تیتر امروز

سلیمانی اردستانی: هر پرچمی که بنام اسلام برداشته شود یا حقوق بشری است و یا اسلامی نیست
در گفت‌وگوی دیدار اندیشه با یک فقیه و استاد دانشگاه و حوزه، مطرح شد:

سلیمانی اردستانی: هر پرچمی که بنام اسلام برداشته شود یا حقوق بشری است و یا اسلامی نیست

عبدالرحیم سلیمانی اردستانی در برنامه دیدار اندیشه گفت: اصرار بر حق تعیین سرنوشت مهمترین دلیل امتناع امام‌ حسین (ع) بر عدم بیعت با حاکم بود.
انگیزه‌های سوءقصد به ترامپ چیست؟/ افشاگری طیب‌نیا درباره نقش جلیلی در به تصویب نرسیدن FATF
مجله خبری تحلیلی دیدار نیوز با اجرای محمدرضا حیاتی

انگیزه‌های سوءقصد به ترامپ چیست؟/ افشاگری طیب‌نیا درباره نقش جلیلی در به تصویب نرسیدن FATF

این یازدهمین برنامه مجله خبری تحلیلی دیدارنیوز است که با اجرای محمدرضا حیاتی و با حضور کارشناسان و صاحب نظران تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.

صدای سونامی دهه‌هشتادی‌ها را می‌شنویم؟

محمد مهاجری، فعال سیاسی اصولگرا در یادداشتی با عنوان «صدای سونامی دهه‌هشتادی‌ها را می‌شنویم؟» نوشت: دهه‌هشتادی‌ها که این روز‌ها نقل محافل هستند، می‌توانند به‌مثابه یک سونامی سیاسی خیلی چیز‌ها را ویران کنند. متأسفانه جامعه‌شناسان و رفتارشناسان و روان‌شناسان اجتماعی را برای شناختن این نسل (و به‌خصوص آن بخش‌شان که در تجمعات اخیر حضور داشته و به طور اخص آن‌ها که بازداشت شده‌اند) نگمارده‌ایم. محدود‌کردن اینترنت و بستن فضای مجازی و تحمیل روش‌های تربیتی قبلی، تنها تأثیرش عصبانی‌ترکردن آنهاست.

کد خبر: ۱۳۹۲۱۳
۱۲:۰۷ - ۰۱ آبان ۱۴۰۱

صدای سونامی دهه‌هشتادی‌ها را می‌شنویم؟

دیدارنیوز: دهه‌هشتادی‌ها که این روز‌ها نقل محافل هستند، می‌توانند به‌مثابه یک سونامی سیاسی خیلی چیز‌ها را ویران کنند.

محمد مهاجری در یادداشتی در روزنامه شرق نوشت:

۱- «تعداد افرادی که در اغتشاشات شرکت کرده‌اند، هشتاد هزار نفر است»؛ «حتی یک‌دهم جمعیت کل کشور هم در تظاهرات حضور نیافته‌اند»؛ «انگیزه‌های آن‌ها مسائل اخلاقی است»؛ «بازداشت‌شدگان تجمع‌ها درخواست مهر نماز نکرده‌اند». «بیش از نصف آن‌ها زیر بیست سال سن دارند»؛ «احساساتی‌اند و گول خورده‌اند»؛ «رقم حاضران در ناآرامی‌ها به دویست هزار هم نمی‌رسد». این‌ها نمونه‌هایی از اظهارنظر‌هایی است که گاه از سوی مقامات رسمی، تریبون‌های نماز جمعه، نمایندگان مجلس یا فعالان سیاسی بیان شد. تناقض در بیان آمار و نیز در توضیح دلایل و انگیزه‌ها هم از حد فزون است.

۲- وجه مشابهت همه اظهارنظر‌ها دو چیز است. وجه شباهت اول را همه‌شان می‌دانند و آن تخفیف و کوچک‌شماری حاضران در تجمعات است و وجه شباهت دوم که قریب به اتفاق‌شان نمی‌دانند، این است که میزان شناخت‌شان از ترکیب شرکت‌کنندگان در تظاهرات‌ها، خواسته‌ها، ایده‌ها، انگیزه‌ها و افکار آنان در حد صفر است.

