تیتر امروز

قید مطلقه در ولایت فقیه، فقه را از جمود و خشکی و محدودیت خارج می‌کند/ مردم می‌توانند، ولی فقیه را مورد سوال قرار دهند، اما ولی فقیه هم الزامی به پاسخ ندارد!
در بیست و یکمین برنامه دیدار اندیشه با مهدی رنجبریان مطرح شد:

قید مطلقه در ولایت فقیه، فقه را از جمود و خشکی و محدودیت خارج می‌کند/ مردم می‌توانند، ولی فقیه را مورد سوال قرار دهند، اما ولی فقیه هم الزامی به پاسخ ندارد!

در بیست و یکمین برنامه دیدار اندیشه با حجت الاسلام و المسلمین مهدی رنجبریان مدرس حوزه درباره "جایگاه نظریه ولایت فقیه در فقه و قانون اساسی" گفتگو کردیم.
رضایی: این موجی که راه افتاد افغانستان ستیزی نیست، انسانیت‌زدایی است/ حسینی: وام ۱۰۰ میلیونی به افغانستانی‌ها کذب محض است
دیدار ویژه برنامه‌ای را با حضور نسل دوم مهاجران افغانستانی برگزار کرد

رضایی: این موجی که راه افتاد افغانستان ستیزی نیست، انسانیت‌زدایی است/ حسینی: وام ۱۰۰ میلیونی به افغانستانی‌ها کذب محض است

دیدارنیوز در ادامه مناظره‌ای که درباره مهاجران افغانستانی داشت، این بار در ویژه برنامه جامعه پلاس میزبان دو نفر از مهاجران نسل دوم بود.
باز هم یکی از ما در غربت مرد
افاضات اضافه

باز هم یکی از ما در غربت مرد

عوام‌الملک این هفته از مسعود بابت توجه به فیلتر‌شکن‌فروش‌ها تشکر کرده و با اشاره به درگذشت «فریدون» در غربت می‌گوید که مردن ما عوام، خیلی هم برای خواص مساله مهمی نیست.

گلایه‌های همسر یک طلبه

زهرا کاردانی که خود را همسر یک طلبه معرفی کرده در دلنوشته‌ای از مشکلاتی که خانواده یک طلبه در جامعه ایرانی با آنها دست و پنجه نرم می‌کند، سخن رانده است.

کد خبر: ۱۲۷۱۸۷
۱۲:۵۰ - ۲۴ فروردين ۱۴۰۱

گلایه‌های همسر یک طلبه

دیدارنیوز
: به گزارش کانال فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)، زهرا کاردانی نوشت:

 این را می‌دانید و شنیده‌اید که توی هر صنفی آدم خوب و بد هست. اما اینجا توی صنف طلبه تنها جایی‌ است که همه اعضا را به کردار آدم بده می‌شناسند و با دست نشانش می‌دهند. در سال‌های دور روایت‌های زیادی از کتک‌زدن و شکنجه‌کردن بچه‌ها در  مدرسه دیده‌ایم و شنیده‌ایم، اما هیچ کس این صنف معلمان را به شکنجه گری نمی‌شناسند. وقتی کسی می‌گوید که پدرش معلم بوده، هیچ‌کس به خنده نمی‌گوید: «عه! بابای شما هم ترکه به دست بوده؟»

 توی این سال‌ها بار‌ها و بار‌ها از زیر میزی گرفتن برخی پزشک‌ها، بی‌اخلاقی برخی پرستارها، روابط پیچیده و غیر اخلاقی برخی بازیگر ها، کم‌فروشی کارخانه‌دارها، رشوه‌گیری برخی قاضی‌ها و... شنیده‌ایم. اما هیچ کدام را مطلقا سیاه‌ نمی‌بینیم.
 هنوز هم پزشک‌ها، پرستارها، قاضی‌ها و معلم‌ها محترم و تاج سر هستند و انصاف ما تشخیص می‌دهد که باید برای عده‌ای واژه استثنا را استفاده کرد.

 اما اینجا، توی صنف ما (روحانیت) همه به پای هم می‌سوزند. اگر خبر فلان نماینده مجلس و خورد و بردهایش بپیچد، از فرداش نگاه مردم روی قبای زمستانه همسر من سنگینی می‌کند. اگر بنزین گران شود، روغن نایاب و جوجه‌های یک روزه را در دارقوزآباد زنده زنده دفن کنند... شوهرم در بقالی باید به ده نفر پاسخ بگوید. چرا؟ چون رئیس جمهور هم‌لباس اوست.

 فرقی نمی‌کند که فاصله طبقاتی ما از آقای رئیس‌جمهور چقدر باشد، اینکه گرانی بنزین اول از همه کمر زندگی نحیف ما را می‌شکند، اینکه ما مدت‌هاست رنگ گوشت قرمز را ندیده‌ایم، مهم نیست. عقل مردم به چشم است و چشم فقط لباس را می‌بیند.

خانواده طلبه فشار زیادی را تحمل می‌کنند. این را فقط از تجربه زیسته خودم نمی‌گویم. ده سال است که دارم کنار طلبه‌های زیادی زندگی می‌کنم. محرومیت‌ها، سختی‌های زندگی، فشار اجتماعی که گاهی تا اندرونی خانواده خودشان هم حضور دارد، ناامنی اجتماعی که گاهی از کودکی تجربه‌اش می‌کنند. شما از چهارتا فرزند طلبه بپرسید که کجای زندگی‌اش بخاطر لباس پدرش برچسب خورده. اول از همه مدرسه! اگر بچه شیطنت کند، معاون مدرسه گوشش را می‌کشد و می‌گوید: «بچه آخونده دیگه.» اگر خوب درس نخواند، اگر توی دعوا با هم کلاسی بخواهد حقش را بگیرد. محال است توی جمعی بنشیند و یک بامزه‌ای پیدا نشود که با نیشخند بپرسد: «تو ام می‌خوای عین بابات آخوند بشی؟!» یک طورِ پلشت‌واری به بچه‌ات از همان اول می‌فهمانند که پدرش چه جایگاه دوست نداشتنی‌ای دارد.

 نتیجه‌ی محرومیت‌ها، نان و پنیر سق زدن‌ها، دوری‌کشیدن‌ها از بستگان و زندگی در هر روستای دور افتاده‌ای برای ما جز برچسب، تمسخر و نگاه‌های سنگین نیست. حواس همه نکته‌سنج‌های عالم که شغلشان توجه به جزئیاتی‌ست که دیگران نمی‌بینند، به همه چیز هست، الا اینکه طلبه و خانواده و بچه‌هایش انسان هستند. ما هیچ کجای دسته‌بندی اخلاقی انسانی تربیتی آن‌ها جایی نداریم. همین حالا که دارید این مطلب را می‌خوانید همه دارند توی توییتر و اینستا به هم تذکر می‌دهند که حواستان به جمعیت افغانستانی‌هایی باشد که این وسط هیچ کاره‌اند. مراقب باشید مبادا صرفا بخاطر ملیتِ ضارب اتفاق دیروز، رفتارتان با این عزیزان عوض شود. خیلی هم خوب. من هم همین نظر را دارم. اما دلم می‌خواست یک نفر از همین‌ها که دینشان انسانیت است، درباره آن سه نفر که با زبان روزه در خون خودشان غلطیدند و خانواده هاشان که با خون دل افطار کردند، حرف بزند. از دختر هشت ساله شهید اصلانی که نمی‌دانم توی دل کوچک تبدارش چه کربلایی است...

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی