رضایت عمومی از حکم) به هنگام اجرای حکم است.
۳- بسیاری از احکام ابتدا به ساکن مورد توجه شارع قرار نگرفته و فقط زمانی نسبت به بیان حکم اقدام شده که پیامبر مستقیماً مورد سوال واقع شده است. (عموم "یسئلونک"های قرآن از این سنخ است)
یکی از بهترین موارد شاهد مثال برای تشریح نکات گفته شده توجه به داستان " ظهار" در قرآن است:
"ظِهار" در اصطلاح فقه نوعی از طلاق است که مرد در این نوع طلاق به همسرش میگوید: «ظَهرکِ عَلیّ کَظَهر أمّی عَلیّ» یعنی، پشت تو نسبت به من، همانند پشت مادرم به من هست؛ همان طور که آمیزش با او حرام است، انجام این عمل با تو نیز بر من حرام است و با گفتن این عبارت زن تا ابد بر همسرش حرام میشود.
تاریخچهی ظِهار
ریشهی ظهار را باید در جاهلیت جستجو کرد؛ در زمان جاهلیت قبل از اسلام این نوع طلاق بسیار شایع و مرسوم بود؛ زیرا سریع انجام میشد و افراد پایبند به اصول، عواطف و احساسات نبودند تا باکی از ظهار نمودن همسران داشته باشند. در زمان جاهلیت ظهار از شدیدترین نوع طلاق به شمار میرفت، به گونهای که با این طلاق، زن برای مرد تا ابد حرام میشد. این نوع طلاق، حقیقتی است که در کتاب و سنت بر آن صحه گذاشته شده ... که ... با وجود شرایط؛ تحقق و فعلیت مییابد. "
توجه به مطالب بالا نشان میدهد این حکم زمان جاهلیت به هیج وجه مورد تعرض و اعتراضِ ابتدایی اسلام واقع نشده و به نوعی مورد امضاء رسول خدا قرار گرفته است و بعنوان قانون لازم الاجراء بر انجام آن تاکید می گردد و بر انتظام بخشی آن صحه گذاردهی شود. اما اتفاقی می افتد عجیب! اتفاقی که باعث دخالت خداوند برای اصلاح و تغییر آن حکم جاهلی شده و به مرور زمان و در حال حاضر از احکام متروکه تلقی می شود .
آن اتفاق بزرگ چه بود؟