تیتر امروز

از «جنبش مهسا» تا «ایستگاه وفاق» با علی شکوری‌راد
گفتگوی دیدارنیوز در برنامه «ایرانشهر» با دبیرکل پیشین حزب اتحاد ملت

از «جنبش مهسا» تا «ایستگاه وفاق» با علی شکوری‌راد

«ایرانشهر» در نخستین برنامه از سلسه‌گفتگوهای خود با موضوع «منافع ملی ایران» به سراغ علی شکوری‌راد، دبیرکل سابق حزب اتحاد ملت رفته و به بررسی ابعاد مفهوم «وفاق» در عرصه سیاسی امروز کشور پرداخته...
فیلترینگ و هزینه میلیاردی/ ترامپ نیامده علیه ایران اقدام کرد/ اعتراف نتانیاهو به جنایت‌های بزرگ
مجله خبری تحلیلی دیدارنیوز با اجرای محمدرضا حیاتی

فیلترینگ و هزینه میلیاردی/ ترامپ نیامده علیه ایران اقدام کرد/ اعتراف نتانیاهو به جنایت‌های بزرگ

این چهل و پنجمین برنامه مجله خبری تحلیلی دیدارنیوز است که با اجرای محمدرضا حیاتی و با حضور کارشناسان و صاحب نظران تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.
گریزی تاریخی به مسائل ایران پس از انقلاب

پرده‌خوانی اعتراضات؛ از مسئله تا راه‌حل

ایرانیان پس از انقلاب شاهد اتفاقات زیادی بوده و اعتراضات سراسری اخیر که از اواخر شهریور ۱۴۰۱ به بهانه مرگ مشکوک مهسا امینی آغاز شد، چکیده ۴ دهه تجربه اعتراضی مردم است، آنچه می‌خوانید ورق زدن تاریخ اعتراضات ایران و بیان روایت‌های مختلف این قصه است.

کد خبر: ۱۴۰۲۸۳
۱۶:۱۴ - ۲۲ آبان ۱۴۰۱

پرده‌خوانی اعتراضات؛ از مسئله تا راه‌حل

دیدارنیوز ـ اسفندیار عبداللهی: ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی تا همین امروز که در میانه‌های آبان ۱۴۰۱ هستیم، با شکل‌های مختلفی از اعتراض مواجه بوده است. در آغاز کار و قبل از حمله صدام حسین جنگ داخلی بین انقلابیون درگرفت و هر کدام سهم خود را از انقلاب می‌خواستند. به هر کیفیتی طیف مذهبی به شمول طرفداران آیت الله خمینی و گروه‌هایی، چون نهضت آزادی و تا حدوی جبهه ملی، وارث انقلاب شدند.

انقلابیون غالب به این هم قانع نشدند و به مرور و به انحا مختلف دیگر همراهان و موتلفان انقلابی خود یعنی نهضت آزادی و جبهه ملی را هم از سفره انقلاب محروم کردند و این قصه و روند تا به امروز ادامه داشته است، تا جایی که از سال‌ها پیش و بخصوص بعد از درگذشت رهبر فقید انقلاب، یاران نزدیک او را هم نامحرم و غیر خودی نامیدند و اکنون در سال ۱۴۰۱ خورشیدی شاهد سیطره و استیلای کامل یک گروه از انقلابیون مذهبی بر همه ارکان قدرت هستیم.

