بعد از برجام بینالمللی، ایران باید به دنبال اجرای برجام داخلی باشد. برجام داخلی، یعنی مشارکت دادن همه ذینفعان در امر سیاست ورزی کشور در پروسه برنامهریزی، اجرا و همان طور که ۱+۵ برای تحقق منافع خود برجام را روی میز گذاشتند و به تفاهمی دست پیدا کردند که مطالبات همه طرفها را لحاظ کرد، در برجام داخلی باید همه ظرفیتهای سیاسی کشور، پشت میز مذاکره مفاهمهآمیزی بنشینند تا کشور به سمت رشد و توسعه پایدار حرکت کند.
دیدارنیوز: برنامه جامع اقدام مشترک که در فضای عمومی کشورمان از آن با عنوان برجام میشود، برنامهای است که در سال ۲۰۱۵ همه قدرتهای جهانی به این نتیجه رسیدند که باید اجرایی شده و تداوم پیدا کند.
در این میان یک متغیر غیر قابل پیشبینی به نام «ترامپ» ظهور کرد و این برنامه در حال اجرا که توافقی بینالمللی شکل داده بود را به هم زد. بازگشت به این قاعده و احیای برجام، الزامات قاعده قبلی را طلب میکند که نه امریکاییها، نه اروپاییها و نه ایران با توجه به تغییراتی که در وضعیت خود و منطقه ایجاد شده، دلیلی برای پایبندی به آن را احساس نمیکنند و معتقدند که باید محکمکاریهایی درباره آن صورت بگیرد.
ایرانیها میگویند، تضامینی لازم است تا امریکا از برجام خارج نشود و اگر خواست خارج شود، غرامتهای مرتبط با آن را بپذیرد. امریکاییها هم مطالباتی درباره نظارتها دارند. اروپاییها هم هرچند در ظاهر تلاش میکنند خود را بیطرف نشان بدهند، اما در واقع در مسیر خواستههای ایالات متحده حرکت میکنند. مناسبات منطقهای و جهانی به ویژه بعد از درگیریهایی که بین روسیه و اوکراین پیش آمد و بحران سوخت و انرژی را برای غرب ایجاد کرد، باعث شد تا تقاضا برای حل معادله برجام بیشتر شود. به نظرم امروز هر دو طرف به این نتیجه رسیدهاند که هر چه قدر زودتر استخوان برجام را از میان زخم عدم توافق خارج سازند، زودتر این زخم التیام پیدا میکند.
بر این اساس است که میبینیم، اروپا، هم از رفتار امریکا اظهار رضایت کرده و هم از رفتار ایران؛ البته در این میان رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای منطقهای نیز تلاشهایی دارند تا برجام یا به سرانجام نرسد یا اینکه اگر قرار شد، پایان یابد در راستای مطالبات آنها باشد. مبتنی بر این دادههای ملموس، معتقدم به زودی باید منتظر نقطه پایان مذاکرات باشیم؛ البته نباید خیلی زیاد برای رسیدن به نقطه پایان عجله صورت بگیرد. چرا که ممکن است طرفهای مقابل دچار توهمهایی شوند.
به طور کلی گمان میکنم در آینده نزدیک به صورت مرضیالطرفینی برجام احیا میشود و ایران به مطالبات خود ذیل برجام میرسد. تلاشهای ایران در حال حاضر معطوف آن است که سه موردی که سازمان انرژی اتمی اعلام کرده، همزمان با داستان برجام به پایان برسد، چون موضوع پادمانی میتواند در حکم استخوان لای زخمی باشد که هر رییسجمهور جدیدی در امریکا از آن سوءاستفاده کرده و اعلام کند که ایران در حال نقض پیمان و انجام کار هستهای غیرکنترل شده است. اما حتما مخاطبان به یاد دارند که من قبل از دولت رییسی و در دولت روحانی در سال ۲۰۱۵ که برجام ۱ به امضا رسیده بود، بنده بارها تاکید کردم که بعد از برجام بینالمللی ایران باید به دنبال اجرای برجام داخلی باشد. برجام داخلی، یعنی مشارکت دادن همه ذینفعان در امر سیاست ورزی کشور در پروسه برنامهریزی، اجرا و همان طور که ۱+۵ برای تحقق منافع خود برجام را روی میز گذاشتند و به تفاهمی دست پیدا کردند که مطالبات همه طرفها را لحاظ کرد، در برجام داخلی باید همه ظرفیتهای سیاسی کشور، پشت میز مذاکره مفاهمهآمیزی بنشینند تا کشور به سمت رشد و توسعه پایدار حرکت کند.
نباید این ذهنیت برای فعالان سیاسی ایجاد شود که برجام یک جریان خاص سیاسی را به قدرت میرساند و ظرفیتهای ویژهای برای آنها ایجاد میکند و سایر گروهها، احزاب و گروهها را به حاشیه میراند. نباید این تلقی ایجاد شود که منافع اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و... برآمده از برجام به جای رشد و توسعه ملی و مشارکت همه جانبه همه ظرفیتهای کشور، فقط منجر به تقویت یک جریان سیاسی خاص و تضعیف سایر جریانها شود. این ضرورت اگر امروز هم مورد توجه قرار بگیرد و تلاش برای امضای یک برجام داخلی در دستور کار قرار بگیرد، دولت آقای رییسی میتواند امیدوار باشد که در ادامه راه، هم در عرصه بینالملل و هم در کنشهای داخلی، ظرفیتهای فراوانی را ایجاد کند. در آن صورت دولت سیزدهم اگر نتواند همه جریانهای سیاسی را با خود همراه کند، حداقل آنها را در جایگاه مخالف خود قرار نخواهد داد.
سیدصادق جوادی حصار