دیدارنیوز ـ محمدمهدی مظاهری* :منطقه غرب آسیا در ماههای اخیر شاهد تحولات پیچیده و گستردهای بوده است؛ یکی از دلایل اصلی این تحولات نیز این است که بسیاری از کشورهای عرب این منطقه به ویژه شیخ نشینهای خلیج فارس وابستگی امنیتی بالایی به ایالات متحده آمریکا دارند و از این رو تغییر دولت در این کشور و استراتژی آن در قبال منطقه غرب آسیا تأثیر زیادی بر جهت گیری سیاست خارجی آنها داشته است. در واقع در برهههای مختلف زمانی، بسته به اینکه کشورهای عرب خلیج فارس حمایت همه جانبه رئیس جمهور آمریکا را پشت خود داشته باشند، یا با بی تفاوتی و کم توجهی مقامات آمریکایی مواجه شوند، رویکرد آنها در قبال منطقه و کشورهای همسایه تغییر میکند.
در این میان البته امارات متحده عربی شاهد بزرگترین چرخشها و تعدیلها در عرصه سیاست خارجی اش بوده است. این کشور در شرایطی که در زمان اوج بحران سوریه در جبهه مخالفان دولت اسد، قرار گرفت، در زمان بروز کودتا در ترکیه از سوی دولت رجب طیب اردوغان به همدستی و حمایت از کودتاچیان متهم شد و در زمان قطع روابط سیاسی عربستان با ایران (سال ۱۳۹۴)، روابطش را با کشورمان کاهش داد و در قضیه جنگ یمن نیز در جبهه عربستان قرار گرفت، حال چرخشی ۳۶۰ درجهای در سیاست خارجی خود اعمال نموده است.
امارات در مقطع فعلی در صدد ترمیم روابط با همه کشورهایی برآمده که در سالهای اخیر روابطی چالش برانگیز با آنها داشته است؛ این کشور در روزهای اخیر مقامات دیپلماتیک خود را روانه سوریه و ترکیه کرده و همچنین میزبان معاون سیاسی وزیر امور خارجه کشورمان بوده است تا ثابت کند برای دستیابی به جایگاه برتر منطقهای و ارتقای موقعیت خود در منطقه غرب آسیا هیچ دشمن دائمی ندارد و حاضر است به هر تغییری تن در دهد.
به نظر میرسد در موقعیت کنونی، رویکرد جدید امارات متحده عربی با چند هدف مهم اتخاذ شده است؛ نخست اینکه امارات به این جمع بندی رسیده است که دولت بایدن در قیاس با دولت ترامپ کمتر به دنبال حضور و مداخله در مسائل منطقه غرب آسیا است و میکوشد آمریکا را از تنشهای موجود در این منطقه دور نگه دارد؛ بنابراین امارات به وضوح دریافته است که دیگر از حمایتهای بی دریغ این قدرت فرا منطقهای خبری نیست و این کشور نیز باید مانند سایر کشورهای عرب خلیج فارس رأساً به فکر سازو کارهایی برای تنظیم و بهبود روابط با کشورهای همسایه خود باشد.
دلیل مهم دیگری که امارات را به سمت بهبود مناسبات با کشورهای منطقه سوق داده است، چراغ سبزی است که عربستان سعودی به عنوان برادر بزرگتر اعراب خلیج فارس، به این کشورها نشان داده و خود به صورت پیشگام وارد عرصه گفتگو با ایران شده است. بی شک مقامات اماراتی به این نتیجه رسیده اند که وقتی عربستان با تمام چالشهای سیاسی، نظامی و امنیتی که با ایران دارد، به سمت تنش زدایی با تهران حرکت میکند، بدین معنا است که راهی جز رفع تنشهای منطقهای وجود ندارد و آنها نیز باید با برداشتن موانع ذهنی و روانی به سمت کاهش تنش با کشورهای همسایه و منطقه حرکت کنند.
دلیل دیگر چرخش در سیاست خارجی امارات متحده، نگرانی شدید ابوظبی از تأثیرات گشایش روابط دیپلماتیک این کشور با رژیم صهیونیستی، افزایش فشار افکار عمومی جهان اسلام و از بین رفتن اعتبار این کشور و منزوی شدن آن در بین کشورهای اسلامی است؛ مسألهای که قطعا برای مقامات امارات مطلوبیت ندارد و میکوشند با گسترش روابط با کشورهای قدرتمند جهان اسلام همچون ایران و ترکیه، خود را از این دام برهانند و همچنان جایگاه خود را در بین کشورهای اسلامی حفظ کنند.
در واقع، امارات متحده عربی در چند سال اخیر کوشیده است تصویری از یک کشور عملگرا و منفعت محور از خود به نمایش بگذارد و خود را به عنوان بازیگری مطرح کند که با همه طرفها در منطقه در ارتباط بوده و در جستجوی منافع و توسعه تجارت و امنیت، روابط خارجی اش را در طیف وسیعی تعریف کرده که از محور مقاومت تا تلآویو در آن میگنجند. در این راستا این کشور بعد توافقات سیاسی و اقتصادی اخیری که با مقامات رژیم صهیونیستی داشته، تلاش میکند با نزدیک شدن به ایران و سوریه به عنوان کشورهای خط اول جبهه مقاومت و بهرهبرداری رسانهای از آن، بازی دو سر بردی را برای خود طراحی کند و خود را از زیر بار فشار افکار عمومی جهان اسلام خارج نماید.
وعده سرمایه گذاری ۱۰ میلیاردی امارات به ترکیهای که امروز در بحران اقتصادی و مشکل کاهش بی سابقه ارزش پول ملی غوطه ور است نیز دقیقا با هدف گرفتن امتیازاتی متقابل از اردوغان، جلب حمایت این کشور و البته کاهش نفوذ اخوان المسلمین در ترکیه انجام میشود.
بدین ترتیب باید گفت رویکرد امارات در عرصه سیاست خارجی به مصداق واقعی نظرات واقع گرایانه تبدیل شده که بر مبنای آنها دوست و دشمن دائمی برای کشورها وجود ندارد و تنها منافع ملی است که باید چراغ راهنمای مقامات تصمیم گیرنده در یک کشور باشد. هر چند این رویکرد ممکن است منافع امارات را تأمین کنند و موقعیت منطقهای این کشور را بهبود ببخشد، اما مقامات جمهوری اسلامی نیز در هماهنگی با سایر کشورهای منطقه به ویژه اعضای محور مقاومت، باید نشان دهند که ضمن استقبال از توسعه روابط منطقه ای، به اهداف پشت پرده این چراغ سبزها واقفند و بدون گرفتن امتیازات متقابل، حاضر نیستند امارات و سایر کشورهای عربی را به مقاصدشان نزدیک کنند.
*استاد دانشگاه