
نماینده مجلس پیشین میگوید بعضی از آقایان در انتصابات دخالت داشتند، بالاخره یکی به دولت گفته است فلانی استاندار شود دولت هم قبول کرده است بنابراین فلان شخص، دیگر چیزی علیه دولت نمیگوید، یکی وزیر معرفی کرده است.
دیدارنیوز - پس از روی کار آمدن دولت اصولگرای ابراهیم رییسی، تصور بر این بود حالا که دولتی همسو با مجلس روی کار آمده، دیگر هیچ مشکلی برای حل مشکلات مردم وجود ندارد و قوای سه گانه از قوه مجریه گرفته تا قوه مقننه و قوه قضاییه با یکدیگر همکاری خواهند کرد، اما به گفته عزتالله یوسفیان ملا از نمایندگان ادوار مجلس، سه ماه از عمردولت گذشته، اما کابینه دولت هنوز تکمیلی نشده است و مجلسی که گفته میشد با دولت همسو است نتوانسته در تکمیل کابینه آن گونه که انتظار میرفت عمل کند.
او در گفتگو با خبرگزاری خبرآنلاین با بیان اینکه دولت و مجلس هیچ فکری برای اداره کشور ندارند، اشاره میکند روزی نیست که این خورشید از دریچه خاور بیرون بیاید و از دریچه باختر پایین برود و ما گرانی کالا را نداشته باشیم و بگویند امروز به لطف خدا قیمت کالا متوقف بود و افزایش پیدا نکرد.
این چهره سیاسی تاکید میکند در مشروح مذاکرات مجلس، نمایندهها به گونهای حرف میزدند که آحاد ملت فکر میکردند ۵، ۶ وزیر رأی نمیآورند، ولی بخاطر این همسو بودن این تعداد به یک وزیر رسید و الان جای این یک وزیر هم فرد دیگری معرفی شد.
مشروح مصاحبه خبرگزاری خبرآنلاین با عزت الله یوسفیان ملا از نمایندگان ادوار مجلس شورای اسلامی را میخوانید؛
آقای یوسفیان ملا! با توجه به اینکه الان دولت و مجلس هم سو هستند، از نگاه شما وضعیت دولت و کابینه بعد از این صد روزی که از عمر دولت گذشته است را چگونه میبینید؟ به نظر شما مجلس از دولت آقای رئیسی میتواند توضیح بخواهد، الان زمان آن رسیده است یا خیر؟
اگر این مجلس همسو را با بعضی از مجالس غیر همسو با دولت مقایسه کنیم، نشست و برخاست و جلسات مشترک این مجلس و دولت بسیار بیشتر بود. در حال حاضر ضروری است مجلس و دولت یک جلسهای برگزار کنند تا ببینند باید چه کارهایی انجام دهند. مثلا مجلس یا رؤسای کمیسیونهای سیزده گانه کمیسیونهای تخصصی مجلس با دولت، جلسه برگزار کنند یا نخبههای مجلس با دولت، جلسه برگزار کنند.
الان نزدیک ۳ ماه شده، اما هنوز دولت شکل نگرفته است و نزدیک به ۱۰ استان هنوز استاندار ندارد، یعنی استانداری که الان مستقر است میداند به زودی کنار میرود؛ بنابراین دولت هنوز تکمیل نشده است برای تکمیل دولت وزیر معرفی میکنند. فضای مجلس به گونهای است که اگر از همین الان کسی با مجلس سر و کار داشته باشد میداند این وزیر رأی نمیآورد (وزیر آموزش و پرورش) یعنی دولت ۲ بار به مجلس همسو دو وزیر معرفی میکند مگر اینکه یک اتفاقی رخ دهد و در روزهای آخر یک لابی ناگهانی حاصل شود، اما در شرایط عادی این وزیری که معرفی شد قطعا رأی ندارد.
