فاضل میبدی، عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم درباره ناآرامیهای اخیر در کشور به دلیل فوت مهسا امینی در گشت ارشاد تهران، گفت: نسل جوان امروز سرگردان است؛ نه عدالتی میبیند که بخواهد زندگی اش را تنظیم کند و نه آزادی میبیند که بخواهد حرفش را بزند. یعنی فقدان آزادی و عدالت این جوان را به خشم آورده است. ما در اسلام خوانده ایم و در جامعه هم داریم میبینیم، یکی از عوامل مهمی که باعث بروز این حرکتهای خطرناک اجتماعی میشود، «فقر» و «نابرابری اقتصادی» است. من جای دیگر هم گفته ام که ما بالغ بر ۴۰ سال است انقلاب کرده ایم و هنوز نتوانسته ایم تورم را یک رقمی کنیم. این ملت چه قدر میخواهد فشار گرانیها را تحمل کند؟! چه قدر میخواهد گرفتار تورمهای لجام گسیخته باشد؟! باید اینها را حل کنند.
دیدارنیوز: عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم با تأکید بر اینکه اعتراضات اخیر را باید دقیقا ریشه یابی کنیم، گفت: اگر خواسته باشیم فرافکنی کنیم و بگوییم برای آن طرف مرزها است و کشورهای خارجی دارند این کارها را میکنند، تحریک کننده هستند، عوامل نفوذ دارند و چند نفر از آنها را دستگیر کرده ایم هم ضعف نظام را نشان میدهد و هم توهین به ملت است.
مشروح صحبتهای حجت الاسلام و المسلمین محمدتقی فاضل میبدی را در ادامه میخوانید.
نقش نخبگان در بیان منطقی مطالبات مردم و خطرات خلأ وجود آنان چیست؟
در قرآن واژهای به عنوان «أُولُوا بَقِیَّة» هست و آیه ۱۱۶ سوره هود میفرماید «أُولُو بَقِیَّةٍ یَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فِی الْأَرْضِ إِلَّا قَلِیلًا مِمَّنْ أَنْجَیْنَا مِنْهُمْ ۗ وَاتَّبَعَ الَّذِینَ ظَلَمُوا مَا أُتْرِفُوا فِیهِ وَکَانُوا مُجْرِمِینَ». خداوند اینجا نخبگان جامعه را ملامت میکند که در برابر فساد ساکت نشسته اند. معلوم میشود مسأله فساد در جامعه خیلی عمیق و ریشه دار است که «أُولُوا بَقِیَّة» میفهمند چه طور باید با آن برخورد کرد و کار هر کسی هم نیست. اگر این نخبگان جامعه در برابر فسادهای ساختاری جامعه ساکت باشند، عدهای ظالم تبعیت میکنند از خوشگذرانیهایی که در جامعه رواج پیدا کرده است.
همان طوری که سکوت نخبگان در برابر فساد موجب ظلم میشود، از مفهوم این آیه معلوم میشود اگر نخبگان جامعه به تعبیر قرآن «أُولُوا بَقِیَّة» در جامعه صحبت کنند، جلوی فساد را بگیرند، تذکر بدهند و با رویدادها ریشهای برخورد کنند، مؤثر است. اما در جامعهای که نخبگان آن ساکت باشند و یا در رأس کار نباشند، و به جای آن سفلگان بر کرسیهای مسئولیت و مدیریت بنشینند، طبیعی است که آن جامعه خدا پسند و پیامبر (ص) پسند نخواهد بود.
حضرت علی (ع) در نهج البلاغه میفرمایند یکی از علائم جامعه جاهلیت این بود که «عالمها ملجم و جاهلها مکرم»؛ یعنی در روزگار پیش از پیامبر (ص) عالمان بر زبانشان لگام زده و جاهلان صدرنشین شده بودند. اسلام قصه را عوض میکند. یعنی عالمان باید صدرنشین باشند و کسانی که غیرعالم هستند دنبال کارهای دیگری بروند که در شأن آنها است.
بنابر این، من معتقدم رخدادهایی که در جامعه پیش میآید، مثل همین اعتراضاتی که اخیرا در جامعه خودمان میبینیم، را باید دقیقا ریشه یابی کنیم. اگر خواسته باشیم فرافکنی کنیم و بگوییم همه اش به تحریک آن طرف مرزها است و کشورهای خارجی دارند این کارها را میکنند، تحریک کننده هستند، عوامل نفوذ دارند و چند نفر از آنها را دستگیر کرده ایم، نقطه ضعف را نشان میدهد. یعنی نظامی که بعد از ۴۳ سال نتوانسته جلوی عوامل نفوذ را بگیرد و اینقدر قدرت دارند که مردم را به خیابان بکشانند، وای به حال ما.
به هر حال مردم هم به ویژه در مسأله اقتصادی مشکل اساسی دارند؛ هر دولت و مجلسی هم که میآید وعده میدهد و این وعدهها محقق نمیشود. به این دلیل من معتقدم دردها و مشکلات فروخفتهای هست که دولتمردان ما باید به آنها توجه و مشکلات را حل کنند.
اگر از حل مشکل عاجز هستند، کارشناسان، دانشگاهیان و زبدگان را استفاده کنند. چرا باید منظومه اقتصادی کشور به گونهای ضعیف باشد که نتواند از آدمهای دانشمند بلندفکر استفاده کند؟! اینکه ما فقط خواسته باشیم باندی، حزبی با گروهی مهرهها را بچینیم نه کارشناسانه، جامعه همین طور میشود.
امام صادق (ع) میفرمایند اگر کاری ضایع شد برای من فرقی نمیکند که آدم خائن یا کارنابلد بر سر کار باشد. ممکن است کسی که در رأس کار قرار دارد خائن نباشد، ولی نابلد باشد. تأثیرات منفی آدم نابلد بر جامعه کمتر از آدم خائن نیست. ما به جای اینکه عوامل نفوذ را در حرکتهای اعتراضی شناسایی کنیم، عوامل جهل و نادانی را در دستگاههای اجرایی هم شناسایی کنیم. ببینیم کجای دستگاههای اجرایی کشور آدمهای نابلد و کجا آدمهای بلد و کاردان هستند؛ این خیلی مهم است. یعنی اگر بدنه اجرایی کشور ضعیف شد، ضعفش بسیار خطرناک است.
ما در اسلام خوانده ایم و در جامعه هم داریم میبینیم، یکی از عوامل مهمی که باعث بروز این حرکتهای خطرناک اجتماعی میشود، «فقر» و «نابرابری اقتصادی» است. من جای دیگر هم گفته ام که ما بالغ بر ۴۰ سال است انقلاب کرده ایم و هنوز نتوانسته ایم تورم را یک رقمی کنیم. این ملت چه قدر میخواهد فشار گرانیها را تحمل کند؟! چه قدر میخواهد گرفتار تورمهای لجام گسیخته باشد؟! باید اینها را حل کنند.
والله در این کشور افراد کارشناس، کاردان، باسواد، متخصص و دانشگاهی هستند که میتوانند مشکلات را حل کنند، اما سراغ آنها نمیرویم و رها کرده ایم. حتی در خارج از کشور، بسیار افراد کاردانی هستند که دلشان برای ایران و نظام سوخته، ولی کسی دعوتشان نمیکند و یا اصلا میترسند که بیایند.
بنابر این، من معتقدم باید فضای امنیتی کشور به گونهای شود که افراد کاردان در رأس کارها قرار بگیرند و جرأت داشته باشند حضور پیدا کنند. اگر این طور نشد، افراد زبده و نخبگان جامعه یک گوشه مینشینند و نهی از فساد هم صورت نمیگیرد. آن وقت جامعه به تعبیر قرآن «ظلم زده» میشود.
نظر شما در مورد ادبیات سخن گفتن با مردم و معترضین چیست؟
ما یک «زبان تهدید» و یک «سر تدبیر» داریم. اگر به جای زبان تهدید، سر تدبیر به کار بیفتد مشکلات حل میشود. تهدید هیچ مشکلی را حل نمیکند. امام علی (ع) فرموده اند که سوء تدبیر باعث تدمیر میشود؛ «تدمیر» یعنی جامعه را نابسامان میکند و از بین میبرد. همچنین فرموده اند که «سُوءُ التَّدبیرِ مِفتاحُ الفَقرِ».
یعنی اگر در جامعه تدبیر به کار نیفتد و تهدید به کار بیفتد، در آن جامعه فقر رواج پیدا میکند؛ لذا مسئولین نباید تهدید کنند. ولو اینکه چند نفر به خیابان بیایند، ما شاهد هستیم که ممکن است شعارهای هنجارشکنانه بدهند و کارهای بدی هم بکنند، ولی به خاطر چهار نفر، پنج نفر، ۱۰ نفری که اخلال ایجاد میکنند یا شیشهای را میشکنند، نباید نسبت به بقیه معترضین با زبان تهدید سخن بگوییم.
در هر صورت، من معتقدم که باید رویکردها و ادبیات مسئولین نسبت به این اعتراضات عوض شود، باید با مدارا و زبان خوش سخن گفت، درد مردم را شناخت و به رسمیت شناخت. دستگیری و پر کردن زندانها مشکلی را حل نمیکند.
برداشت من از سخنان شما این بود که خیلی از اتفاقات اخیر بیشتر ریشه اقتصادی دارد، تا فرهنگی و غیره. درست فهمیده ام؟
ما روی دو چیز خیلی شعار داده ایم که یکی «آزادی» و دیگری «عدالت» است. نسل جوان امروز سرگردان است؛ نه عدالتی میبیند که بخواهد زندگی اش را تنظیم کند و نه آزادی میبیند که بخواهد حرفش را بزند. یعنی فقدان آزادی و عدالت این جوان را به خشم آورده است؛ خشم جوانی که از دانشگاه فارغ التحصیل شده، در جامعه بیکار است، احساس بی هویتی میکند، سرگردان است، میخواهد ازدواج کند یا ماشین بخرد پول ندارد و میخواهد خانه بخرد که اصلا محال است.
با کشوری که این همه ثروت، منابع و مغز متفکر دارد چرا یک جوان باید نتواند ماشین و خانه بخرد؟! در هر جای اروپا اگر یک جوانی که شهروند آنجا است بخواهد زمین یا خانه بخرد به راحتی این کار را میکند؛ از طریق تسهیلات بانکی صاحب خانه و ماشین میشود. چرا امروز باید جوانان ما فوج فوج از کشور خارج شوند؟! این درد بزرگی است. جوانی که در جامعه با تورم ۴۰ درصد و بیکاری روبرو هست طبیعتا آرام نمینشیند؛ یا از کشور خارج میشود یا به خیابان میآید و اعتراض میکند. ما باید اینها را با چشم خودمان ببینیم.
شاید ملاحظه کرده اید که این شبها برنامهای به نام «شیوه» از شبکه چهار تلویزیون پخش میشود. نظر شما چیست درباره میزگردهایی که صدا و سیما به این شکل برگزار میکند؟ آیا کافی است یا باید کار دیگری کنارش انجام بگیرد؟
لازم هست، ولی کافی نیست. به نظر من ۹۰ درصد از برنامههای صدا و سیما مطلوب نیست. به ویژه در دو ماه محرم و صفر اینقدر برنامههای تحریف کننده دین و مذهب داشت و تبلیغهای عجیب و غریبی که از مداحیها و نوحه خوانی ها، بعضیها در زمان خاص خودش لازم است، ولی دو ماه پی در پی این کارها را کردن درست نیست.
البته هرچه بیشتر مغزهای متفکر سیاسی و اقتصادی در صدا و سیما حرف بزنند به نفع کشور است. جنبه خوبش این است که دو نفر آدم دیدگاه هایشان را مطرح میکنند و ظاهرا هم استقبال شده است. ولی اینها کافی نیست. یعنی هم باید فکر مخالف را به رسمیت بشناسیم و هم آنها را بر سر سفره اداره مملکت دعوت کنیم. اینکه نیم ساعت در تلویزیون حرف بزند و بعد به سراغ کارش برود کافی نیست، باید حرف هایش را به رسمیت شناخت و توجه کرد و به آن حرف عمل کرد؛ اگر این بشود خیلی خوب است، ولی صرف اینکه نیم ساعت در تلویزیون حرف بزند را من معتقدم خوب است، ولی کافی نیست.