فهرست اجمالی اعتراضات و اتفاقات

۱۷ اسفند سال ۱۳۵۷؛ نخستین اعتراضات زنان ایران در اعتراض به حجاب اجباری اسلامی، ۱۳ آبان سال ۱۳۵۸ گروگان‌گیری در سفارت ایالات متحده آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام، تیر ۱۳۵۹ کودتای نوژه، ۳۱ شهریور ۵۹ شروع جنگ ایران و عراق، ۱۴ اسفند سال ۱۳۵۹ درگیری و تظاهرات در سخنرانی بنی‌صدر، ۳۰ خرداد سال ۱۳۶۰ تظاهرات اعتراضی طرفداران رجوی در تهران و چندین شهر در واکنش به طرح عدم کفایت بنی‌صدر، ۳۱ خرداد سال ۱۳۶۰ رأی مجلس شورای اسلامی بر عدم کفایت رئیس‌جمهور وقت (ابوالحسن بنی‌صدر) و برکنار کردن او، ۶ تیر ۱۳۶۰ ترور نافرجام آیت‌الله خامنه‌ای در مسجد ابوذر تهران توسط گروه فرقان، ۷ تیر سال ۱۳۶۰ انفجار در دفتر حزب جمهوری اسلامی، ۸ شهریور سال ۱۳۶۰ انفجار در دفتر نخست‌وزیر به دست مجاهدین خلق و کشته شدن محمدعلی رجایی، مرداد و شهریور سال ۱۳۶۷ اعدام زندانیان سیاسی، ۲۹ مرداد سال ۱۳۶۷ پایان یافتن جنگ ایران و عراق، ۱۳ خرداد سال ۱۳۶۸ درگذشت امام (ره)، ۶ مرداد سال ۱۳۶۸ همه‌پرسی بازنگری قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و رای ۹۷٫۵ درصد مردم ایران، خرداد سال ۱۳۷۱ شورش در مشهد و چندین شهر دیگر، ۳۰ خرداد ۱۳۷۳ انفجار در حرم علی بن موسی الرضا، دوم خرداد ۱۳۷۶ انتخابات ریاست جمهوری و برگزیده شدن سید محمد خاتمی به عنوان رئیس‌جمهور، افتادن تشت رسوایی قتل‌های زنجیره‌ای پس از سلاخی داریوش فروهر و همسرش پروانه اسکندری در بهار سال ۷۷ و حمله لباس شخصی‌ها به کوی دانشگاه تهران در ۱۸ تا ۲۳ تیر سال ۱۳۷۸ و توقیف دسته‌جمعی روزنامه‌های طرفدار دولت در سال ۷۹، اهم اتفاقات و اعتراضات تا این تاریخ بود.

بار اولی که نظام یک دست می‌شد!

سال ۱۳۸۴ انتخاب محمود احمدی نژاد و آغاز شکاف بین جریان‌های درون نظام اتفاق افتاد. در انتخابات سال ۱۳۸۸ اعلام زودهنگام و عجولانه پیروزی محمود احمدی‌نژاد از سوی صدا و سیما و تبریک برخی خواص به او – قبل از اعلام رسمی از سوی شورای نگهبان و تایید صحت آرا - آغاز بزرگترین اعتراض در طول حیات جمهوری اسلامی بود. اعتراضات تا سالگرد آن در ۱۳۸۹ ادامه داشت. لازم به توضیح است که قبل از اعلام پیروزی محمود احمدی‌نژاد نیرو‌های امنیتی اقدام به دستگیری تعداد زیادی از مسئولان ستاد مهندس موسوی و مهدی کروبی کردند و بعد از اعلام پیروزی احمدی‌نژاد، دستگیری‌های دسته جمعی فعالان سیاسی و مطبوعاتی نزدیک به اصلاح‌طلبان کلید خورد. نهایتا و تا در حصر قرار گرفتن خانم زهرا رهنورد و آقایان موسوی و کروبی در اسفند ۸۹ این دستگیر‌ی‌ها ادامه یافت.

بعد از حصر کاندیدا‌های معترض تا پایان دوره دوم محمود احمدی‌نژاد شاهد اتفاق یا اعتراض مهمی نبودیم. شاید مهترین اتفاق بعد از حوادث سال ۸۸ پیروزی حسن روحانی به پشتوانه و حمایت سید محمد خاتمی و مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی بود. در سال ۹۴ و در دور اول ریاست جمهوری تعداد زیادی از حجاج ایرانی در یک ازدحام در منا جان خود را از دست دادند و در دی ماه همان سال برجام امضا شد. در دی ماه سال ۹۵ هاشمی رفسنجانی رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام به گفته نهاد‌های درمانی و امنیتی و قضایی به علت نارسایی قلب در یک استخر جان خود را از دست داد که در پی آن و در تشییع جنازه او جماعت قابل توجهی حضور یافتند و شعار‌های جهت داری در حمایت از رهنورد، موسوی و کروبی سر دادند. مردم در روز وفات هاشمی رفسنجانی و در تشییع جنازه‌اش که از مقابل دانشگاه تهران شروع شد، درگذشت او را خاتمی، موسوی، کروبی و روحانی تسلیت گفتند. در همان دی ماه ۹۵ برج تجاری پلاسکو آتش گرفت.

