یک کارشناس: «روند مهاجرت در بلند مدت معمولاً فراز و فرودهایی دارد، مهاجرت ایرانیان به خارج از کشور مواقعی رو به افزایش بوده و در موقعیتهای دیگری کاهش داشته است، در یکی دو سال گذشته به دلیل مشکلات اقتصادی و تحریمها این روند افزایشی بوده است.»
دیدارنیوز ـ گزارشهای اخیر نشان میدهد اقدام به مهاجرت از ایران افزایش پیدا کرده است. زنان و مردانی که در جستوجوی یک موقعیت بهتر، برای همیشه ایران را ترک میکنند؛ از کشورهای خاورمیانه مانند امارات متحد عربی گرفته تا آلمان و انگلستان و ایالات متحده امریکا، مقصد نهایی همه کسانی میشود که حالا به این نتیجه رسیدهاند در ایران آیندهای ندارند، حتی اگر شیوع کرونا مانعی شد تا جستوجوی سرنوشت در جایی غیر از وطن برای آنها با تاخیر مواجه شود، اما مجدد صدور مجوزهای تردد شیب مهاجرت از ایران را صعودی کرد. بدون تردید تداوم مشکلات اقتصادی و اجتماعی در سالهای اخیر از آن دست از عواملی هستند که انگیزهی مهاجرت کردن را افزایش میدهند، طوریکه بهرام صلواتی، مدیر رصدخانه مهاجرت ایران میگوید: «هر زمان که شرایط اقتصادی و اجتماعی بهتر شود ما شاهد کاهش خروج ایرانیان از کشور هستیم و برعکس وقتی فشارهای اقتصادی بیشتر میشود ما میبینیم که مهاجرت روند صعودی میگیرد.»
او درباره اینکه زنان یا مردان بیشتر تمایل به مهاجرت از ایران دارند معتقد است، جمعیت بالقوه برای مهاجرت همان فارغالتحصیلانِ بیکارِ دانشگاهی هستند، از آنجایی که سهم زنان از این جمعیت بیشتر است میتوان حدس زد آنها تمایل بیشتری برای مهاجرت کردن دارند.
متن کامل این گفتگو در ادامه آمده است.
روند مهاجرت معمولاً در بلند مدت فراز و فرودهایی دارد، مهاجرت ایرانیان به خارج از کشور مواقعی رو به افزایش بوده و در موقعیتهای دیگری کاهش داشته است.
هر زمان که شرایط اقتصادی و اجتماعی بهتر شود ما شاهد کاهش خروج ایرانیان از کشور هستیم و برعکس وقتی فشارهای اقتصادی بیشتر میشود ما میبینیم که مهاجرت روند صعودی میگیرد.
بله، در دو سه سال گذشته با توجه به شرایط اقتصادی که پیش آمده مخصوصا مسئله تحریمها، میل بهمهاجرت بیشتر شده که در کنار آن، عوامل کششی و جاذبهای خارج از کشور هم آن را تقویت میکند، در واقع بههم پیوستن این دو مورد باعث صعودی شدن روند مهاجرت میشود.
این نکته خیلی مهمی است، وقتی کشوری تحت تاثیر تلاطمهای اقتصادی و مخصوصا تحریم قرار میگیرد، نرخ برابری ریال در برابر ارزهای خارجی مخصوصا دلار باعث میشود که اولا حقوق و دستمزدهای که خارج از کشور میدهند جذابیت پیدا کند. مثلا در ایران کف و حداقل حقوق و دستمزد بین ۴.۵ تا ۵ میلیون تومان است درحالیکه کف حقوق بازار کار جهانی را اگر بهطور میانگین ۲ هزار دلار در ماه در نظر بگیریم با نرخ متوسط دلار در کشورمان نزدیک به ۵۰ میلیون تومان دستمزد میشود، یعنی یک اختلاف ۱۰ برابری اینجا وجود دارد، این اختلاف ۱۰ برابری بالطبع باعث ایجاد جاذبه خواهد شد.
کشورهای خارجی مخصوصا کشورهای حوزه خلیج فارس و یا برخی از کشورهای همسایه در بسیاری از بخشها با کمبود نیروی کار متخصص روبهرو هستند و از این فرصت استفاده میکنند تا برنامههای جذابی را برای جذب نیروی کار نیمه ماهر یا ماهر از ایران و بقیه کشورها پیشنهاد دهند. در این میان کشور ایران بهخاطر تلاطمهای ارزی بیشتر مخاطب این وضعیت قرار میگیرد و فرصتهای شغلی جذابیت بیشتری برای مهاجرت ایجاد میکند، برای همین است که ایرانیها با داشتن مهارتهای فنی حرفهای یا حتی نیروهای کم مهارت، نیمه ماهر و در مواردی با مهارت بالا، برای مهاجرت جذب میشوند.