بنده از متخصصان آموزش و تحقیقات پرسیدم و گفتند در کمیسیون تخصصی آموزش و تحقیقات که شامل آموزش و پرورش و وزارت علوم است و این وزیر هم متعلق به آن کمیسیون است فضای وزارت آموزش و پرورش خوب نیست، ببینید هنوز ظرف ۳ ماه دولت و مجلس همسو نتوانستند دولت را تکمیل کنند، هنوز یک وزارتخانه وزیر ندارد. به عنوان مثال، یکی، دو استاندار تعیین شد در حالی که معمولا دولت ظرف دو هفته اول، یک هفته را برای انتخاب وزرا، اختصاص میدهد و یک هفته را هم برای استانداران اختصاص میدهد و بعد اعلام میکند آن استاندارانی که در زمان ما تغییر نکردند ما بنای تغییر نداریم و همه مشغول کار باشند، اینجا بنا را بر تغییر گذاشتند و گفتند از ۳۱ استاندار کشور حتی یک نفر هم به درد این مملکت نمیخورد و باید کنار بروند، از دولت هم همه باید بروند جز یکی دو نفر که توانستند یک لابی کنند.
حال از سوی این مجلسی هم که همسو با دولت است، اگر انتقادی از دولت صورت گیرد از سوی شخصیت حقوقی مجلس نیست بلکه از شخصیت حقیقی یک نماینده، یک حرفی علیه دولت مطرح میشود. فضای مجلس همانند فضای دولت است، هیچ فکر و هیچ کاری برای اداره کشور وجود ندارد یعنی روزی نیست که این خورشید از دریچه خاور بیرون بیاید و از دریچه باختر پایین برود و ما گرانی کالا را نداشته باشیم و بگویند امروز به لطف خدا قیمت کالا متوقف بود و افزایش پیدا نکرد
کشوری که ما هر روز در آن گرانی داریم آن هم ابتداییترین غذای مردم مثل تخم مرغ و مرغ (کسی نمیگوید چرا کالباس و کوکتل انقدر گران شد یعنی ابتداییترین غذای مردم روز به روز دارد افزایش پیدا میکند. به عنوان مثال قبلا اگر وقتی میگفتیم این آقا فقیر و بیچاره است شب نان و پنیر میل میکرد یا روز نان و تخم مرغ میخورد، اما الان حتی امکان درست کردن نان و تخم مرغ هم برای او نیست، در این شرایط ما از مجلس و دولت در این ۳ ماه یک مصوبهای که به درد این کشور بخورد ندیدیم تا بعضی از مسائل را متوقف کنند.
خودرو روز به روز گرانتر میشود که سازنده آن دولت است و نظارت کننده اش مجلس است. در این کمیسیون تخصصی با ۲۳ الی ۲۴ نمایندهای که قبلا همه اهل ایران خودرو و سایر شرکتها بودند و همینطور با وجود وزارت صمت و آن قدرتش نشد یک روز بگویند قیمت خودرو متوقف شد و هر روز گران و گرانتر میشود، گفته میشود پراید به ۱۷۰ میلیون رسید یعنی هیچ سودی از مجلس همسو با دولت نه دولت و نه مجلس برده است، هیچ تصمیمی که حتی مؤثر نباشد، اما امیدوار کننده باشد مثلا دولت و مجلس تصمیم گرفتند از ۲ ماه دیگر نگذارند تخم مرغ گران شود یعنی حتی وعدهای ندادند و حرکتی نکردند. در دنیا این واقعیتی است و میگویند هیچ وقت مجری و ناظر نباید همسو باشند، ناظر و مجری اگر همسو باشند شریک هم میشوند، ناظر باید از فضای و جریان دیگری باشد، چون باید نظارت کند و ایراد بگیرد؛ بنابراین زمانی که مجلس مشاهده میکند دولت شبیه آن است، ایرادهایش را نمیگوید.
یعنی میگویید به دلیل این همسو بودن است که مجلس از آقای رئیسی توضیح نمیخواهد؟
بله. میگویند تعامل داشته باشید، اما در اینجا معنی تعامل بدین معناست هر ایرادی و اشتباهی که وجود دارد را نگویید. معنی تعامل این است که چوب لای چرخ دولت نگذارید، دولت را فلج نکنید و اگر امروز قرار است ۲ لایحه برای دولت تصویب کنید آن را برای هفته بعد نگذارید که دولت منتظر بماند یا همین کابینهای که آمده است، اگر این کابینه در مجالس دیگر بود قطعا ۵، ۶ وزیرش میافتادند. در مشروح مذاکرات مجلس، نمایندهها به گونهای حرف میزدند که آحاد ملت فکر میکردند ۵، ۶ وزیر رأی نمیآورند، ولی بخاطر این همسو بودن این تعداد به یک وزیر رسید و الان جای این یک وزیر هم فرد دیگری معرفی شد.
دولت ۳ ماه روی کار آمده و مدت زمان آن برای سرپرستی یک وزارت خانه که تا ۳ ماه است در حال منقضی شدن است. یک وزیری هم برای وزارت آموزش و پرورش معرفی کردند که با توجه به فضای حاکم بر مجلس، به نظر میرسد نمایندگان به این وزیر رأی نمیدهند این همسویی و همراهی نیست. همسویی یعنی با هم بنشینند فردی را تعیین کنند که بگویند ما خبر نداشتیم و اصلا با کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس درمورد وزیر عاملش صحبت نشده بود که ما نظر دهیم و زمانی که معرفی کردند اینها نظر دهند، اگر قرار است همسو باشند نباید حرف نزنند! متاسفانه این نوع همسویی دوام نمیآورد، این نوع همسویی به نفع ملت و مردم نیست.
قیمت خودرو اگر در دولت قبلی به این قیمت میرسید و این مجلس روی کار بود قطعا وزیر را استیضاح میکردند، اما الان، چون همسو و رفیق هستند این اتفاق رخ نمیدهد. رنگ این نظارت کاملا خودش را باخته است و فیتیله اش را پایین آوردند و متاسفانه ما تعامل را بر عدم نظارت و چشم پوشی میگیریم، نظارت با چشم پوشی واقعا سازگار نیست.
از نظر شما چرا بزرگان اصولگرا در این خصوص سکوت کردند؟ به ویژه در مورد انتصاباتی که صورت گرفته و همین وزیری که انتخاب نشده است.
برخی میگویند بعضی از آقایان در انتصابات دخالت داشتند، بالاخره یکی به دولت گفته است فلانی استاندار شود دولت هم قبول کرده است بنابراین فلان شخص، دیگر چیزی علیه دولت نمیگوید، یکی وزیر معرفی کرده است. از سوی دیگر، چون ۳ ماه از دولت گذشته است دائما میگویند فرصت دهید!، فرصت دهید!. اگر به سمت نظارت بروند همان بازرسیها و همان نیروهای دولت قبل روی کار هستند و هیچ پوستی نینداختن. دستگاههای نظارتی برای این همه سازمانها اعم از سازمان حمایت از مصرف کننده و... چرا به کار نمیافتد؟ چرا دولت از اینها تقاضا نمیکند که ظرف ۱ هفته ببینند چرا این قیمتها این گونه شد.
مجلس و دولت وقتی میگویند ما همسو هستیم به این معنا است که نباید نظارتی بر یکدیگر داشته باشیم وگرنه قطع به یقین این اتفاقاتی که هر روز در ارتباط با ارزاق عمومی رخ میدهد قابل توجه است. نمیگویم دولت قبلی دولت مساعدی بود، آن هم اشتباهات زیادی داشت، ولی حداقل در این حد همسو نبود، مجلس قبلی هم با دولت همسو بود، اما در این حد رعایت جریان خودی را نمیکردند. به هر حال شرایط فعلی، شرایط خوبی نیست. یک وزیر الان وارد وزارت خانه میشود و به محض اینکه به وزارت خانه وارد میشود خودش است و خودش. هرکسی تمایل دارد معاون برای خودش انتخاب میکند، هر کسی بخواهد فلان مسئول را برمی دارد، در حالی که برنامهای ندارد و مردم هم بی اعتنا هستند، دولت هیچ برنامهای ندارد که مردم بگویند این دولت قول داده است.
حال دولت قبلی به دروغ هم که بود میگفت ظرف صد روز من فلان کارها میکنم، اما این دولت در این حد هم برنامه ندارد که مردم بگویند ظرف ۶ ماه قیمت نان فلان قیمت میشود و متاسفانه آن عدم اعتماد که در دولت قبلی بود مجددا در این دولت هم بروز میکند. عدم اعتماد اینگونه بود که روحانی اگر بخواهد یک حرف درست هم بزند مردم میگفتند دروغ میگوید و دولت قبلی را یک دولت دروغگو میدانستند و این یک واقعیت است، الان آن شرایط در حال رخ دادن است و مردم در حال بی اعتماد شدن هستند. هیچ کاری برای بورس نشده و قیمت غذای مردم هم روز به روز بالا میرود و هیچ برنامهای هم ندارند.
وقتی یک وزیر به مجلس میآید صحبت هایش را که گوش میدهید او مواردی را به عنوان برنامه مینویسد، اما زمانی که وارد وزارت خانه میشود یک برنامه یا راهی روی میزش نمیگذارد که به مدیران کل و معاونین خودش بگوید این برنامه ما است و ما در این نقطه هستیم و باید به این نقطه برسیم که این کارها باید انجام شود، ولی اصلا چنین چیزی نیست.
این برنامه نداشتن میتواند در این قضیه مؤثر باشد؟
اگر مصاحبههای اقتصادی همین مجلس همسو با دولت را با دولت در کنار هم بگذارید میبینیم اینها ظاهرا همسو هستند، ولی حرفشان چیز دیگری است در واقع مثل این است که دو نفر ضد هم باشند. برای اینکه اصلا نشستی بین کمیسیونهای اقتصادی دولت و مدیران اقتصادی دولت و مجلس وجود ندارد و همسویی ندارد. اینها الان باید هماهنگ کنند که ما چه کنیم به هر حال قیمت این تخم مرغ روز به روز دارد بالا میرود، مجلس باید چه کاری انجام دهد؟ دولت باید چه کاری انجام دهد؟ فقط حرف مطرح میشود که ما آینده را خوب میبینیم و خیلی خوش بین هستیم، اما خوش بینی با کدام برنامه؟ در ایران، اگر دولت و رئیس جمهوری بخواهد بیاید برنامه نمیدهند بلکه شعار میدهند، آنچه که در بنرهایشان مشاهده میشود یا آن چند شبی که مناظره میکنند مردم باید برنامه هایشان را از میان آنها، خودشان استخراج کنند یعنی هر کس با فهم خودش! کدام دولت را دیدید که برنامه داده باشد؟ آن کس که برنامه داده گفته است ظرف صد روز فلان کار را میکنم که همان خرخره اش را گرفت و بیچاره اش کرد و تا آخر دولت دوم هم میگفتند طی صد روز هیچ کاری نکردند و آنها منکر میشدند و میگفتند ما نگفتیم صد روزه انجام میشود بلکه گفتیم صد روزه اقدام میکنیم.
الان هیچ وزیری نقشه راهی روی میزش ندارد مثلا به معاونین وزرا بگوییم برنامه شما چیست؟ او میگوید نمیدانم برای اینکه چیزی به او ندادند. از ریاست محترم جمهور سوال کنید برای ورزش چه برنامهای وزیر باید خدمتتان بیاورد که شما از این وزیر راضی باشید، نمیداند! واقعا نمیداند. این بی برنامگی برای همه و برای خودشان ایجاد مشکل کرده است.
به نظر شما موفقیت یا شکست دولت سیزدهم به حساب اصولگراها نوشته میشود یا خیر؟
به هر حال زود میتوانیم مسائل را تغییر دهیم. الان اصلاح طلبان چند گروه و دسته شدند و حرف هایشان یکی است و در دادن پُست چندان تفاوتی ندارند، اگر اصولگرا شکست بخورد، آن اصولگرا بگوید اینها از ما نبودند و ما شاخه دیگر اصولگرا هستیم، این شاخه شاخه شدن یعنی مسئولیت همدیگر را نپذیرفتن وگرنه تخم مرغ، مرغ، گوشت و نان کاری با اصولگرایی و اصلاح طلبی ندارد، ارزاق عمومی و فقر و بیچارگی کاری به این مسائل ندارد و اینها هیچ برنامهای ندارند یعنی اینهایی که از افزایش حقوق و همسان سازی میگویند واقعا مردم نمیدانند این اتفاق میافتد یا اتفاق نمیافتد، آیا وضعیت و شرایط کارگرها بهتر میشود یا نمیشود، آیا بخش درمان در سال ۱۴۰۱ یا همین قدری که از ۱۴۰۰ مانده است وضعیتی در آن پیش میآید یا خیر؟ الان همه مشغول واکسن هستند، ۱۰ تا واکسن که زدند همین را در بوق و کرنا میکنند و همه جا میگویند ببینید ما واکسن زدیم این در حالی است که مردم با بیماریهای گوناگون روبرو هستند و داروهای مختلف نیاز دارند.
شاهدیم که مردم برای دارو به ناصر خسرو و جاهای دیگر چگونه مراجعه میکنند، بعضیها میلیاردر شدند، ولی دولت هیچ برنامهای اعلام نکرد البته کشور ما بی برنامه نیست، ولی اینها دنبال برنامه نرفتند. ما الان برنامه ۵ ساله ششم هستیم، ولی اسمی از آن نیست، ما چشم انداز ۲۰ ساله و سیاستهای کلی نظام را داریم که رهبری تصویب کرده است، ولی خروجی ندارد یعنی از صبح که میآیند به فکر همان روز و بحث همان روز که مرغ یا تخم مرغ و... است، هستند و آینده نگری ندارند و الان از این یکدست بودن اصولگراها و همه قطب اصولگرایی (مجلس، دولت و قوه قضاییه) خروجی وجود ندارد.
دلیل تاخیر بوجود آمده در انتصاب سخنگوی دولت، به نظر شما چیست؟
اشکالی ندارد، آقایان ظاهرا گفته اند وزیر اقتصاد سخنگوی اقتصادی دولت است، ولی تا الان هیچ سخنی نگفته است. اصلا الان چه بگوید؟ مردم نمیخواهند مباحث اقتصاد کلان را بدانند که مثلا معادن کشور چقدر درآمد داشته است بلکه میخواهند بدانند آیا قیمت بنزین باز بالا میرود یا خیر یا قیمت مرغ و تخم مرغ ثابت باقی میماند یا خیر. مسئله کشور مسئله اقتصادی است، مردم الان گرفتار هستند و نیاز صبح، ناهار و شامشان است. رئیس جمهور اعلام کرد سخنگوی اقتصادی داریم، ولی ما یک مصاحبه ندیدیم، اینها همه پاسخگو نبودن است. این مجلسی که میگوید من نظارت دارم یعنی هیچی نمیتواند در خصوص این مسئله بیان کند و بگوید الان ۳ هفته است که سخنگوی اقتصادی اعلام شده است، چرا برای مردم توضیح نمیدهد که این شرایط تا چه زمانی حاکم است؟ همه امید ما این بود که در دولت رئیسی آن اعتمادی که به حق یا ناحق در دولت قبل از بین رفته است دوباره برگردد، ولی همین که این وضع برای بنزین پیش آمد، شما دیدید که عدهای از مردم میگفتند دوباره میخواهند بنزین را گران کنند در حالی که اینطور نبود، ولی خدا نکند این اعتماد کم کم برود.