در میانه‌های خرداد ۹۶ داعش به مجلس شورای اسلامی حمله کرد و تعدادی از مردم را در سالن انتظار و راهرو‌های مجلس به گلوله بستند، همزمان یک حمله هم در حرم امام (ره) اجرا شد. در تلافی این حمله، یگان موشکی سپاه پاسداران مقر داعش در دیرالزور سوریه را به چندین موشک هدف قرار داد و تعداد زیادی از اعضای داعش را هلاک و چند مقر آن‌ها را نابود کرد.

پرده‌خوانی اعتراضات؛ از مسئله تا راه‌حل

 

۱۲ مرداد ۹۶ حسن روحانی برای بار دوم انتخاب شد و به فاصله کمی بعد از پیروزی یعنی در دی ماه ۹۶ گروهی از نیرو‌های طرفدار علم الهدی و طلاب موسوم به انقلابی در مشهد بر علیه رییس جمهور روحانی دست به اعتراض زدند، این اعتراضات طی ۲۴ ساعت تبدیل به اعتراص بر علیه کل نظام شد و حرکتی که نیت آغاز کنندگان آن فشار بر دولت مورد حمایت اصلاح طلبان بود، به اعتراضی بر علیه خودشان مبدل شد به گونه‌ای که برای خاموش کردن آن، حکومت مجبور شد دست به خشونت بزند. این قائله که بیشتر معیشتی و در اعتراض به فساد‌های فراوان در موسسات مالی وابسته به دولت بود، به ظاهر پشت سر گذاشته شد.

سال ۹۶ باز هم حادثه داشت. در زمستان ۹۶ همچنین نفت‌کش ایرانی سانچی در نزدیکی سرزمین چین آتش گرفت و ۳۲ خدمه آن سوختند و هواپیمای شماره ۳۷۰۴ هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران به کوه دنا در استان کهگلویه و بویر احمد برخورد کرد و تمام مسافران آن جان باختند.

اعتراضات این بار در آبان ۹۸ و در پی اعلام گران شدن بنزین شعله‌ور شد. اعتراضات آبان ۹۸ در نوع خود یکی از جدی‌ترین تکانه‌های مردمی به نظام جمهوری اسلامی بود و کار داشت به جا‌های باریک می‌کشید، به گونه‌ای که به اعتراف وزیر کشور دولت روحانی، حاکمیت مجبور شد از اسلحه جنگی استفاده کند. در آبان ۹۸ بیشمارانی ایرانی جان خود را از دست دادند. وزارت کشور ایران تعداد جان باختگان آبان ۹۸ را ۲۳۰ و رویتر ۱۵۰۰ نفر اعلام کرد.

سال ۹۸ نیز پر حادثه بود، حوادثی که همیشه یک جهت و جنبه آن سیاسی و امنیتی تلقی شده و به نوعی همه به هم ربط پیدا کردند. پس از اعتراضات بنزین که به برخورد سخت نظام و قطع کامل اینترنت منجر شد، سردار قاسم سلیمانی در ۱۳ دی ۹۸ توسط آمریکایی‌ها مورد اصابت قرار گرفت و به همراه چند ایرانی و عراقی به شهادت رسیدند. در ۱۸ دی سپاه به پایگاه آمریکایی عین‌الاسد در عراق حمله کرد و با توجه به آماده باش نیرو‌های نظامی ایران برای تلافی احتمالی آمریکایی‌ها، هوا فضای سپاه به اشتباه یک هواپیمای مسافری خطوط هوایی اوکراین که ایران را به مقصد کی‌یف ترک می‌کرد را هدف قرار داد و ۱۷۶ مسافر آن در آسمان ایران پر پر شدند. فرمانده هوا فضای سپاه با تاخیر چند روزه و پس از اعتراضات گسترده مردم، پذیرفت که این هواپیما در جریان یک خطای انسانی توسط پدافند هوایی سپاه ساقط شده است. را‌ه‌پیمایی عزاداران شهید سلیمانی در کرمان و دیگر نقاط حدود ۱۰۰ کشته گرفت. کرونا در ۳۰ بهمن ۹۸ اولین کشته‌های ایرانی خود را گرفت که هنوز ادامه دارد.

ارکان قدرت برای دومین بار یکدست انقلابی می‌شود

پس از انتخابات بی رونق و رمق مجلس اسفند ۹۸ و پیروزی لیست شورای ائتلاف نیرو‌های انقلاب، سال ۱۴۰۰ سید ابراهیم رئیسی در یک انتخابات سرد و بی رقیب پیروز انتخابات ریاست جمهوری ایران شد. در همین ۱۴۰۰ ضمن اینکه اعتراضات صنفی مطابق سال‌های پیش در اقصا نقاط کشور جریان داشت، دو اعتراض سراسری با منشا خوزستان را شاهد بودیم. یکی اعتراض به کمبود آب شرب و کشاورزی و دیگری اعتراض به ریزش برج‌های دوقلو متروپل آبادان بود. این دو هم جنبه ملی و امنیتی پیدا کردند. اما مهمترین اتفاق در این مقطع یکدست شدن نهاد‌های حکمرانی در جمهوری اسلامی بود و به لطف شورای نگهبان و بی رقیب شدن اصولگرایان و البته نا امیدی مردم از صندوق رای، آن‌ها با همان سازمان رای ثابت و حداقلی خود در یکی از نا امید کننده‌ترین مشارکت‌های انتخاباتی مردم ایران، مجلس و دولت را تصاحب کردند. اکنون علاوه به سه قوه مجریه، مقننه و قضاییه، نهاد‌ها و مراکزی، چون مجمع تشخیص مصلحت نظام، شورای نگهبان، خبرنگان رهبری و سازمان‌ها و ارگان‌های انتصابی مانند نیرو‌های مسلح و تولیت‌ها و آستان‌ها و ... در اختیار یک جریان فکری قرار گرفته است.

پرده‌خوانی اعتراضات؛ از مسئله تا راه‌حل

 

تکانه حجاب اجباری و نهضت مهسا امینی

در این سال‌ها هر بار با شکلی از اعتراض مردمی مواجه بودیم. از کنش حزبی و سهم خواهی از انقلاب با اشکال صنفی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی از جنس معیشتی و اعتراض به فساد‌های ساختاری. اما اعتراضات دامنه داری که از اواخر شهریور ۱۴۰۱ و در اعتراض به مرگ مشکوک مهسا امینی شکل گرفت و ادامه دارد، چهره دیگری را به نمایش گذاشت و ایران را وارد جنگ روایت‌ها کرد. مهسا امینی دختر کردی که در تعطیلات تابستانی مهمان پایتخت بود و توسط گشت ارشاد دستگیر و جنازه‌اش از بیمارستان بیرون آمد.

مرگ مشکوک مهسا امینی دارای پیش زمینه ذهنی بود. همیشه مردم نسبت به رفتار‌های گشت ارشاد و دستگیری توهین آمیز و نامناسب ماموران گشت ارشاد نسبت به زنان کم حجاب واکنش داشتند و نزدیک‌ترین اتفاق قبل از مرگ مهسا امینی ویدئویی بود که در اتوبوس شرکت شرکت واحد گرفته شد. در آن ویدئو دختری بنام سپیده رشنو بر سر برخورد تهاجمی زنی چادری به نوع پوشش مسافران آن اتوبوس، با او درگیر شد و آن زن چادری از چهره او فیلم گرفت و تحویل نیرو‌های امنیتی داد. رشنو دستگیر و به فاصله کمی در تلویزیون با چهره‌ای پژمرده اعتراف به اشتباه و عذرخواهی کرد و به زندان برگردانده شد. پس از مدتی البته با وثیقه آزاد شد. این حرکت در حافظه مردم ماند تا اینکه مهسا امینی درگذشت.

نهاد گشت ارشاد در بیان صحیح و به موقع حادثه منجر به مرگ مهسا امینی تعلل کرد و پس از فوت او مردم سقز و کردستان به خیابان‌ها آمدند و شعاری با عنوان "زن، زندگی، آزادی" برای اولین بار در کردستان مورد استفاده قرار گرفت. اولین هسته اعتراضی همزمان با کردستان، در تهران و روبروی بیمارستان محل بستری شدن خانم امینی، شکل گرفت و در همان روز اول مردم چند شهر ایران به خیابان آمدند. حال تمام ایران نزدیک به دوماه در اعتراض به سر می‌برد. مدرسه‌ها، دانشگاه‌ها، از پشت پنجره‌ها و پشت‌بام‌ها، با دیوار نویسی، با به صدا در آوردن بوق ماشین‌ها و روشن کردن چراغ خودرو‌ها و عمامه پرانی و غیره. برای اولین بار ایرانیان خارج نشین هم در یک سلسله گردهمایی منسجم و پر تعداد در اقصا نقاط عالم نسبت به سیاست‌های جمهوری اسلامی اعتراض کردند. تقریبا همه کشور‌های اروپایی، کانادا، آمریکا، استرالیا و دیگر کشور‌ها از معترضان در ایران همدلی کردند و برخی از آن‌ها تحریم‌هایی بر نهادها، افراد و شرکت‌های ایرانی وضع کردند.

پرده‌خوانی اعتراضات؛ از مسئله تا راه‌حل

 

جنگ روایت‌ها

اعتراضات سراسری مردم ایران در خوانشی رسمی توسط مسئولان امنیتی، اجرایی و مراکز رسانه‌ای وابسته به دولت و حکومت، اغتشاش نام گرفت. اعتراضاتی که تا کنون ده‌ها کشته و زخمی و صد‌ها بازداشتی به دنبال داشته است. از آن سو تعداد قابل توجهی نیز از نیرو‌های امنیتی جان خود را از دست دادند. در این رهگذر بیشترین تعداد جان باخته در سیستان و بلوچستان و در جمعه‌ای بود که "جمعه خونین زاهدان" نام گرفت.

آنچه روشن است و همه می‌دانند، تنها دلیل اعتراضات جاری روسری و حجاب اجباری و مرگ مشکوک مهسا امینی نیست. به اذعان و اعتراف بسیاری از کارشناسان و معدودی از مسئولان، ریشه اعتراضات و پشت پرده دامنه دار شدن آن، در مسایل انباشته شده و حل نشده تاریخی است. مسائلی که همیشه صورت آن پاک شده و همانگونه که اشکال مختلف و تاریخی آن در این گزارش هم ذکر شد، تبدیل به انبوهی از بغض و غضب شده‌اند.

اما یک وجه دیگر این مسائل جنگ روایت‌ها و تلاش دو سر تند دعوا و حتی میانه‌های دعوا برای اثبات نظر خود است. نظام و حاکمیت ضمن اینکه نسبت به کشته شدن مهسا امینی و دیگر جانباختگان هیچ مسئولیتی را به عهده نگرفته – جز تعدادی از جان باختگان زاهدانی - ریشه این اعتراضات را مطالبات و مسائل حل نشده تاریخی نمی‌داند، بلکه منشا و مسبب خارجی برای آن قائل است و دلیل این همه اعتراض را آمریکا، اسرائیل، اروپا و عربستان سعودی می‌داند. معترضان از نظر آن‌ها یا فریب خورده شبکه تلویزیونی ایران اینترنشنالند یا عامل سرویس‌های جاسوسی و اتاق‌های فکر خارجی. رویکردی که در تمام سالها، اتفاقات و اعتراضات پیش از این نیز توسط نهاد قدرت اتخاذ شده است.

