حسن بهشتیپور، تحلیلگر مسائل هستهای با اشاره به اینکه اقدامات سازمان انرژی اتمی در واکنش به قطعنامه شورای حکام، تکرار تاریخ است، گفت: اگر امروز مکانیسم ماشه فعال نمیشود به این علت است که میخواهند پروندههای جدیدی علیه ایران ایجاد کنند به این معنا که هر قطعنامه جدید شورای حکام علیه ایران یک برگ جدید در پرونده ایران است تا هر زمان تصمیم به فعال کردن مکانیسم ماشه گرفتند، اعلام کنند که این تصمیم در پی چه اقداماتی از سوی ایران اتخاذ شده است.
دیدارنیوز: یک تحلیلگر مسائل هستهای گفت: تجربه موفق ما در تعامل با آژانس بینالمللی انرژی اتمی این بود که در سال ٨۶ ما در ۶ سوال مودالیته با آژانس به نتیجه رسیدیم و آژانس هم در پایان سال ٨۶ اعلام کرد که ایران پاسخ سوالها را داده است. آن سوالها اگر سختتر از ٣ سوال امروز نبود قطعا راحتتر نبوده است.
حسن بهشتیپور، در ارزیابی اقدام جدید و متقابل ایران پس از صدور قطعنامه جدید شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی و در پاسخ به این سوال که مسیری که از سوی سازمان انرژی اتمی ایران از زمان صدور قطعنامه پیشین آغاز شده چه دستاوردی برای کشور خواهد داشت، گفت: اقداماتی که از روز گذشته آغاز شده دقیقا تکرار تاریخ است؛ یعنی تکرار سیاستی است که بین سالهای ١٣٨۴ تا ٩٠ امتحان کردیم. بحث این است که مسئولان کشور اینطور ارزیابی میکنند که ما با افزایش توان هستهای، طرف مقابل را مجاب میکنیم که سیاست غلطی که در قبال ما در پیش گرفتهاند را تغییر دهند. این سیاست، اما نتیجه نمیدهد؛ چراکه در گذشته هم امتحان شده و جواب نداده و در سالهای ١٣٨۴ تا ٨۵ غنی سازی ۶٠ درصد نداشتیم، اما ۵ درصد و ٢٠ درصد داشتیم، ولی ذخایرمان را تا ١٠ تن افزایش دادیم و همچنین سانتریفیوژهایمان را تا ٢٠ هزارتا فعال کردیم؛ بنابراین وقتی ما این سیاست را یعنی افزایش تعداد سانتریفیوژ و افزایش ذخایر اورانیوم غنی شده و البته افزایش درصد غنیسازی همه را پیشتر امتحان کردیم، اما در مقابل واکنش آنها صدور قطعنامههای ۶گانه ذیل فصل هفتم در فاصله سالهای ٨٧ تا ٩٠ و ٩١ علیه ایران بود.
وی ادامه داد: اینجا بحث من به عنوان یک پژوهشگر این است که این اقدامات موجب شد که قطعنامه ذیل فصل هفتم علیه ما صادر کنند و ایران را تهدید صلح و امنیت جهانی معرفی کنند در حالی که اقدامات ایران به واقع صلح جهانی را تهدید نکرده بود، الا اینکه تلاش کرده بود توان هستهای خود را افزایش دهد و این قطعنامهها هم از ما میخواستند که فورا غنیسازی را کنار بگذاریم.
وی افزود: حالا دو رویکرد وجود دارد؛ برخی میگویند اینکه اوباما در اواخر سال ٩١ غنیسازی ایران را پذیرفت و حتی از طریق عمان به ایران تعهد داد که غنیسازی اورانیوم در ایران را بصورت محدود به شرط مذاکره قبول کند، حاصل این است که توان هستهای خود را بالا بردیم، پس ما باید همچنان توان هستهای خود را افزایش دهیم. بنده، اما میگویم اوباما در جلسهای در جمع یهودیان آمریکا (لابی آیپک) در توجیه توافق با ایران گفته اگر دست ما بود پیچ و مهره کل صنعت هستهای ایران را باز میکردیم، اما میدانیم که صنعت هستهای در مغز و قلب ایرانیها جای گرفته است که تفسیرش این است که نه تنها این امر به خواست عمومی تبدیل شده بلکه دانش آن در مغز جوانان ایرانی است و بومیسازی شده است.
این تحلیلگر مسائل هستهای گفت: بنابراین میخواهم بگویم وقتی میتوانیم در رابطه با این سه سوال با آژانس بینالمللی انرژی اتمی به توافق برسیم همانطور که در رابطه با سالهای پیشین مانند اسفند ١٣٨۶ هم به توافق رسیدیم، چرا این بهانه را از دست آنها نمیگیریم و به سمت اقداماتی میرویم تا آنها هم علیه ما اقدامات جدید انجام دهند؟ معتقدم افزایش توان هستهای ایران خیلی خوب است، اما ملاحظاتی جدی دارد که قابل طرح در رسانه نیست. میخواهم بر این موضوع تاکید کنم که این سیاست قبلا تجربه شده و به نتیجه مدنظر ما نرسیده بنابراین اصرار و تداوم آن عملا بهانههای جدید به دست دشمنان ایران خواهد داد.
وی افزود: ما باید در مسیری قرار بگیریم که موضوع فیمابین را از طریق دیپلماتیک و در مذاکرات مستقیم با آژانس حل و فصل کنیم. اینکه بگوییم آژانس دستور آمریکا و اسرائیل و تروئیکای اروپایی را گوش میکند و هیچ گاه با ایران به توافق نمیرسد، در عمل اثبات نشده و نشانه آن نیز زمانی است که ترامپ به مدیرکل وقت آژانس فشار میآورد تا گزارشی منفی علیه ایران منتشر کند، اما آژانس زیر بار فشار نرفت و هر بار بر اجرای کامل برجام از سوی ایران صحه میگذاشت؛ بنابراین میخواهم بگویم واقعیت امر این است که موظفم به عنوان یک پژوهشگر توجه بدهم که تاریخ را تکرار نکنیم، این تجربه را قبلا داشتیم که به نتیجه نرسید، بیاییم و آن تجربه موفقی که داشتیم را مجددا تکرار کنیم. تجربه موفق ما این بود که در سال ٨۶ ما در ۶ سوال مودالیته با آژانس به نتیجه رسیدیم و آژانس هم در پایان سال ٨۶ اعلام کرد که ایران پاسخ سوالها را داده است. آن سوالها اگر سختتر از ٣ سوال امروز نبوده قطعا راحتتر نبوده است.
این کارشناس روابط بینالملل در پاسخ به این سوال که در قطعنامه اخیر شورای حکام ضربالاجل ماه مارس برای تعیین تکلیف پرونده پادمانی ایران تعیین شده و امروز نگرانی بازگشت پرونده ایران به شورای امنیت بیش از پیش احساس میشود، افق پیش روی پرونده ایران چیست، گفت: سه ماه آینده و ماه مارس پرونده ایران با احتمال خیلی زیاد به شورای امنیت سازمان ملل متحد ارجاع خواهد شد منتها در شورای امنیت به دلیل حضور چین و روسیه احتمالا قطعنامه جدیدی علیه ایران صادر نشود، اما نتیجه این است که کشورهای اروپایی حاضر در برجام مکانیسم ماشه را علیه ایران فعال کرده و کلیه قطعنامهها و تحریمهای سازمان ملل علیه ایران اعمال شود. عدهای بر این باور هستند که تروئیکای اروپایی همین حالا هم میتواند مکانیسم ماشه را فعال کند و احتیاجی به طی کردن مسیر شورای حکام و شورای امنیت وجود ندارد، پس قطعا چنین تصمیمی اتخاذ نخواهد شد.
وی افزود: پاسخ من، اما به این سخن این است که اگر امروز مکانیسم ماشه فعال نمیشود به این علت است که میخواهند پروندههای جدیدی علیه ایران ایجاد کنند به این معنا که هر قطعنامه جدید شورای حکام علیه ایران یک برگ جدید در پرونده ایران است تا هر زمان تصمیم به فعال کردن مکانیسم ماشه گرفتند، اعلام کنند که این تصمیم در پی چه اقداماتی از سوی ایران اتخاذ شده است. این برای متقاعدسازی افکار عمومی و مشروعیت دادن به اقدامی است که در آینده صورت خواهد گرفت. من نمیخواهم بگویم این کار درست است، اما میخواهم توضیح دهم که چه کاری قرار است صورت بگیرد؛ بنابراین ما باید بدانیم که با یک جریان خبیث طرف هستیم که میخواهند از شرایط ایران به نفع خودشان بهرهبرداری کنند پس ما خودمان این شرایط را برایشان فراهم نکنیم و بهانه به دستشان ندهیم.