البته اینجا نکتهای وجود دارد و آن هم این است که معمولا افراد برای مهاجرت به سطح مخارج توجه نمیکنند و تنها به سطح درآمد توجه میکنند. مثلا اگر شما با یک حقوق متوسط یا حداقلی در یک بازار کار بینالمللی جذب شوید، با برابری نرخ ارز دستمزدتان ماهانه بالای ۵۰ میلیون تومان میشود، اما باید درنظر داشته باشید که سطح مخارج هم به همان میزان بالا است. اگر سطح درآمد را تبدیل میکنید باید سطح مخارج را هم در نظر بگیرید.
ببینید، دو موضوع این وسط اتفاق افتاد که روند صعودی مهاجرت را کنترل و یا محدود کرد و باعث فشرده شدن فنر مهاجرتی از ایران شد. اولین مسئله شیوع ویروس کرونا بود که باعث کاهش یا توقف جابهجاییهای بینالمللی در دنیا شد که ایران هم بهطبع تحت تاثیر آن قرار گرفت، به این ترتیب روند صدور ویزا، اجازه اقامت و ورود ایرانیان به برخی از مقصدهای اصلی مهاجرت کاهش پیدا کرد چراکه برخی از قوانین مهاجرتی در دنیا سختگیرانهتر شد؛ نکته بعدی این است که افزایش نرخ ارز هم باعث افزایش هزینههایی مانند اپلای یا درخواست اجازه ورود و اقامت شده است که هزینههای جانبی مهاجرت را افزایش داده، بنابراین ما فعلاً جهش خارقالعادهای در مهاجرت ندیدهایم و روند با یک شیب آرامی دارد اتفاق میافتد؛ اما نکتهای که در این بین وجود دارد این است که امکان دارد در آینده با یک جهش مهاجرت از طرف ایرانیها مواجه شویم.
در سالنامه مهاجرتی ۱۴۰۰ که همین سه چهار ماه پیش منتشر کردیم آمار مهاجرتها آمده که قابل دسترس است، براساس منابع بین المللی جمعیت مهاجر ایرانی در دنیا در سال ۱۹۹۰ میلادی، بالغ بر ۸۲۰ هزار نفر بوده است، که این رقم در سال ۲۰۲۰ میلادی به ۱.۸ میلیون نفر رسیده است، در واقع طی ۳۰ سال گذشته جمعیت مهاجران ایرانی ۲.۲ برابر شده است. البته براساس منابع داخلی) دبیرخانه شورای عالی ایرانیان) جمعیت مهاجران ایرانی خارج از کشور ۴.۰۴ میلیون نفر برآورده شده که این آمار بر اساس منابع بین المللی قابل راستی آزمایی نیست.
در همان سالنامه مهاجرتی ۱۴۰۰ دقیقاً این بخش وجود دارد، جمعیت مهاجران در جهان بر اساس دو معیارِ کشور محل تولد و شهروندی، آمارهای متفاوتی دارد، بر اساس آمار سازمان ملل، چهار کشور آلمان، سوئد، هلند و فرانسه در اتحادیه اروپا در حال حاضر میزبان بیشترین تعداد مهاجر متولد ایران هستند. (انگلیس به دلیل خروج از اتحادیه اروپا از این لیست حذف شده است). براساس این آمار در سال ۲۰۲۰، کشور آلمان با۱۵۲ هزار و ۵۹۰ مهاجر متولد ایران در جایگاه نخست قرار دارد. همچنین در سال ۲۰۲۰ بیشترین درخواست ویزای ثبت شده و همچنین تعداد ویزای شنگن صادر شده برای ایرانیان در اروپا، متعلق به کشورهای آلمان، فرانسه و ایتالیا بوده است؛ لذا کشور آلمان اولین مقصد ایرانیها برای مهاجرت به اروپاست. انگستان دومین مقصد مهاجرت ایرانیها در خارج از اتحادیه اروپا است و در حال حاضر حدود ۸۳ هزار و ۵۳۱ نفر ایرانی در این کشور زندگی میکنند. همچنین استرالیا همواره یکی از مقصدهای اصلی مهاجرت ایرانیها در همه انواع مهاجرت از جمله مهاجرت کاری بوده و تعداد کل جمعیت ایرانیها در استرالیا در این سالها روندی صعودی داشته است.
دراینباره مجدد دو منبع وجود دارد، براساس منابع بینالمللی مانند آمار بانک جهانی، امارات متحده عربی با ۴۵۴ هزار نفر در رتبه نخست قرار دارد و بعد از آن آمریکا، کانادا، آلمان، ترکیه و انگلستان قرار دارند. اما براساس آمار شورای عالی ایرانیان در سال ۱۳۹۹، کشور آمریکا با یک میلیون و ۵۰۰ هزار ایرانی رتبه اول را دارد و به ترتیب کانادا، انگلستان، امارات، آلمان، ترکیه و استرالیا در رتبههای بعدی هستند.
بهنکته خوبی اشاره کردید، کمی تشخیص این مسئله سخت است چراکه گاهی عملاً مهاجران تحصیلی همان مهاجران اقتصادی هستند.
ببینید، نیروی کار ماهر ایرانی برای تطبیق پذیریاش با مهارتهای بازار کار جهانی مشکلاتی نظیر زبان انگلیسی، سطح استانداردها و ... دارد، پس ما به طور طبیعی برای جذب شدن در بازارهای کار بینالمللی مشکلاتی از این قبیل داریم. از طرف دیگر کشورهای مهاجرپذیر به این جمعبندی رسیدهاند که اگر بخواهند چه از ایران و چه از بقیه کشورها نیروی کار جذب کنند، مشکل تطبیق استانداردهای مهارتی دارند، بنابراین دست به یک راهکار زدند، راهکار آنها پیشنهادات اغوا کننده و در عینحال جذاب برای جذب نیروی کاری که در ابتدا بخواهد در مقاطع تحصیلی درگیر شود است. یعنی کارکرد اصلیِ جذب دانشجوی بینالمللی در دنیا، تامین نیروی کار مورد نیاز برای بازار کار آن کشور است. برای همین کشورهای مهاجر پذیر تصمیم گرفتند کمبود نیروی کار خود را از طریق سیستم دانشگاهیشان رفع کنند؛ به همین خاطر دانشجویان را از کشورهای مختلف میگیرند و نیروی کار را آنجا تربیت و با فرهنگ و زبان و مهارتهای مورد نیازشان آشنا میکنند. در عین حال جذب دانشجو باعث میشود که مشاغل آکادمیک هم برای کشورهای پذیرنده ایجاد شود که در واقع با یک تیر دو نشان میزنند. به همین خاطر الان جذب دانشجوی بینالمللی در دنیا و مخصوصا کشورهایی که با کمبود نیروی کار مواجه هستند به یک استراتژی اصلی تبدیل شده است. در چنین وضعیتی ایرانیها وقتیکه نمیتوانند مستقیم وارد بازار کارِ کشورها شوند از این مسیر میانبر استفاده میکنند، به این معنا که حتی اگر در اینجا موقعیت شغلی و کار داشته باشند، بعضا رها میکنند و از کانال تحصیلی اقدام به مهاجرت میکنند و بسته بهمقطع تحصیلیشان که معمولا هم در تحصیلات تکمیلی هستند، یکی دو سال یا بیشتر در کشور مقصد ادامه تحصیل میدهند و بعداً روند جذب شدن در بازار کار را طی میکنند؛ این نکته ناظر به این است که بسیاری از مهاجران تحصیلی ما عملا مهاجران اقتصادی هستند، اما، چون مسیر مهاجرتهای اقتصادی در کشور ما خیلی نظاممند نیست یعنی برای مثال وزارت کار باید روی تبادل نیروی کار به شکل رسمی با بقیه کشورها وارد همکاری و تعامل شود و، چون این مسیرها خیلی هموار و پررنگ نیستند، افراد از طریق بازار آکادمیک وارد بازار کار در کشورهای دیگر میشوند.
پاسخ دقیقی وجود ندارد، اما میشود گمانهزنی کرد. حدس ما این است که جمعیت بیکارِ فارغ التحصیل همان جمعیت بالقوه برای مهاجرت هستند، طبق آمارها جمعیت فارغ التحصیل زنان ما خیلی بیشتر از مردان است بنابراین جمعیت بالقوه مهاجرین تحصیل کرده ما بیشتر باید زنان باشند، اما، چون ما آمار دقیق مهاجرین ایرانی به خارج از کشور را به تفکیک زن و مرد نداریم همانطورکه گفتم پاسخ دادن به این سوال از نظر شواهد آماری سخت میشود.