حسن امین: این یادداشت من با ذکر سوابق و مقدمات و موخراتی از آوا گاردنر و دو دیپلمات ایرانی دوره پهلوی برای اهالی هنر و علاقهمندان خواندنی است.
دیدارنیوز ـ حسن امین*: امروز پنجم بهمن ماه ۱۴۰۱ برابر ۲۵ ژانویه ۲۰۲۳، سی و سومین سالروز درگذشت اوا گاردنر (۱۹۲۲ آمریکا- ۱۹۹۰ لندن)، هنرپیشهی مشهور آمریکایی و یکی از زیباترین زنان جهان است. من این هنرپیشه را از طریق دکتر سیروس غنی (پسر دکتر قاسم غنی مصحح حافظ و وزیر و سفیر محمدرضاشاه) که خویشاوند و شریک کاری ام در لندن و نیویورک بود، شناختم و او با آوا گاردنر به پایمردی پرویز راجی دیدار کرده بود بود.
این یادداشت من با ذکر آن سوابق و مقدمات و موخرات آن و نیز معرفی این هر سه تن برای اهالی هنر و علاقهمندان خواندنی است.
آوا گاردنر محبوبیتی مثال زدنی داشت. او در فیلمهای مشهور زیادی از جمله "گذرگاه کاساندرا" بازی کرد و در سال ۱۹۵۵ برای بازی در فیلم موگامبو نامزد دریافت جایزه اسکار شد. افیلمهای دیگر او، "برفهای کلیمانجارو"، "مایای برهنه" و "کنتس پابرهنه" است.
انستیتو فیلم آمریکا اوا گاردنر را بیست و پنجمین هنرپیشه بزرگ زن تاریخ سینما در جهان ثبت کرده است. مجله امپایر او را زیباترین زن هالیوود و مجله پیپل او را زیباترین موجود قرن بیستم شناسایی کردهاند.
پرویز راجی «دوست پسر» اشرف پهلوی بود و به اصرار او در ۱۳۵۵ پس از خودکشی سفیر ایران در لندن، به جانشینی سفیر انتحار کرده به عنوان سفیر کبیر دولت شاهنشاهی به دربار ملکه انگلیس مامور شد.
پرویز راجی به تقلید از اردشیر زاهدی سفیر کبیر ایران در آمریکا که مشاهیر و سلبریتیهای کشور محل مأموریت خود را با تقدیم هدایای گران قیمت به مهمانیهای سفارت فرا میخواند، در لندن بیش از آن که به ایرانیها و حتی به مسائل دولت متبوع و آمر خود توجه کند، دنبال تفریحات خود و ارتباطات مورد علاقه خودش بود. یکی از صدها این گونه ارتباطات و علایق، دعوت از بازیگران معروف سینما همچون اوا گاردنر به سفارت بود.
سیروس غنی دوست پرویز راجی بود. من شاهد بودم که سیروس غنی از سفارت به میز ایران زنگ زد که بهترین گزینه برای نخست وزیری ایران دکتر غلامحسین صدیقی است. باری سیروس غنی و پرویز راجی در سالهای قبل هر دو مورد توجه امیرعباس هویدا بودند و در سفر هویدا به ایالات متحده، نخست وزیر ایران را به عنوان مشاور و عضو انتراژ همراهی کردند.
سیروس غنی نه تنها حقوقدان و تاریخدان بلکه عاشق سینما بود و کتاب «فیلمهای دوست داشتنی من» My Favorite Films او گواه این تعشق است. او همچنین حافظهای مثال زدنی داشت و شخصیت شناسی کم نظیر با عقل ارتباطات فوق العاده بود، به طوری که هم دوست هویدا بود و هفتهای یک بار با او دو سه ساعت وقت میگذراند و هم سایرس ونس وزیر امور خارجه آمریکا با او دوست بود و به او هر زمان که به آمریکا میرفت، وقت ملاقات میداد. این وزیر خارجه آمریکا در زمان شاه هم که به ایران آمد، در تهران با سیروس غنی که هیچ سمت دولتی نداشت و قبلا عضو و بعدها سمپات جبهه ملی بود. ملاقات کرد.
با این سوابق شبی که آوا گاردنر به دعوت پرویز راجی، مهمان سفارت بود، راجی دوستش سیروس غنی را که مشتاق دیدن کسی، چون آوا گاردنر بود، به سفارت دعوت کرد. اما از غرایب آن که آن شب سیروس مطلبی راجع به آوا گاردنر بر زبان میآورد که با غیظ و غضب مورد انکار و تکذیب هنرپیشه معروف قرار میگیرد و سیروس هر کار میکند حتی دست آوا گاردنر را هم میبوسد، دیگر قابل التیام نیست.
انقلاب که شد، سیروس غنی که همسر آمریکایی و تابعیت آمریکایی و آپارتمان لاکچری خوبی در خیابان پنجم نیویورک داشت، کتابخانه اش را نه به نیویورک بلکه بهه آپارتمان کوئینزگیت اش در لندن منتقل کرد و پرویز راجی سفیر کبیر سابق هم در لندن پناهنده شد و همانجا ماند. اما دیگر رابطهها و آمد و شدها قطع بود.
یک وقت دیدیم که پرویز راجی، خاطرات ایام ماموریتش در مقام سفارت را چاپ کرده و در آنجا با گزارش دور و درازی که از دیدار سیروس غنی با اوا گاردنر داده به لحن موهنی و با تفصیل فصیلی، قلم فرسایی کرده است.
سیروس از این بی وفایی و حرمت شکنی پرویز راجی، سخت رنجید و خواست که از هر طریقی که شده، به پرویز راجی لطمهای بزند. یکی از این راههای انتقام این بود که دکتر راجی پدر بیچاره پرویز راجی را که در یکی از کابینههای محمدرضاشاه، سمت وزیر بهداری داشته است (مثل دکتر شیخ الاسلامی که وزیر بهداری هویدا بود و به زندان افتاده بود) , لو بدهند. کسی به دکتر راجی زنگ میزند و بیچاره را میترساند و او میگوید من طبیبی بیش نیستم و سیاسی هم نیستم و با پسرم هم رابطهای ندارم بلکه از کارهای او شرمنده ام. حالا هم دوران تقاعد خود را میگذرانم و از ایران هم خارج نمیشوم.
بعدها کتاب خاطرات پرویز راجی به وسیله دوست من دکتر حسین ابوترابیان (با نام مستعار ح. ا. مهران) که در دانشگاه آزاد زبان انگلیسی تدریس میکرد، ترجمه شد. این ترجمه اول بار در روزنامه اطلاعات به صورت پاورقی و بعد به صورت کتاب چاپ شد. ابوترابیان داماد خانواده معروف کنی از احفاد حاج ملا علی کنی مجتهد متعین و متنفذ عصر ناصری بود.