در میانه این داستان اصلاح‌طلبان حضور دارند که نه در این حادثه که از سال‌ها پیش معتقد بودند نظام باید دست به اصلاحات بنیادین بزند. در اعتراضات اخیر هم اصلاح‌طلبان چه به صورت فردی و چه به شکل سازمانی و در قالب جبهه اصلاحات، نسبت به رفتار خشن نظام اعتراض کردند و ضمن نفی خشونت از هر سو، خواستار شناسایی حق اعتراض مردم در چارچوب اصل ۲۷ قانون اساسی شدند. تا جایی که هم احزاب این جریان و هم خود جبهه اصلاحات بار‌ها از وزارت کشور درخواست تجمع و میتینگ کردند. جبهه اصلاحات ایران در آخرین موضع گیری خود با صراحت بیشتری از معترضین حمایت کرد و همه‌پرسی در مورد قانون اساسی را کم‌هزینه‌ترین و مفیدترین راه برای برون رفت کشور از این شرایط پیشنهاد کرد. آن‌ها اعلام کردند در صورتی که نظام بپذیرد آماده ارائه راه‌حل‌های عینی و اجرایی هستند.

در آن سر داستان، اما براندازانی هستند که عموما در خارج از کشور سکنی دارند و نظام و اصلاح طلب و دموکراسی‌خواهان داخلی را با یک چشم می‌بینند و با یک چوب می‌رانند. آن‌ها جز سقوط نظام راهی دیگر نمی‌شناسند و بر این خواسته خود مصر هستند. نظام البته روشن است که حرفی با براندازان ندارد و خواسته آن‌ها را انتزاعی و مجازی می‌داند و اصالتی برای براندازان قائل نیست. اما نظام به اصلاح طلبان، نافیان خشونت، دموکراسی خواهان داخلی، نخبگان دانشگاهی و حتی تک ستاره‌هایی معقول در جریان اصولگرا هم تا کنون وقعی ننهاده است.

تا اینجای کار نهاد و هسته مرکزی قدرت در جمهوری اسلامی خود را پیروز میدان می‌داند و سبب و عامل این داستان که همانا از نظر آن‌ها غرب و اسرائیل و عربستان است را شکست خورده معرفی کرده است. نسبت به جان باختگان مانند ۹۶ و ۹۸ سکوت اختیار کرده یا دست به دامان توجیه و فرافکنی شده است. بخشی از زندانیان تهدید به اعدام و احکام سنگین شده‌اند و به بقیه هم، به شرط توبه و پشیمانی، قول آزادی و عفو داده‌اند.

قصه پر غصه مردم ایران، مردمی که بیش از ۱۰۰ سال در آرزوی کشوری آباد و آزاد هستند، با این چند خط روایت این گزارش قابل بیان نیست و حتی روایت شهریور، مهر و آبان ۱۴۰۱ هم به حدی گسترده، پر از سوژه، پر از درد و آسیب جانی، مالی و روحی است، پر از حرف گفته و نگفته است، سرشار از بدعت است، پر از خلاقیت و زیبایی و در عین حال پر از درد و خشونت است که این مقال و سطور عاجز از بیان حتی یک بعد آن است.

چه باید کرد؟

در همین دو ماهی که از مرگ مشکوک مهسا امینی می‌گذرد، میلیون‌ها کلمه از زیر دکمه کیبورد‌ها عبور کرده و صد‌ها راه و راهکار و عتاب و خطاب تولید شد، چه در داخل و چه در خارج. در این میان اعتراض به حجاب اجباری و گشت ارشاد یک دستاورد مهم داشت و آن ریخته شدن ترس زنان ایران از نهاد قدرت بود. آن‌ها امروز آشکارا مو‌های خود را در مسیر باد رها کرده و در خیابان‌ها و کوچه‌های ایران و در پیش روی ماموران فراجا با پوشش مورد علاقه خود قدم می‌زنند. در برخی نقاط تهران وقتی به معابر نگاهی انداخته شود، این بار زن چادری و با روسری کمیاب شده است.