اعتماد عمومی زمانی حاصل میشود که واقعیت را بگویند. در اینکه الان اشکالات دولت قبلی حاکم است تردیدی نیست، ولی قرار است چه کنیم؟ آیا همین شرایط ادامه دارد؟ یعنی یک ماه آینده، تخم مرغ و مرغ گرانتر میشود؟ ارز ۴۲۰۰ تومانی را بردارید و نان گرانتر شود؟ الان اگر از مجلس هم بپرسید تکلیف ارز ۴۲۰۰ تومانی چیست نماینده مجلس نمیداند!
الان بیشتر امیدواری به چیست؟ آیا به مذاکره است؟
این امیدواری هم نیست، امیدواری یعنی اینکه باید به صراحت به مردم بگویند ما اهل مذاکره نیستیم و نمیخواهیم مذاکره کنیم و شرایط همین است و این شرایط ممکن است کمی سختتر هم شود و به این دلایل ما نمیخواهیم مذاکره کنیم، اما از آنطرف میگویند ما اهل مذاکره هستیم و حتما مذاکره میکنیم، ولی ۲ یا ۳ ماه دیگر. الان شما میبینید ۳ یا ۴ ماه گذشته است و اگر قرار بود مذاکره شود، انجام میشد و اگر قرار است مذاکره نشود بگویید نمیشود یعنی الان این هم برای مردم سوال است که چرا صادقانه برخورد نمیشود. حالا یک تاریخ و یک پیش فرضهایی دادند، ولی آیا واقعا این مذاکره اتفاق میافتد؟ اگر اتفاق میافتد چه باید شود و تا کجا اینها تمایل دارند جلو بروند بالاخره مذاکره بده بستان است و اینها تا کجا میخواهند امتیاز بدهند و چه امتیازاتی را میخواهند به دست آورند؟ کسانی که الان برای مذاکره مسئولیت دارند کسانی هستند که قبلا ضد مذاکره بودند، اینها میگفتند باید برجام را در نطفه خفه کرد و آن را دفن کرد.
الان همین افراد میخواهند بروند درمورد برجام و آینده برجام مذاکره کند، اصلا نتیجه آن مذاکره چه میشود؟ پس این شعارهایی که میدادیم واقعا ما ضد برجام نبودیم بلکه ضد افرادی بودیم که برجام را داشتند. الان دولت خائن و جنایتکار آمریکا میگوید ما میخواهیم مازاد برجام مذاکره کنیم و جمهوری اسلامی میگوید ما مازاد برجام مذاکره نمیکنیم یعنی هنوز هم در موضوع مذاکره به تفاهم نرسیدند که آیا فقط برجام است یا آنها میخواهند مسائل منطقه و موشکی را پیش بکشند. این مسائل باید روشن شود و واقعا بلاتکلیفی کشور را گرفتار میکند و مردم را در حالت انتظار و سردرگمی قرار میدهد وگرنه اگر صادقانه بگویند که اهل مذاکره نیستیم و این مذاکره به سود آنها و به ضرر ما است پس برای همین باید این شرایط را تحمل کنیم و ما برای زمان مشکلات این برنامهها را داریم. شما الان بروید از وزرای دولت و اعضای دولت سوال کنید میگویند نمیدانیم در حالی که در صحن مجلس، دولت آمده بود و اعضای دولت یکدیگر را نمیشناختند در حالی که طبق قانون اساسی ضامن هم هستند.
بنابراین معلوم است وقتی در دولت اعضا یکدیگر را نمیشناسند و جلسهای نداشتند از برنامههای هم خبر ندارند. الان وزیر امور خارجه در ارتباط با وزارت ورزش مسئولیت دارد، چون تصمیمات دولت و مسئولیتهای تضامنی باهم است لذا اگر همه موارد را کنار هم بگذاریم مردم در بی اطلاعی هستند و در حالت انتظار و سردرگمی به سر میبرند و این سردرگمی در کمال تاسف اعتماد را کم کم از دولت میگیرد و این سرمایه بزرگی است و انشاالله دولت کاری کند که اعتماد به وجود آمده از بین نرود.