۳- اینکه تعداد شرکت‌کنندگان در تجمعات زیاد نیست، کشف بزرگی به حساب نمی‌آید. حتی آن‌ها که گوش خوابانده‌اند تا خبر‌ها را از رسانه‌های بیگانه بشنوند، با همه تبلیغات پرحجمی که می‌شنوند، درمی‌یابند که کسر کوچکی از جمعیت کف خیابان هستند. بیش از هزارو ۲۰۰ شهر در پهنه ایران وجود دارد که گستره ناآرامی‌های اخیر حتی به پنج درصد شهر‌ها هم نمی‌رسد؛ هرچند شهر‌هایی که در آن‌ها تجمع وجود داشته، پرجمعیت‌تر، سیاسی‌تر و مهم‌تر بوده‌اند. به‌علاوه درصد افرادی که اقدامات تخریبی و ساختارشکنانه کرده‌اند، پایین است.

۴- با این همه، این عدد اگرچه شاید کم به نظر برسد؛ اما واقعا تأثیرگذار است. اگر رفتار افراد خشن را کنار بگذاریم، بقیه حرف‌ها و شعار‌هایی مطرح می‌کنند! که ترجمه آن‌ها در قالب جملات مدنی‌تر و سیاسی‌تر در سایر بخش‌های جامعه هم شنیده می‌شود.

۵- اینکه تصور کنیم همه چیز به خیر و خوشی گذشت؛ هرچند واقع‌بینانه! به نظر می‌رسد تنها آتش را به زیر خاکستر فرستادن است. حتی اگر در یک ماه اخیر هیچ اتفاقی نمی‌افتاد و الان شادروان مهسا امینی نیز در کانون خانواده و دانشگاه به زندگی و درس مشغول بود، نباید از خاکستر موجود غفلت می‌کردیم.

۶- غیبت ۵۵ درصدی واجدان شرایط در انتخابات ۱۴۰۰ و حضورنداشتن بیش از ۶۰ درصدی در انتخابات ۱۳۹۸، زنگ خطر‌هایی جدی بود که گوش‌مان آن‌ها را نشنید. ردصلاحیت‌های گسترده تا آنجا پیش رفت که دست‌کم پنج رئیس‌جمهور بالقوه قربانی شدند. بحث بر سر نتیجه انتخابات نیست. چه‌بسا با حضور افراد ردصلاحیت‌شده هم نتیجه همین می‌شد که شد؛ اما مهم زخمی بود که از ناحیه نادیده‌گرفتن حق مشارکت مردم بر پیکره سیاست و سیاسیون و اقشار مختلف وارد شد.

۷- حتی اگر ناآرامی‌های اخیر را کار دشمن بدانیم (که قرینه‌هایی هم برای آن وجود دارد) زمینه‌اش را در سال‌های ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰ فراهم کرده‌ایم. اگر این بار هم فکر کنیم «ان‌شاءالله گربه است» هزینه بسیار سنگین‌تر در انتظارمان است.

۸- دهه‌هشتادی‌ها که این روز‌ها نقل محافل هستند، می‌توانند به‌مثابه یک سونامی سیاسی خیلی چیز‌ها را ویران کنند. متأسفانه جامعه‌شناسان و رفتارشناسان و روان‌شناسان اجتماعی را برای شناختن این نسل (و به‌خصوص آن بخش‌شان که در تجمعات اخیر حضور داشته و به طور اخص آن‌ها که بازداشت شده‌اند) نگمارده‌ایم. اگر فاصله هریک از نسل‌های قبل با نسل قبل‌ترش، فرضا ۱۰ یا ۲۰ درصد بود، دهه‌هشتادی‌ها فاصله بسیار زیادی، حتی با دهه‌هفتادی‌ها دارند. باید ویژگی‌های آن‌ها را شناخت و براساس محاسبات دقیق با آن‌ها وارد تعامل شد. آنچه در ظاهر پیداست، این نسل حتی آن‌ها که در خانواده‌های مذهبی و سنتی زندگی می‌کنند، از سرکشی خاصی در برابر همه چیز (از‌جمله بزرگ‌تر‌های خانواده و نیز باور‌های سنتی) برخوردارند؛ به‌سادگی زیر بار حرف کسی نمی‌روند؛ مفاهیمی مانند اعتقادات مذهبی، هنجار‌های اجتماعی و خانوادگی، فرهنگ عمومی، آزادی، انسان و... برایشان ترجمه خاص خود را دارد. محدود‌کردن اینترنت و بستن فضای مجازی و تحمیل روش‌های تربیتی قبلی، تنها تأثیرش عصبانی‌ترکردن آنهاست.

۹- و جمله پایانی اینکه همین دهه‌هشتادی‌ها حداکثر تا ۱۰ سال بعد تقریبا تمام فعالیت‌های اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی کشور را در تصرف خود خواهند داشت. صدای سونامی آن‌ها از الان به گوش می‌رسد. می‌شنویم؟ یا طبق معمول سنوات گذشته خودمان را به نشنیدن می‌زنیم.

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی