عرب سرخی، سیاستمدار اصلاحطلب و عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با بیان اینکه «حاکمیت» جامعه را به سمت ناامیدی برده است، گفت: حکومت در عرصههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی هم در داخل و هم در خارج از کشور درگیریهای فراوانی دارد و ما هیچ رفتاری که در آن نشانهای از تلاش برای تعدیل و تغییر وجود داشته باشد نمیبینیم. معتقدم در سطح حاکمیت بسیاری اصرار دارند بگویند ما حکومتی از بالا به پایین هستیم. یعنی حکومتی که تصمیمها را از بالا میگیرد و برای جامعه اختیاری قائل نیست و افکار عمومی فقط اختیار و حق تصمیم گیری دارد و میفهمد و کارشناس همه موضوعات است. این یک نگاه و باور است که کاملا بر اساس آن همه چیز برنامهریزی و اجرا میشود. در چنین حکومتی مردم فقط به درد راهپیماییها میخورند.
دیدارنیوز: فیضالله عرب سرخی عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب میگوید: جامعه را حاکمیت به سمت یاس و ناامیدی برده است. موازی با نهادِ انتخابی مجلس ده نهاد دیگر ایجاد شده و تمام اختیارهای نمایندگان را گرفتهاند. ستاد سران قوا، شورای عالی فضای مجازی، شورای عالی انقلاب فرهنگی و انواع و اقسام شوراها، افراد و ... به جای مجلس تصمیم میگیرند.
عرب سرخی، سیاستمدار اصلاحطلب و عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران در گفتگو با رویداد۲۴ به بررسی شرایط کنونی کشور در سالِ منتهی به انتخابات مجلس دوازدهم پرداخته است. از او پرسیدهایم اصلاحطلبان چه باید بکنند و مهمتر اینکه چه میتوانند بکنند؟
* فضای سیاسی را در سال منتهی به انتخابات چطور میبینید؟
با تعجب باید اعلام کرد در پایان امسال بناست، انتخاباتی سرنوشتساز برگزار شود. تعجب به این دلیل که حکومت در عرصههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی هم در داخل و هم در خارج از کشور درگیریهای فراوانی دارد و ما هیچ رفتاری که در آن نشانهای از تلاش برای تعدیل و تغییر وجود داشته باشد نمیبینیم. در این مدت صرفا یکی دو اظهارنظر توسط برخی از عوامل غیرموثرِ جریان اصولگرا که اشارههایی به حضور جدی مردم جریانهای سیاسی در انتخابات وجود داشته شده است و بس؟!
اگر قرار باشد همین روند که الان وجود دارد ادامه بابد و تغییر اساسی و معنادار رخ ندهد، با فضایی که در جامعه به وضوح قابل مشاهده است و جریانهای سیاسی که پیش از این «در کنار مردم» باعث رونق انتخابات میشدند توان یا عزمی برای شرکت نداشته باشند، حتما قرار نیست هیچ اتفاقی بیفتد.
* فکر میکنید مردم امسال چه نگاهی به انتخابات دارند؟
به انتخابهای گذشته که نگاه میکنیم، در دورههای مختلف با وجود ردصلاحیتها و نظارت استصوابی، همچنان این امیدواری وجود داشت که برخی آدمهای غیرشاخص هم میتوانند در انتخابات ریاست جمهوری، مجلس و شوراهای شهر گامهایی را بردارند، اما برخی اصرار داشتند بر اینکه «اختیار همه چیز» در ید آنها است؛ این اصرار باعث شده بخشی از جامعه هم به این باور برسد که افراد هیچکارهاند و اساساً انتخابات در این مجموعه نقشی ندارد و هرکسی هم بیاید در نهایت افرادی ثابت تصمیم نهایی را میگیرند. پس دولت رئیسی هم با همان مشکلاتی مواجه میشود که دولت روحانی با آنها روبرو بود بنابراین هم جریان «شرکت در انتخابات» را برای جامعه بلاموضوع کرده است. اینکه این روند یا همان مخدوشسازی جمهوریت با برنامهریزی انجام میشود یا بدون برنامه مشخصی و توسط «غضنفرها» سوالی است که نباید در پی پاسخ صد درصدی به آن بود.
مهم چیزی جز این نیست که این اتفاق افتاده و برخی از این اظهارات از سوی لیدرهای جناح اصولگرا بیان میشود. پس نمیشود گفت، بیان این ارا اتفاقی است. پس در شرایطی که به جامعه پیام میدهند «انتخاب تو هر کسی که باشد، هیچ تصمیمی نمیتواند بگیرد» دعوت به مشارکت جامعه دعوتِ بلاوجهی است.
جامعه را خود حاکمیت به سمت یاس و ناامیدی، به سمت اینکه از نتایج انتخابات ناامید باشد، به سمت اینکه هیچ امیدی به نهادهای انتخابی نداشته باشد، برده است. موازی با نهادِ انتخابی مجلس ده نهاد دیگر ایجاد شده و تمام اختیارهای نمایندگان را گرفتهاند. ستاد سران قوا، شورای عالی فضای مجازی، شورای عالی انقلاب فرهنگی و انواع و اقسام شوراها، افراد و ... به جای مجلس تصمیم میگیرند. خب! معلوم است، چنین مجلسی اساسا مجلسی نیست که راس امور باشد و کسی برایش سرمایهگذاری کند و تلاشش را برای ورود به این نهاد به کار بگیرد. در این شرایط؛ یاس عمومی نسبت به حضور چهرههای موثر، قدرتمند شدن نهادهای انتخابی و دارا بودن اختیاراتی که بتواند مشکلات را حل کند و همچنین اساسا امید به سیستم از کفِ جامعه میرود. پس طبیعی است، میل به شرکت در انتخابات به حداقل خودش برسد.
در انتخابات ۹۸ حدود ۴۸ درصد شرکت کردند که بخش مهمی یعنی حدود هفت یا هشت درصد هم رای سفید دادند تا اعلام کنند نامزدی ندارند. این بار هم اگر اتفاق خاصی نیفتد و حاکمیت با همین دستفرمان برود؛ تعداد رایها حتما کمتر خواهد شد. تغییر فرمان هم دفعتی نیست. مردم باید ببینند اتفاقهایی میافتد، تصمیمهای اساسی گرفته میشود و جامعه با قولهای صادقانه اقناع شود. چیزی که امروز در روند رفتار حکومت دیده نمیشود.
* هسته اصلی قدرت نسبت به ناامیدی و بی اعتمادی رایج اشراف دارد و اینکه چه واکنشی باید از خود نشان بدهد؟
معتقدم در سطح حاکمیت بسیاری اصرار دارند بگویند ما حکومتی از بالا به پایین هستیم. یعنی حکومتی که تصمیمها را از بالا میگیرد و برای جامعه اختیاری قائل نیست و افکار عمومی فقط اختیار و حق تصمیم گیری دارد و میفهمد و کارشناس همه موضوعات است. این یک نگاه و باور است که کاملاً بر اساس آن همه چیز برنامهریزی و اجرا میشود. در چنین حکومتی مردم فقط به درد راهپیماییها میخورند و نهایتا قرار است از بین ۴ نفری که حکومت صلاح دانسته، به یکی رای بدهند. این در حالی است که در دنیای امروز این قبیل برخوردهای قیممابانه «تحقیرآمیز» قلمداد میشود.
در واقع با گستردگی فضای مجازی و تحلیل سیاسی که در سطح جامعه و حتی در کفِ روستاها هم وجود دارد، این برخوردها تحمل نمیشود؛ بنابراین نتیجه این تصمیمها قهر جامعه است و یک گام بالاتر؛ اعتراض و مرحله حضور در خیابان و حتی برخوردهای خشن اعتراضی رخ میدهد.
* در چنین حالتی، اصلاحطلبان چه سهم و نقشی میتوانند در امر انتخابات داشته باشند؟
منطقا اصلاحطلبان میتوانند نقشی در اقناع جامعه داشته باشند. اما مهم آن است، قبل از اینکه جامعه را اقناع کنند، خودشان توجیح و قانع بشوند. اصلاحطلبان خودشان به این نتیجه نرسیدهاند که کسی حاضر است اصلاحات را انجام بدهد. آقای خاتمی ۱۵ پیشنهاد اصلاحی داده، اما کسی حتی به این پیشنهادها نگاه هم نکرده است. باید این پیشنهادها جدی گرفته شود و با نگاه مثبت مواجه شود و به سمت این بروند که موارد مورد نظر آقای خاتمی را در دستور کار بگذارند، مواردی که مشخص میکند، کدام اشکالها مردم را دلزده و از سیستم جدا کرده است. پس حداقل باید پیشنهادها دیده و شنیده شود تا اصلاحطلبان با محوریت آقای خاتمی قانع شوند که اصلاح برای حاکمیت مهم است تا فضا برای کمک اصلاحطلبان مهیا شود.
وقتی قرار نیست اصلاحی صورت گیرد، اصلاحطلبان کجا بروند و به چه کسی و چه چیزی کمک کنند؟ در واقعی امکان کمکی وجود ندارد، چون اساساً باوری وجود ندارد. حداقل توقع اصلاحات چیزی جز این نیست که پیشنهادهای خاتمی بررسی شود و در صداوسیما نشستهای کارشناسی گذاشته شود تا راهکارهای لازم برای عبور از برهه پرخطر شناخته شوند.
* لازم است، اصلاحطلبان برای گفتمان با نظام دنبال راهی باشند؟ امیدی برای همنشینی وجود دارد؟
همین پیام آقای خاتمی راه و تلاشی بوده که اصلاحطلبان آغاز کردهاند تا تمایلشان را به اصلاح نظام، اصلاح جامعه، تامین مطالبههای عمومی و خروج از بنبست اعلام کنند؛ بنابراین اصلاحطلبان همه نکاتی را که در سوال شما است، انجام دادهاند. حالا این نظام است که اگر میلِ به حرکت در مسیر اصلاح داشته باشد، میشود راهکارهایی را در دستور کار قرار داد، اما اگر در هسته اصلی قدرت چنین میلی نباشد موضوع منتفی است و دستکم درباره همکاری اصلاحطلبان با حاکمیت عملاً منتفی خواهد شد. باقی قضیه همنشینی با مردم و گفتگو با جامعه و احیانا بررسی دقیقتر خواستههای عمومی و تلاش برای پیدا کردن راهها و راهکارهای دیگر است.
* بحثهای مرتبط با حجاب و رفتارهایی صورت گرفته در این موضوع چقدر در تعداد راًیِ انتخابات اثرگذار خواهد شد؟
در موضوع حجاب حکم دینی واحدی وجود ندارد. دستکم در مورد حدود آن نظر واحدی نیست. اما برخی گرایشها که در حاکمیت و قدرت دست بالا را دارند، سعی میکنند جمهوری اسلامی را در حجاب خلاصه کنند و حتی این سخن را مطرح میکنند که جمهوری اسلامی بدون حجاب بیمعناست. با چنین نگاهی به حجاب به عنوان پوششی تحمیلی میرسیم که حتی بسیاری از زنان محجبه و متدین هم با تحمیل آن مخالفند و اعمال آن منشاء بسیاری فاصلهها میان مردم و حکومت و بخشهای جامعه شده است و حتما در همه عرصهها و از جمله در موضوع انتخابات اثر منفی بهجای خواهد گذاشت.