اما روشن است که این تساهل نظام نسبت به زنان بدون روسری موقتی است و در اولین فرصت در کوی و برزن مانع زنان کم حجاب خواهند شد، به این ضمیمه که مردم ایران از نظر ذهنی و سطح مطالبه گری به قبل از مرگ مهسا امینی باز نمی‌گردند. مردم وقتی به نگارنده و اهل قلم و فعالان مدنی می‌رسند، می‌پرسند چه می‌شود، چه خواهد شد و یک پاسخ مشترک برای همه این پرسشگران همان است که به عقب باز نمی‌گردیم. این نتیجه را می‌توان در انفعال مسئولان نیز شاهد بود و نیز در ادبیات چهره‌هایی، چون عزت‌الله ضرغامی و برخی از اصولگرایان میانه می‌توان دید که آن‌ها هم به این مهم رسیده‌اند که چهار تا موی زنان را بزرگ نکنید و بگذرید. می‌گویند با آزادی پوشش اتفاق بدی نمی‌افتد. حجاب اختیاری که در خوانش رسمی پذیرفتن آن به ریزش اولین قلعه حکومت اسلامی تعبیر می‌شد.

اما آیا معترضان پر شمار ایرانی به حذف روسری رضایت خواهند داد و با این پیروزی راضی خواهند بود؟ جوابش روشن است. مطالبات فراوان و تاریخی طیف‌های مختلفی، چون جامعه مدنی، نویسندگان و روزنامه نگاران، اقوام، مطالبه‌گران روابط عادی ایران با جهان، تولیدکنندگان، صنعت‌گران، تجار و بازرگانان، کشاورزان و مطالبه‌گران آب، کارگران، پزشکان، حقوق‌دانان، دانشگاهیان به شمول استاد و دانشجو، نو ملی‌گرایان و حتی اصلاح‌گران سیاسی و فرهنگی هنوز روی تحقق ندیده است و پا برجا است.

براندازان یقینا در کوتاه مدت موفقیتی حاصل نخواهند کرد، چون بخش اعظمی از مردم ایران ارتباط معنا داری با براندازی پیدا نکرده و از آنجا که حافظه تاریخی آن‌ها هر ناشناخته‌ای را پس می‌زند، هیچ اعتمادی به انار دربسته براندازان با خاستگاه‌هایی گاه متفاوت و متناقض ندارند. در میان براندازان از مجاهدین خلق فرقه رجوی، جمهوری‌خواهان، لائیک، مارکسیت، فمنیست، مشروطه خواه و سلطنت طلب یافت می‌شود و این‌ها گاه هیچ نسبتی ایدئولوژیکی با هم ندارند و در فردای براندازی هیچ تصویری و آینده‌ای مشخصی با وجود این گروه‌ها قابل تجسم و تصور نیست.

از طرفی هم نمی‌توان برای آینده ایران نسخه‌ای داد و هیچ جایگاه و اصالتی برای خاستگاه‌های معقول ذکر شده که در بخشی از جامعه دارای جایگاه و پایگاه هستند، قائل نشد؛ لذا به نظر می‌رسد توپ در زمین نظام است؛ لذا هسته مرکزی و معقول نظام با لحاظ و شناسایی مسائل حل نشده، به رسمیت شناختن گروه‌های و خاستگاه‌های شناسنامه‌دار، اولویت بندی و صورت بندی واقعی مطالبات و در نظر گرفتن خطراتی که در آینده نامعلوم ممکن است گریبانگیر همه شود، باید دست به ابتکار عمل بزند و همانگونه که در بیانیه جبهه اصلاحات هم به آن اشاره شد، شجاعانه به دل موضوع بزند و دل از برخی امتیازات کنده و عبوری آرام را در پیش گیرد. رفراندوم که پیشنهاد عاقلانه میانه‌های این جنگ است و از زبان بلوچ، کرد، اصلاح‌طلب، اصولگرا و دموکراسی خواه این روز‌ها شنیده می‌شود، بهترین، امن‌ترین و البته مترقی‌ترین ابزار برای عبور مسالمت آمیز از این گردنه تاریخی است.

 

 

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی