تیتر امروز

زهرا نژادبهرام: تصمیم گیران دوباره دارند راه را اشتباه می‌روند/ دارویی برای مقابله با بی حجابی کشف شده که ما نمی‌دانیم؟
گفت و گوی دیدار با یک فعال سیاسی اصلاح طلب درباره کلینیک ترک بی حجابی

زهرا نژادبهرام: تصمیم گیران دوباره دارند راه را اشتباه می‌روند/ دارویی برای مقابله با بی حجابی کشف شده که ما نمی‌دانیم؟

خبر راه اندازی کلینیک ترک بی حجابی دلیل گفت و گوی دیدارنیوز با زهرا نژاد بهرام فعال سیاسی اصلاح طلب شد. او معتقد است: راه‌اندازی کلینیک برای درمان جسم انسان است نه روح و اعتقادات مردم.
محمد قوچانی: با این قانون اساسی به توسعه نمی‌رسیم/ یک جریان معتقد است که توسعه خلاف شرع است/ تا یک جامعه مدنی شکل نگیرد، توسعه محقق نمی‌شود
واکاوی چرائی عدم توسعه در ایران در گفت‌وگوی دیدار با مدیر مسئول ماهنامه آگاهی نو

محمد قوچانی: با این قانون اساسی به توسعه نمی‌رسیم/ یک جریان معتقد است که توسعه خلاف شرع است/ تا یک جامعه مدنی شکل نگیرد، توسعه محقق نمی‌شود

اهمیت موضوع عدم توسعه در ایران بهانه گفت و گو با محمد قوچانی، روزنامه نگار شد؛ او معتقد است: در هر کشوری تا یک جامعه مدنی شکل نگیرد، توسعه محقق نمی شود.
لازم نیست خواص جایی بروند
افاضات اضافه

لازم نیست خواص جایی بروند

عوام الملک در نامه‌ای به حضرت مسعود نوشت: بر خلاف تبلیغات برخی از این رسانه‌های بیگانه وابسته، لازم هم نیست خواص جایی بروند. ما عوام خودمان داریم می‌رویم. داریم کم می‌شویم. داریم خودمان را می‌کشیم...
یک فعال سیاسی اصلاح طلب خواستار انحلال جبهه اصلاحات شد؛

آقای بهزاد نبوی، در تاریکی نشسته‌اید روشنایی را می‌پائید؟

اسفندیار عبداللهی در روزنامه مستقل نوشت: جناب آقای بهزاد نبوی! زندگی توقف ندارد و روند طبیعی حوادث منتظر من و شما نمی‌ماند، یا نقش خود را ایفا کنید یا این جبهه بیکار را منحل کنید.

کد خبر: ۱۳۸۷۸۱
۱۰:۰۸ - ۲۴ مهر ۱۴۰۱

آقای بهزاد نبوی، در تاریکی نشسته‌اید روشنایی را می‌پائید؟

 

دیدارنیوز ـ اسفندیار عبداللهی*: جبهه اصلاحات ایران متشکل از ۴۵ عضو حقوقی (احزاب) و حقیقی (افراد) در تاریکی نشسته‌اند و روشنایی را دید می‌زنند. کار ایران کارستان شده است و به رغم اینکه تلاش‌های سازمان یافته‌ای وجود دارد که اعتراضات سراسری مردم را کوچک و بی‌اهمیت جلوه دهند، اما مردم ایران بی قرارند، بی قرار! در کوچه، مغازه، آپارتمان، میدان، خیابان، مدرسه، مجموعه‌های کارگری، فرهنگی، اقتصادی، از روستا تا شهر، از حوزه تا دانشگاه، از سراوان تا مریوان، از سرخس تا ماهشهر، بی‌سواد، باسواد، پیر، جوان، زن و مرد، همه و همه، بی قرارند. نقطه‌ای نیست که با اعتراضات سراسری مردم همدل و همراه نباشد.

بله، پایه و بهانه اعتراضات جاری از بحث حجاب و ستاد امر به معروف و نهی از منکر شروع شد، اما همه ما می‌دانیم تداوم اعتراضات به خاطر مسائل حل نشده و انباشته ایران طی چهار دهه گذشته بوده است که از اصلاح‌طلب تا نئوانقلابی در پیدایش آن دخیل و سهیم هستند. همیشه در جمع دوستان می‌گفتم، بترسید از روزی که حلقه‌های جدا افتاده از هم، کارگران، کامیون‌داران، مطالبه‌گران آب، کشاورزان، معلمان، دانشگاهیان، زنان، جوانان، معیشتی‌ها و اپوزیسیون به هم بپوندند. امروز آن‌ها همدیگر را پیدا کردند، چون فصل و مخرج مشترک آن‌ها فرهنگی است.

گفتیم و نشنیدند. می‌گویند فقط ده پانزده هزار نفر معترض به خیابان‌ها می‌آیند، اما اینگونه نیست. همه این جوانان و نوجوانان که در دانشگاه، مدرسه و کف خیابان هستند، پدر، مادر، برادر، خواهر و همسایه دارند. متولدان دهه‌های ۵۰، ۶۰ و ۷۰ هم هستند. شاید نه در کف خیابان که به هر نحو، اعتراض خود را بیان می‌کنند، اگر شده با یک بوق در اتوبان و خیابان. کسانی که در سراسر کشور از پنجره و پشت بام اعتراض خود را فریاد می‌زنند، چه کسانی هستند؟ آیا همان چند جوان و نوجوانی هستند که اسرائیل، آمریکا و فضای مجازی سرشان کلاه گذاشته و گول مالیده؟ یا نه! در آن آپارتمان‌هایی که صدای اعتراض از آن‌ها خارج می‌شود، احیانا پدر، مادر، پدربزرگ و مادربزرگ هم زندگی می‌کنند؟

شاید عده‌ای بخواهند سر خود و نیرو‌های وابسته به خود را گرم کنند یا عامدانه سر به زیر برف ببرند، اما شکی نیست سخنان و توجیهات این روز‌های مسئولان انقلابی ایران نمی‌تواند برای مردم واقعی کوچه و بازار، دانشگاه و مدرسه محلی از اعراب داشته باشد. پس چرا کسی کاری نمی‌کند؟

سخن من نه با دولت رئیسی است، نه مجلس انقلابی و نه نیرو‌های امنیتی و دستگاه قضایی و آقای محسنی اژه‌ای. تکلیف آن‌ها روشن است. نهاد‌های و افراد درگیر از این سازمان‌ها، قوا و دستگاه‌های حاکمتی مأمورند و معذور. آن‌ها را باید درک کرد، چون اینجا و نزد آن‌ها دیگر نه جامعه مدنی معنی دارد و نه حقوق اساسی و بخش‌های از قانون اساسی که به حق اعتراض و حقوق شهروندی می‌پردازد. در این شرایط آن‌ها فرمان‌بر هستند و انتظاری از آن‌ها نیست و حتی نقد کردن هم بی فایده است.

حرف من با جبهه اصلاحات ایران به رهبری سید محمد خاتمی و به ریاست جناب مهندس نبوی رئیس انتخابی آن جبهه است. چند مجمع و حزب اصلاح طلب مانند مجمع ایثارگران، انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه‌ها، حزب اتحاد ملت، سازمان معلمان، انجمن سلامی مهندسین و انجمن جامعه پزشکی ایران در نامه‌ای به وزیر کشور درخواست رسمی تجمع اعتراضی داده‌اند. آقای وزیر و کمیسیون تحت امرش بی محلی کردند و عین نامه را برای آقای رئیسی فرستادند که اقدام خوبی است. ما می‌دانیم که آن‌ها درخواست تجمع را برای هر کسی در کشور بفرستند، با بی محلی مواجه می‌شوند، اما نفس کار، قانونی، قابل تامل و هوشمندانه است و کمترین اثرش این است که کسی نمی‌تواند بگوید اعتراض با اغتشاش فرق می‌کند. چون درخواست رسمی اعتراض مطابق با اصل ۲۷ قانون اساسی نه این بار که به کرات تقدیم وزارت کشور در همه دولت‌ها شده، اما ترتیب اثری ندادند.

اما جبهه اصلاحات چرا چنین درخواستی را رسما تنظیم و منتشر نمی‌کند؟ خیلی جالب است بدانیم، موضع اصلاح‌طلبان و جبهه اصلاحات، در مورد مرگ مشکوک مهسا امینی، اعتراضاتی که به دنبال داشت و استفاده از عنوان اعتراض به جای اغتشاش! در مقابل و بر خلاف بیان رسمی حاکمیت یک دست است.
جناب آقای نبوی! تقریبا همه احزاب و افراد اصلاح‌طلب به صورت فرادا، همسو، همدل و همراه با معترضان سراسر ایران و داغدار جوانان، نوجوانان و دختران، بلوچ‌ها و کرد‌هایی هستند که طی یک ماه گذشته جان خود را به هر نحو از دست داده‌اند. حال که موضع شما عموما روشن است؛ چرا در قالب جبهه اصلاحات ایران، درخواست تجمع نمی‌کنید؟ شما درخواست بدهید، بگذارید بی محلی کنند. اینکه در تاریکی نشسته‌اید و روشنایی را می‌پایید، نشان از ناامیدی شما دارد. با ادامه این رویکرد، همانگونه که تا الان هم اتفاق افتاده، ابتکار عمل را به دست اپوزیسیون خارج نشین داده‌اید و از طرفی هم برای آمریکا و کانادا و اروپا فرقی نمی‌کند، محمدجواد ظریف را تحریم کند یا سعید جلیلی یا حسین شریعتمداری را.


خیلی روشن است، نظام پشیزی برای شما جایگاه قائل نیست، ولی شما انقلاب و نظام را از خود و گاهی مولود خود می‌دانید، مهم نیست که در سر شما چه می‌گذرد، مهم این است که از اینجا رانده و از آنجا مانده‌اید و دلیلش هم روشن است؛ شما نتوانستید خود را با مطالبات مردم هماهنگ کنید و عقب ماندید. مثلا جناب حاج آقا ایکس که خود را زورکی دبیرکل یک حزب اصلاح‌طلب کرده و تحت این عنوان بیانیه می‌دهد، به گونه‌ای رفتار می‌کند که گویی همه باید از او متشکر باشند، چرا؟ چون در دوره‌ای نماینده امام در عقیدتی سیاسی ارتش بوده. به تجربه عرض می‌کنم، تقریبا تمام چپ اسلامی دهه ۶۰، انتظار دارند ما نازشان را بخریم و همواره طلبکار هستند و حرف گوش نمی‌کنند و مشورت نمی‌پذیرند، فقط ادای دموکرات بودن را در می‌آورند.

جناب نبوی، اعضای محترم جبهه اصلاحات! دو راه برای اصلاحات باقی مانده است به حاکمیتی که شما را قبول ندارد با صراحت و جدیت تذکر دهید و ۱. درخواست تجمع آرام و راهپیمایی سکوت دهید و برای وزارت کشور زمان مشخص کنید که اگر تا تاریخ معینی مجوز ندهند، فراخوان بدهید. ۲. جبهه بیکار اصلاحات را منحل کنید.

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی