
امیرحسین جعفری نوشت: در برخی مقاطع به علت بازی توانمند طرف محافظه کار و استفاده از ابزارهای تبلیغاتی و رسانهای، واقعیتها با تلفیق التقاط گونه برخی از مفاهیم، مصادره میشوند.
دیدارنیوز ـ امیرحسین جعفری: تضاد میان حق و باطل هرگز در طول تاریخ متوقف نخواهد شد، اما در برخی مقاطع به علت بازی توانمند طرف محافظه کار و استفاده از ابزارهای تبلیغاتی و رسانهای، واقعیتها با تلفیق التقاط گونه برخی از مفاهیم، مصادره میشوند.
شماره اخیر مجله آگاهی نو و گزارش «چه کسانی پشت پشت پرده تغییرات در جبهه اصلاحات بودند؟»، وجوه تفرقهانگیز این بخش از تفکرسیاسی در ایران را بیش از قبل عیان کرد. مشخصا در مطالبی که درباره جبهه اصلاحات نقل شده بود، تضاد میان چپ و راست را دوباره زنده کرده و نشان داد که این ادعا مبنی بر عدم اتحاد واقعی چپهای خط امامی با جناح راست نزدیک به هاشمی امری اجتناب ناپذیر است و در زمانهایی هم که شاهد این اتحاد بودهایم، جز انحصارطلبی و تلاش برای بهرهمندی از فرصتهای اقتصادی توسط عدهای از اصلاح طلب، نتیجهای کسب نشده است؛ اما این مطالب نکات قابل توجهی در دل خود دارد که نشان میدهد، تن تفکر راست حتی اگر به اصلاح طلبان هم خورده باشد باز هم تمامیتخواهی و انحصارطلبی را در دل خود دارد. این طیف در این روزها تلاش میکند با مصادره سازمان مجاهدین انقلاب و نیروهای آن، جبهه بندی جدید و نادرستی را مقابل چپهای خط امامی تشکیل دهد. سازمانی سیاسی که بدنهی فنی جمهوری اسلامی را درست کرده بود، حالا ابزار دست کسانی شده است که از آنها به عنوان یک وسیله در مقابل طیفی استفاده میکنند که بخش مهمی از بار انقلاب و اصلاحات بر دوش آنها بوده است.
استفاده از تعابیری مانند تسخیر سفارت آمریکا و اشغال و... که در کلام پدراقتصادی این طیف یعنی غنی نژاد هم دیده میشود، و از آن کلمات برای محکوم کردن و تحقیر یاد میکنند، در این شماره از آگاهی نو برای جبهه اصلاحات به کار رفته و بهزاد نبوی را در جایگاه بازرگان قرار داده اند. مقایسه بهزاد نبوی و مرعشی با بازرگان بخش خنده دارتر این شماره آگاهی نو است. مشخص نیست با کدام چسب این دو چهره را به بازرگانی چسبانده اند که هیچ ارتباط سیاسی مشخصی میان آنها نمیتوان یافت. الزاما هر شخص سیاسی که توانایی اداره و ادامه مسیر خود را ندارد و توسط عدهای دیگر کنار زده میشود مظلوم نیست و مقایسه او با بازرگان هم یک بازی سیاسی ناشیانه است. اگرچه استفاده از کلمهی اشغال توسط طرفی از ماجرا به کار میرود که منافعی را از دست داده است، اما الزاما میتواند طرف مطلوب ماجرا نباشد. طرفداران شاه مخلوع نیز از تسخیر کاخ سعدآباد به عنوان اشغال یاد میکنند و خود را محق میدانند، اما به واقع اشغال کاخ ستم شاهی و در دست گرفتن آن توسط مردم کار نادرستی است؟
در میان افسانهپردازیهای این گزارش، به سه نام اشاره میشود؛ ابراهیم اصغرزاده، محسن میردامادی و محسن امین زاده که در مقابل یزدی و بازرگان، متهم به ذبح کردن میانه روی شده اند. در اینجا اول باید مشخص شود که آیا بازرگان میانه رو بود یا فکرهای دیگری در سر داشت که الان جای بحث آن نیست. در ادامه گفته میشود که این افراد شاگرد بهزاد نبوی محسوب میشوند و نبوی را که روزی در راس جریان چپ اسلامی بود، محافظه کار میدانند. سوال اینجاست که در سابقه بهزاد نبوی مگر غیر از این دیده میشود که در ادوار مختلف تغییر جهتهای ایدئولوژیک پررنگی را تجربه کرده و حالا نیز تبدیل شدن او از یک چپ اسلامی به راست محافظه کار مطلوب کارگزاران امر بعیدی نیست. نبوی که روزی در کنار شعاعیان مارکسیست سیانور در دهان میگذاشت، در زندان مقابل مارکسیسم ایستاد، بعد از انقلاب نیز مسیر دیگری را پیمود؛ نتیجتا تغییر رویکرد سیاسی در بهزاد نبوی امری طبیعی است که امثال اصغرزاده و امین زاده نیز میتوانند در مقابل آن ضمن ایستادگی، از وی عبور کنند و چپ بودن نبوی در سالهای دهه شصت، دلیل بر همراهی همیشگی او با چپ خط امامی نیست. ممکن است روزی بهزاد نبوی و مرعشی بخواهند تبدیل به بازاریهایی مشابه موتلفه شوند و آن را یک تاکتیک سیاسی بنامند؛ آیا دیگر اصلاح طلبان حق ندارند از این آبروریزی سیاسی عبور کنند، چون بهزاد نبوی پیرمرد اصلاح طلبان است؟
چیزیکه در این بین مشخص نیست توقع آگاهی نو و جناح راست اصلاح طلب از این افراد است. شاید توقع نویسندگان این مطلب از اصغرزاده و امین زاده و میردامادی، دیدار با رئیسی در جلسات مختلف، حضور بی قید و شرط در انتخابات برای بهرهمند شدن از فرصت به دست آوردن رانت و نگاه از بالا به پایین به جامعهای است که زیر بار سیاست ورزیهای نادرست اصلاح طلب و اصولگرا کمرشان خم گشته و به سختی روزگار میگذرانند.
مصادره مجاهدین انقلاب، تقابل با طیف چپ اصلاح طلب، تلاش برای ارائه لیست انتخاباتی در هر شرایط و تمامیت خواهی در جبهه اصلاحات، رویکردهای خطرناکی هستند که بخشی از نقشه جناح راست اصلاح طلب برای این جریان است و طیف نزدیک به اصغرزاده و امین زاده آخرین سنگر مقابله با محافظه کاری و تمامیت خواهی در جبهه اصلاحات محسوب میشوند.
(این یادداشت دو روز پس از انتشار شماره ۱۱ آگاهی نو نوشته شد، اما یکی از روزنامههای مطرح اصلاحطلب که قولبه چاپ داده بود؛ پساز مدتی با توجیه عدم نقد دیگر رسانههای اصلاح طلب یادداشت فوق را رد کرد و گفت نقد به اصلاح طلبان را منتشر نمیکند)