عماد افروغ، جامعه شناس درباره ناآرامیها و اعتراضات اخیر در ایران که پس از مرگ غمانگیز مهسا امینی در گشت ارشاد تهران، رخ داد گفت: اعتراضات اخیر جنبش اجتماعی نیست بلکه خشم شهری و شورش طردشدگان است. این اعتراضات اگر میخواهد به جنبش تبدیل شود باید دارای رهبری، سازماندهی، انسجام ایدئولوژیک شود، عقبه داشته و درون زا باشد. این اتفاقات تا به درون گره نخورند، به جنبش عظیم اجتماعی تبدیل نمیشوند.
دیدارنیوز: یک جامعه شناس با بیان اینکه طردشدگی اقتصادی، سیاسی و فرهنگی آمادگی اولیه را برای اعتراض خیابانی فراهم کرده است، گفت: راه برون رفت از این شرایط این است که اصلاحات ساختاری انجام شده و طردشدگی پایان یابد.
عماد افروغ، درباره ریشه اعتراضات اخیر در کشور اظهار کرد: اعتراضات اخیر عقبه اقتصادی، فرهنگی و سیاسی دارد و درگذشت مرحوم مهسا امینی، جرقهای برای آغاز اعتراضات خیابانی بود.
وی معتقد است که اعتراضات اخیر جنبش اجتماعی نیست بلکه خشم شهری و شورش طردشدگان است. این اعتراضات میتواند بستری برای فراهم شدن جنبش دانشجویی نوظهور، واقعی و مستقل شود و این جنبش میتواند خواستههای متراکم اقتصادی، فرهنگی و سیاسی تودهها را مطالبه کند.
متن کامل اظهارات عماد افروغ، جامعه شناس و نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی درباره ریشه اعتراضات خیابانی و راه برون رفت از این شرایط به شرح زیر است:
افروغ درباره ریشه اعتراضات اخیر در کشور اظهار کرد: هم واقعیات جامعه ایران و هم تاریخچه رخدادهای مشابه کشور و هم برخی رویکردهای انتقادی در جامعه شناسی به ما میفهماند که این اتفاقات تکرار خواهد شد. درگذشت مرحوم مهسا امینی جرقهای بود که موجب شکل گیری اعتراضات اخیر با یک عقبه ساخناری شد. البته اگر موضوع مشابه درگذشت مرحوم امینی در هر کشوری رخ میداد، خشمی را به همراه خود در برداشت. شما میتوانید به کتاب «خشم شهری، شورش طردشدگان» رجوع کنید که حوادث مشابه در آمریکا، انگلستان، فرانسه، سوئد، یونان و ترکیه را به تصویر کشیده است. البته در این کشورها نیز بروز اعتراضات دارای عقبه بوده است که آن عقبه به نظام سرمایه داری و نابرابرای اجتماعی و طردشدگیهای این نظام بر میگردد.
شاهد طردشدگی اقتصادی، سیاسی و فرهنگی هستیم
وی ادامه داد: ما هم در نظام خود شاهد نابرابری اقتصادی هستیم و سیاستهای اقتصادی ما شبه سرمایه داری و نولیبرالیستی بوده است و سیاستهای عدالت خواهانه موجهی را دنبال نکرده ایم. البته اعتراضات در ایران عقبههای سیاسی و فرهنگی نیز دارد و فقط شاهد طردشدگی اقتصادی نیستیم. سال هاست که یک قطبی شدن کاذب و تصنعی توسط گروههای سیاسی، آن هم در جامعه طیفی ایران کلید زده شده است و منشأ طرد شدگیهای سه گانه مزبور نیز همین قطبی شدگی تصنعی و کاذب است. سیاست و قدرت اجازه نمیدهد که تکثر به جامعه ما بازگردد.
این جامعه شناس در تعریف خود از طردشدگی اقتصادی، فرهنگی و سیاسی، تصریح کرد: جامعه ما، چون یک جامعه طیفی است، متکثر هم هست و این تکثر نباید نادیده گرفته شود. در شرایط بحران یا انقلاب، تکثر فرهنگی میل به وحدت دارد، اما بعد از سپری شدن این دوران، فرهنگ متکثر میخواهد به تکثر خود بازگردد، اما اگر سیاست این اجازه را ندهد یا تکثر فرهنگی را به بازی نگیرد، طردشدگی فرهنگی ایجاد میشود.
در توزیع مواهب اقتصادی نابرابری، انحصارطلبی و رانت خواری داریم
وی در ادامه با بیان اینکه به لحاظ اقتصادی علاوه بر بی عدالتی، در توزیع مواهب اقتصادی، نابرابری، انحصارطلبی و رانت خواری داریم، گفت: امتیازات به افراد خاص داده شده و اکثریت از این امتیازات طرد شده اند. براساس نظرسنجی سال ۹۸، فقط ۲۶ درصد جامعه گرایش سیاسی به دو جناح اصلاح طلبی و اصولگرایی دارد و ۷۴ درصد به این دو جناح گرایش ندارند. این آمارفقط نشان دهنده طردشدگی سیاسی نیست بلکه نشانه طردشدگی اقتصادی و فرهنگی هم هست.
راه برای حضور اکثریت جامعه بسته است
افروغ با اشاره به اینکه طردشدگی سیاسی به موضوع مشارکت بازمی گردد، خاطرنشان کرد: فرایند گزینش سیاسی در انتخابات یا سطوح پایینتر مشارکتی به شکلی است که راه را برای حضور اکثریت جامعه بسته است. جالب اینجاست که هرگاه نامزدهای انتخابات، متکثر بودند شاهد حضور اکثریت بوده ایم، چون جامعه طیفی و متکثر میخواهد نمود فرهنگی، سیاسی و اقتصادی داشته باشد، اما با مقاومت قدرت رسمی روبرو شده است. از سوی دیگر اقتصاد رانتی و تمرکزگرایی در اداره کشور نیز مانع دیگری برای تکثرگرایی است.
این جامعه شناس معتقد است:، چون اصلاح ساختاری رخ نمیدهد باید منتظر تکرار این اعتراضات باشیم. اینکه بگویند مناظره و گفتگو کنیم، گام اول است و باید ببینیم که آیا این گام اول اقدامات عملی جهت مقابله با طردشدگی و انجام اصلاحات ساختاری دربردارد یا خیر؟
اعتراضات میتواند بستری برای فراهم شدن جنبش دانشجویی شود
افروغ با استقبال از کشیده شدن اتفاقات اخیر به صحن دانشگاههای کشور، بیان کرد: اگر دانشگاه بداند چه رسالتی بر دوش دارد، شاهد تغییر رویههای جاری کشور خواهیم بود و به جای آنکه سیاست و اقتصاد به علم خط بدهد، این علم و فرهنگ است که به سیاست و اقتصاد خط خواهد داد. این اعتراضات میتواند بستری برای فراهم شدن جنبش دانشجویی نوظهور و مستقل شود. البته در گذشته هم تا حدودی این جنبش را داشته ایم، اما به گروههای سیاسی وابسته شد و مستقل نماند و به جای اینکه نقش روشنفکری و سوژه نقد را ایفا کند، به ابژه نقد و ابزار استیلای صاحبان قدرت تبدیل شدند و همین مبنای سقوطشان شد. اما اگر دانشجویان متوجه شوند چه رسالتی به عنوان جنبش اجتماعی و دانشجویی بر دوش دارند، میتوانند خلأ روشنفکری ما را از طریق گفتگو پر کنند. اهل علم که نباید فحاشی و ناسزاگویی کنند بلکه باید وارد گفتگو شوند. گفتگو هم برای خود ابزار و آدابی دارد.
طردشدگی، آمادگی اولیه را برای اعتراض خیابانی فراهم کرده است
وی تاکید کرد: جنبش دانشجویی باید احیا شود تا بتواند مطالبات بر حق تودهها را دنبال کند. اکنون توده نمیداند در خیابان چه میخواهد. یک جرقه موجب شده است که به خیابان بیابد و خواستههای متراکم خود را نمیشناسد، اما جنبش دانشجویی مستقل میتواند خواستههای متراکم اقتصادی، فرهنگی و سیاسی توده رامطالبه کند. فوت مهسا امنینی جرقه اعتراضات اخیر بود، اما اعتراضات عقبه دارد و طردشدگی، آمادگی اولیه را برای اعتراض خیابانی فراهم کرده است. راه برون رفت از این شرایط هم این است که اصلاحات ساختاری انجام شود و طردشدگی پایان یابد.
اعتراضات اخیر خشم شهری و شورش طردشدگان است
افروغ در پایان گفت: اعتراضات اخیر جنبش اجتماعی نیست بلکه خشم شهری و شورش طردشدگان است. این اعتراضات اگر میخواهد به جنبش تبدیل شود باید دارای رهبری، سازماندهی، انسجام ایدئولوژیک شود، عقبه داشته و درون زا باشد. این اتفاقات تا به درون گره نخورند، به جنبش عظیم اجتماعی تبدیل نمیشوند.