
فیلتر شدن شبکههای اجتماعی محبوب اینستاگرام و واتساپ و محدودیتهای شدید اینترنتی برای مردم در دولت رئیسی، به دلیل ناآرامیهای اخیر در کشور سوالات زیادی را درباره این اقدام جنجالی و بحثبرانگیز مسوولان در پی داشته است. آیا با فیلتر کردن این شبکهها اعتراض مردم تمام میشود یا نارضایتی آنها بیشتر خواهد شد؟
دیدارنیوز: آیا فیلتر کردن واتساپ و اینستاگرام اعتراضات را کنترل میکند یا خودش نارضایتی بیشتر میآورد؟
محمد رهبری در روزنامه هم میهن نوشت: بیش از یک هفته است که دسترسی به اینترنت با اختلال جدی روبرو است و استفاده از اپلیکیشنهایی نظیر اینستاگرام و واتساپ نیاز به فیلترشکن دارد. این اتفاق با هدف کنترل اعتراضات مردم و کاهش دسترسی معترضان به این اپلیکیشنها انجام شده است. با این حال پرسش مهم آن است که اساسا چنین تصمیمی چقدر به کنترل اعتراضات و خشم مردم کمک میکند.
تصویری غالب در میان برخی از سیاستگذاران و مسئولان وجود دارد که میتوانند با کنترل اینترنت، جلوی اعتراضات را بگیرند. اما این تصور بهشدت اشتباه است.
برای نمونه خوب است انقلاب مصر در سال ۲۰۱۱ را از این حیث بررسی کنیم. برخلاف تصویر رایج که اینترنت «عامل اصلی» در ایجاد هماهنگی میان انقلابیون مصری و شکلگیری انقلاب مصر بود، بهنظر میرسد هماهنگی در آن انقلاب به شکل دیگری انجام میپذیرفت.
در پیمایشی که در همان سال در میان کنشگران مصری انجام شد، مشاهده شد که «تعامل چهره به چهره (با ۹۳درصد) مهمترین شکل ارتباطات اعتراضی در میان فعالان و کنشگران بود؛ بعد از آن تلویزیون (۹۲درصد)، تلفن (۸۲درصد)، فیسبوک (۴۲درصد) و توییتر (۱۳درصد) را به خود اختصاص داده بودند. برهمین اساس، مهمترین منابع اطلاعاتی و ابزارهای ارتباطی در انقلاب مصر، ارتباطات بین فردی، رسانههای سنتی و ارتباط دور بودند که نسبت به رسانههای اجتماعی و اینترنت نقش مؤثرتری داشتند (فوکس، ۱۳۹۹: ۱۵۴).
این پیمایش به خوبی نشان میدهد که اعتراضات فقط از طریق اینترنت هماهنگ نمیشد و همچنان مدلهای سنتی یکی از روشهای اصلی اطلاعرسانی در جریان انقلاب مصر بود. در جامعه امروز ایران نیز، اگرچه تفاوتهای مهمی با جامعه ۱۰ سال گذشته مصر دارد، اما ارتباطات میانفردی و اثرپذیری از شبکههای تلویزیونی، بسیار بالاست.
از این موضوع میتوان نتیجه گرفت که در جریان اعتراضات، شکلهای متفاوت ارتباطات مربوط به اعتراضها جایگزین یکدیگر نمیشوند، اما یکدیگر را کامل میکنند. با این حال قطع ارتباط آنلاین، نمیتواند باعث قطع دیگر روشهای ارتباطی معترضان شود؛ لذا باید گفت که فیلترینگ و جلوگیری از دسترسی به اینستاگرام و واتساپ، شاید بتواند مانعی برای معترضان باشد، اما نمیتواند آنها را متوقف کند. این کار صرفا نقش یک مُسکن برای بیماری را دارد که بجای درمان، روی به مُسکن آورده است. ریشه و علت اعتراضات مردم هم ربطی به اینترنت ندارد و برای حل مسأله، باید به ریشههای نارضایتی مردم پرداخت.
اگرچه علت اعتراضات مردم ربطی به اینترنت ندارد، اما تداوم فیلترینگ و اختلال در دسترسی به اینترنت میتواند علت دیگری برای افزایش نارضایتی مردم و اعتراضات احتمالی در یک جامعه جنبشی باشد. به ماجرای انقلاب مصر بازگردیم؛ زمانی که حسنی مبارک تصمیم به قطع اینترنت گرفت. تصمیمی که نتیجه عکس داد و باعث افزایش اعتراضات شد. یکی از معترضان مصری در آن زمان گفته بود «مسدود کردن اینترنت باعث ناراحتی من شد و به من و سایر مردم نشان داد که دولت تا چه اندازه میتواند مردم را سرکوب و منکوب کند. این، خود یک محرک بزرگ برای مردم بود که به اعتراضها بپیوندند» (همان: ۱۵۶).
تردیدی نیست که اختلال در دسترسی به اینترنت و شبکههای اجتماعی نیز میتواند به افزایش نارضایتیهای موجود بیانجامد. یکسال پیش، بیش از ۱ میلیون نفر از کاربران آنلاین در اقدامی با طرح صیانت مخالفت کردند چرا که آن را به معنای اعمال محدودیت بیشتر بر اینترنت میدانستند. بسیاری از کسب و کارهای مردم در اینستاگرام است و عموم مردم از طریق اینستاگرام و واتساپ با یکدیگر در ارتباط هستند و تفریح و سرگرمی دارند. نتیجه تداوم فیلترینگ این شبکههای اجتماعی به افزایش نارضایتی مردم منجر میشود و جامعه را ناراضیتر میکند.
بنابراین میتوان گفت که فیلترینگ اینستاگرام و واتساپ نه تنها مانع اعتراضات نمیشود؛ بلکه ممکن است آن را در آینده تشدید کند. این کار، اگر به طور مقطعی نیز اثربخش باشد، در بلند مدت تبعات فراوانی خواهد داشت. چرا که اولا به نارضایتی بیشتر مردم دامن زده و ثانیا مردم را بیش از پیش وادار به استفاده از فیلترشکن و روشهای دور زدن فیلترینگ میکند.
مردم در صورت عدم دسترسی به اینترنت و شبکههای اجتماعی، راه خودشان را برای شنیدن اخبار و هماهنگی بیشتر پیدا میکنند. برای بازگشت آرامش به جامعه، باید با مردم گفتگو کرد، مطالبات آنها را شنید و خواستههای بحق آنها را اجرا کرد. اعتراضات این روزها نشان میدهد که تا چه اندازه سیاست فیلترینگ و محدودسازی، سیاست غلطی است.