«دیپلمات» عنوان برنامهای است از مجموعه رسانهای دیدار که در گفتگو با دیپلماتهای ایرانی به کندوکاو در ذهنیت و تجربیات و خاطرات آنها میپردازد. احمد دستمالچیان سفیر سابق ایران در لبنان و اردن و همچنین کاردار ایران در ریاض میهمان سومین برنامه دیپلمات بوده است.
دیدارنیوز ـ پرستو بهرامیراد: دیپلمات برنامهای است از مجموعه رسانهای دیدار که در گفتگو با دیپلماتهای ایرانی به زوایای مختلف کار و زندگی آنها میپردازد. با سومین میهمان برنامه دیپلمات در استودیو دیدار ملاقات داشتیم.
احمد دستمالچیان در سال ۱۳۶۲ به استخدام وزارت امور خارجه درآمد. او سفیر ایران در کشورهای لبنان و اردن و همچنین کاردار جمهوری اسلامی ایران در عربستان سعودی بوده است. دستمالچیان از اعضای اتحادیههای نهاد مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی است. او از مدافعان جدی سیاستهای ایران در منطقه است.
دیپلمات برای کاوش عمیقتر در ذهنیت و زندگی احمد دستمالچیان و یافتن راهی به دنیای این بازیگر میدان دیپلماسی به گفتگو با او پرداخته است.
در ادامه قسمت اول مصاحبه با احمد دستمالچیان را بخوانید و ببینید:
فیلم با کیفیت بیشتر را اینجا ببییند.
دیپلمات بودن در جمهوری اسلامی چه تفاوتی با دیپلمات بودن در سایر نظامهای سیاسی دارد؟
جمهوری اسلامی ایران با سایر نظامهای رایج در دنیا کاملاً متفاوت است. چون هم نظام سیاسی و هم نظام ایدئولوژیک است. آن هم بر اساس آموزههای دینی، قرآنی و سنت پیامبر و سنت امام علی است. هم میخواهد با دولتها ارتباط داشته باشد و هم با ملتها رابطه داشته باشد. این ویژگی هم در سیاست خارجی تأثیر دارد و هم دیپلمات ایرانی باید تمایز برجستهای با سایر دیپلماتها داشته باشد. چون میخواهد سیاست خارجی را اعمال کند که بر اساس آموزههای دینی و آرمانهای انقلاب اسلامی باشد. این کار یک دیپلمات عادی نیست. چون همه اهداف و آرمانها و آموزههایی که در متن جریان انقلاب اسلامی اعم از منویات امام خمینی و بعداً جانشین ایشان باید اجرا شود. در حکومتهای دیگر روتینی تدوین میکنند و آنها مجبور هستند، اجرا کنند. در حالی که کار دیپلمات جمهوری اسلامی ایران دارای دو بعد است؛ یک بعد که سیاستهای روتین رایج بین المللی را در صحنه اجرا میکند و اهداف روابط دو جانبه و چند جانبه را پیش میبرد. بعد دیگر اینکه نمیتواند نسبت به آلام و درد مردم دیگر بی تفاوت باشد. اگر جایی دیده شد که مردمی تحت ستم هستند یا به کمک نیاز دارند نمیتواند بی تفاوت باشد. حداقل این است که این پدیده باید شناسایی شود و به مرکز ارسال شود. پس دیپلمات جمهوری اسلامی ایران هم بعد سیاسی و هم بعد ایدئولوژیک دارد. در وزارت خارجی هم این وضعیت حاکم است. برای اولین بار است که نظام تمدن ساز انقلاب اسلامی میگوید نه شرقی و نه غربی. حال بگذریم از اینکه آیا توانستهایم این اهداف بلند را پیاده کنیم یا خیر. هیچ نظامی در دنیا نمیتواند ادعا کند که اتکایش به شرق و غرب نباشد. این بدان معنا است که نظام سلطه و مسائل استعماگرانه را قبول نمیکنید و شما زیر بار زور نمیروید. یک کشور مستقل هستید و اجازه نمیدهید کسی در امور داخلی شما دخالت کند. کمک به محرومین و مستضعفین در دنیا در متن کار سیاست خارجی است. سیاست خارجی تراز انقلاب اسلامی مفاهیم روشن و بلندی را ترسیم کرده که شما این سیاست خارجی را با هیچ سیاست خارجی دیگری ملحوظ نکنید؛ لذا دیپلمات باید خودش را بر اساس این سیاست خارجی که تنظیم شده، تطبیق دهد و آگاه باشد به آنچه که انقلاب اسلامی از او میخواهد و کار کند.
شما به اهداف راهبردی سیاست خارجی ما اشاره کردید. از ابتدای انقلاب تا کنون برای رسیدن به آن اهداف چقدر در سیاست خارجیمان موفق بودیم؟
اهداف خیلی بلند و دراز مدت است. انقلاب اسلامی گامهای بلندی را برای تمدن سازی ترسیم کرده است. یک برنامه بسیار بزرگ ارائه داده است که طول میکشد تا این اهداف تحقق پیدا کند. از مشکلات عمدهای که ما نتوانستیم این اهداف را پیاده کنیم یکی جنگ تحمیلی بود. آمریکا با کمک صدام این جنگ را بر ما تحمیل کردند که ما را از اهدافمان دور کنند. بعد هم که جنگ پایان یافت، باز فشارهای همه جانبه و بی سابقه تاریخی دشمن علیه ما به اجرا گذاشت از جمله تحریمها که ما را از پرداختن به اهداف اصلی باز داشت. یک مشکل اساسی که وجود دارد و باید در مقابل این مشکل ایستادگی کرد این است که انقلاب اسلامی از نظر ماهیتی با نظام رایج سلطه بین المللی که بر اساس زورگویی و قلدری است، متفاوت است. یک اصطلاح رایج غلطی شایع شده که میگویند انقلاب اسلامی غرب ستیز است. در حالی که درست برعکس است، غرب، ایران ستیز است. جمهوری اسلامی ایران از روز اول دست دوستی خود را با همه دنیا به جز رژیم صهیونیستی دراز کرده است. بارها اعلام کرده آمادهایم با همه دنیا رابطهای بر اساس عزت، مصلحت و حکمت داشته باشیم، باید عزت ما حفظ شود. آنها ایران ستیزی کردند. آن اندازه که غربیها ایران ستیزی کردند ما غرب ستیزی نکردیم. آنها ماهیت ما را قبول ندارند. میخواهند اراده خود را به ما تحمیل کنند که پذیرفته نیست. مشکل دیگر اینکه جریانهای داخلی که سعی کردند که در قوههای اجرایی کار را در دست بگیرند خیلیهایشان طرحهایشان به دور از اهداف انقلاب بود. یعنی آن چیزی که انقلاب اسلامی میخواست با آنچه که آنها میخواستند در صحنه پیاده کنند متفاوت بود. نتیجه آن را هم دیدیم. مدت زیادی این جریان غالب بود. پس سیاست خارجی اصیل با هویت انقلاب اسلامی عملاً در میدان اجرا نشد. پایه و اساس سیاست خارجی انقلاب اسلامی مقاومت است. چون شما اگر مقاومت داشته باشید این موتور به حرکت درمیآید. وقتی شما در برابر دشمن کرنش کردید و عزت خود را زیر پا گذاشتید دشمن شما را نادیده میگیرد، شما باید در مقابل زورگویان بایستید. باید در مقابل رژیم صهیونیستی غاصب و قلدر ایستاد. در همین چارچوب و سایه مقاومت است که عزیز میشویم و در چشم جهانیان عزتمندانه و قدرتمندانه میآیید و ۵+۱ شکل میگیرد. در غیر این صورت اگر مانند سایر کشورها یک کشور عادی بودیم ۵ کشور مهم دنیا ما را به رسمیت نمیشناختند. غیر از این است که از ماهیت ضد ظلم و ستیز با استکبار حاصل شده است؟ پس اساس سیاست خارجی ما مقاومت است. رهبر معظم انقلاب هم به این مسئله همیشه اشاره داشته است. این ۸ سال گذشته درس خیلی بزرگی برای ما است که اگر در برابر دشمن کوتاه بیایید، هم امتیاز از شما میگیرند و هم به شما امتیاز نمیدهند و هم شروطی را اضافه میکند. شما نمیتوانید به دشمن اعتماد کنید و بخواهید با این اعتماد ساده انگارانه کارتان را پیش ببرید. شما باید محکم بایستید و با مقاومت حق تان را بگیرید.
برخی معتقدند سیاست خارجی نامتعارفی داریم. شما سفیر ایران در لبنان بودهاید و حزبالله را میشناسید و همچنین در عربستان سعودی کاردار بودهاید. برهمین اساس منطقه را خوب میشناسید. سیاستهای ما در منطقه یکی از علل دشمنی غرب و آمریکا است؟
خیر، ۴۰ سال است که در منطقه کار میکنم و تحولات برای من ملموس است. استکبار جهانی با ما مشکل ماهیتی و هویتی دارد. اگر در آغوش آن هم قرار بگیریم سر ما را میبُرد. اینگونه نیست که به خاطر یک سیاست خاص با ما مخالف باشد. مسئله فراتر از این است، چون شما با ماهیت او کار دارید و آنها هم با ماهیت شما کار دارند. یکی از شروطی که آمریکاییها مرتب بر روی آن دست میگذارند این است که شما الهام بخش هستید و باید الهام بخشیتان را بگیرید. مثلاً رژیم صهیونیستی که هر وقت میخواست به هر جا حمله میکرد و از موضع زور با جهان عرب حرف میزد، بیروت را اشغال کرد. کشتار به راه انداخت و فاجعه بزرگ صبرا و شتیلا رخ داد و دولت تشکیل داد. یک دولت عبری جعلی صهیونیستی در یک کشور عربی به نام بشیر جمیل تشکیل داد و در خلاء قدرت و مقاومت این دشمن وقیح اینگونه عمل کرد. از همانجا یک عده از جوانان دلسوز و جوانانی که آرمانهای انقلاب اسلامی را گرفته بودند و نمیخواستند زیر بار ننگ رژیم صهیونیستی بروند، با الهام از انقلاب اسلامی و منویات حضرت امام هسته مقاومت تشکیل دادند که امروز حزب الله شده است که تعیین کننده معادلات سیاسی در منطقه است و بدون آن نمیتوانند کاری کنند. برای اولین بار در سال ۲۰۰۰ رژیم صهیونیستی مجبور شد در برابر گروه مقاومت زانو بزند و از کشور لبنان فرار کرد. در نتیجه کسانی که استدلال میکنند که سیاست خارجی ما در منطقه موجب ایجاد مشکلاتی شد، اینگونه نیست. اتفاقاً سیاست خارجی ما در منطقه موجب شد که دشمن دور شود. وگرنه همان کسی که به بیروت آمده بود، قصد داشت به سوریه عراق و ایران بیاید.
حضور حزبالله چقدر موجب شده که ایران در سیاست لبنان نقش داشته باشد؟
بعد از اینکه حزبالله در عرصه لبنان نقش پیدا کرد، به سمبل ملی مردم لبنان و جهان عرب تبدیل شد. در سال ۲۰۰۶ شاهد بودیم که سید حسن نصرالله قهرمان ملی مردم جهان عرب بود. چون سران خائن با ارتشهایشان نتوانستند کاری را که سید حسن انجام داد، انجام دهند و رژیم صهیونیستی را شکست دهند. وقتی مقاومت در دل مردم شکل گرفت، به طوری که الان حزبالله از بزرگترین یاری رسانهای مردم لبنان در مشکلات است و در ادامه هم در دولت و هم در مجلس نقش سیاسی گرفت. الان اکثریت مجلس در اختیار محور مقاومت است، به همین خاطر آقای سعد حریری نمیتواند خواستههای استعماری خود را پیاده کند، چون نمایندگان مجلس هستند که باید تصمیم بگیرند کابینه چگونه تشکیل شود. اتفاقاً حزبالله هم از نظر تشکیلاتی، هم از نظر مأموریتی و هم از نظر ایدئولوژیک یک الگوی بسیار موفق شد. حماس هم از این تشکیلات منسجمی که رژیم صهیونیستی را به زمین زد الگو گرفت و جهاد اسلامی بدیل حزبالله در نوار غزه و فلسطین اشغالی تشکیل شد. یک زمانی سردمدار مبارزه با رژیم صهیونیسی یک مشت بعثی و ناصری بودند بهترین آنها مرحوم یاسر عرفات بود. چرا نتوانستند در مقابل رژیم صهیونیستی ایستادگی کنند؟ چون فساد در لابه لای این تشکیلات بود. الان سید حسن نصرالله فرد عزیز و عزتمندی است که مردم میگویند ما کلام سید حسن را به مراتب صادقتر از کلام رهبران خود میدانیم. این باعث میشود حزبالله به عنوان الگو قرار گیرد و تکثیر شود. مانند حماس، جهاد اسلامی، بدریون و فاطمیون در سوریه حشد الشعبی در عراق و انصار الله در یمن. یک کار بسیار مهم و ماندگاری که شهید قاسم سلیمانی کرد این بود که از نظر ساختاری این زنجیره را به هم وصل کرد. اگر یک روزی حزبالله در جنوب لبنان در یک باریکه کوچک رژیم صهیونیستی را شکست داد، امروز این تجربه گسترده شده به سوریه، عراق و یمن تا تنگه باب المندب رفته است. این کار را شهید سلیمانی به برکت جنگهای نیابتی کرده که بعد هم به خاطر آن شهید شد. میخواستم بگویم سیاست مقاومت، ایستادگی و مقابله با زورگویان چقدر میتواند قدرت تولید کند و چقدر میتواند یک مسئله را بالا بیاورد و در رأس قرار دهد.
یک سری بحثها در بین برخی از مردم و سیاستمدران مطرح میشود که کشور در شرایط سخت اقتصادی است و نباید هزینههایی بابت محور مقاومت مثل حزبالله و حماس پرداخت شود. چقدر حرف مردم ایران در حوزه سیاست مقاومت دیده میشود؟
این حرف مردم نیست، این حرف به نام مردم زده میشود. یعنی چیزی را خلق کردهاند و به اسم مردم در جامعه اشاعه دادهاند. مردم خواستار مقاومت هستند. اگر این حرف مردم است چرا تشییع جنازه شهید سلیمانی از تشییع جنازه حضرت امام بیشتر شد؟ پیکر شهید سلیمانی در هر شهری رفت اینگونه بود، در کرمان کشته داد. پس این حرف مردم نیست. شهید سلیمانی سمبل ملی مقاومت شد. چون در برابر زورگویان ایستاد. بر فرض که این حرف مردم است. مسائل ایدئولوژیک و دینی را کنار میگذارم. آیا برای اینکه دزد به خانه شما نزند نزدیک خانه سنگر میزنید یا چند کوچه آن طرفتر سنگر میزنید که دشمن به خانه شما نرسد؟ داعش ۴۰ کیلومتری مرز ایران بود. پس شما در سوریه، لبنان، عراق و هر جای دیگر دارید هزینه امنیت خود را پرداخت میکنید. هزینه دفاع از ناموس و شرف خود را پرداخت میکنید. اگر هم هزینهای میکنید که آن برادران و خواهران عزیز زیر یوغ وحشت و جنایت رژیم صهیونیستی له میشوند به خاطر امنیت و صیانت از کشور شما خودشان را فدا کنند و سپر بلای شما هستند. دارایی که سهل است، باید دست وپای آنها را هم ببوسید که امنیت شما را نگه داشتهاند. شما میتوانید راحت ساعت ۱۲ شب با امنیت در خیابان قدم بزنید. چرا ایران امنیت دارد؟ چون شما شرارتهای دشمن را به خودش برگرداندهاید و در لب مرز خودش او را مستقر کردهاید و اجازه ندادهاید پای خود را جلوتر بگذارند. آیا باید اجازه داد دشمن لب مرز ما بیاید. این از طبیعیترین کارهایی است که یک نظام برای حفاظت از صیانت خودش باید انجام دهد. باید حلقههای متعدد امنیت استراتژیک برای خودش درست کند. این سوال مرتب پرسیده شده است. این از سادهترین سوالاتی است که میتوان در عرصه سیاست مطرح کرد. دشمن آمده سوریه را سرنگون کند و از بالا یک رژیم دست نشانده ایجاد کند در پایین هم که رژیم صهیونیستی است و لبنان محاصره شود و مقاومت له شود. همین سنگرها را نابود کنند و با خیال راحت به بیروت، سوریه، عراق بیایند و جولان دهند. سؤال بنده این است برای اینکه از خودتان در برابر دشمن حفاظت کنید نباید هزینه کنید؟ نباید به کسی پول دهید که مواظب شما باشد؟ باید از آنها متشکر باشیم که چنین کاری برای ما انجام میدهند. هر چند آنها به خاطر رضای خدا این کار را انجام میدهند و به خاطر این حرفها رنجیده هم نمیشوند. ولی از جانب یک ایرانی زشت است که مدام مطرح کنند که چرا ما به سوریه و لبنان پول میدهیم؟! شما هزینه امنیت خود را پرداخت میکنید. رژیم صهیونیستی به محض اینکه احساس کند کوچکترین ضعفی داریم، حمله میکند. شهید فخریزاده را رژیم صهیونیستی ترور کرد. قاسم سلیمانی را بر خلاف اینکه گفته میشود آمریکا ترور کرد، رژیم صهیونیستی ترور کرد. این کفتار خون آشام از کوچکترین فرصت استفاده میکند. آن وقت ما این دشمن را راحت بگذاریم؟ بگوییم ما خودمان گرسنه هستیم؟ اصلا بحث ایدئولوژیک، آرمان و عقیده را کنار بگذاریم. بر فرض من یک ایرانی سکولار ملی گرا هستم، نه دینی دارم و نه خدایی میشناسم. من ایرانی باید اجازه دهم دشمن در خانه من قرار بگیرد؟ اگر ممکن باشد تمام زندگیام را میفروشم تا از شر دشمن در امان باشم. حال جنبههای استراتژیک قضیه بماند. شما برای اولین بار خودتان را به دریای مدیترانه رساندهاید. در زمان خشایار شاه چنین آرزویهایی وجود داشت. شما در مرز جولان ایستادهاید. بعد انتظار دارید که نباید هزینه داشته باشد؟ قطعا هزینه دارد. برای اینکه ایران قوی مستقل قدرتمند عزتمند داشته باشیم که دشمن زیر دست و پا شما را له نکند باید این کارها را انجام دهیم.
ما در سیاستهای خارجیمان در منطقه چقدر موفق بودهایم؟
از نظر من خیلی موفق بودهایم. سیاست خارجی ما در منطقه صددرصد موفق بوده است. غیر از اینکه شما یک منزلت بسیار مهمی پیدا کرده اید. اولاً حزب الله به عنوان یار ایران رژیم صهیونیستی را شکست داد. رژیم صهیونیستی در جنگ ۳۳ روزه تمام شد. کسی این حرف را نمیزند. در جنگ ۳۳ روزه در سال ۲۰۰۶ آقای سید حسن دو کار بزرگ کرد. یکی از نظر نظامی و دیگر از نظر حیثیتی، رژیم صهیونیستی را شکست داد. با سادهترین موشکها که امروزه به آن چوب دستی یا کاتیوشا میگویند ارتش بسیار مدرن رژیم صهیونیستی که مدرنترین سلاحهای زرادخانههای دنیا در آن است، شکست داد و این عصا گنبد آهنین را فرو ریخت. این عصا حریف موشک هیدس و آریوژ شد که دانشمندان اسرائیل بسیار روی آن کار کرده بودند. آسمان فلسطین اشغالی فتح شد. اینها دستاوردهای بی نظیری است که متاسفانه گفته نمیشود. سید حسن در جنگ روانی به رژیم صهیونیستی گفت در فلان ساعت فردا فلان نقطه را میزنم. در واقع میخواست بگوید شما با تمام سیستمهای ضد هوایی و گنبد آهنین تان ما فلان نقطه را میزنیم. شما هر چه در توان دارید به کار بگیرید که من آن هدف را نزنم و در نهایت به هدف هم میخورد. برای اولین بار رژیم صهیونیستی احساس تلخ شکست را در زمین توسط حزب الله چشید. شما در تلویزیون دید که افسران بلند پایه رژیم صهیونیستی مانند بچه دو ساله گریه میکردند. افسر رژیم صهیونیستی مانند سایر افسران ارتشها نیست. بر روی افسر رژیم صهیونیستی اینقدر کار میشود و برای او هزینه میکنند تا یک افسر خبره شود. نتیجه این شد که در مقابل دوربین گریه کردند. احساس شکست ناپذیری رژیم صهیونیستی به احساس شکست پذیری تبدیل شد. رژیم صهیونیستی هیچ گاه در جنگ با کشورهایی عربی این احساس را نکرده بود، این دستاورد بزرگی است؛ لذا این جنگهای نیابتی را طراحی کرد تا نجات پیدا کند و توجهات از خودش به داخل جهان اسلام و جهان عرب بکشاند و برادرکشی راه اندازد و در جنگهای تکفیری و داعشی تاسیسات زیربنایی را نابود کند و به سرزمینهای سوخته تبدیل کند. الان دوباره به همان نقطهای رسیدیم که در سال ۲۰۰۶ بودیم. البته بسیار قویتر از آن زمان هستیم. اگر آن موقع حزب الله این حماسه را میآفرید، حماس در غزه در کنارشان در مدت زمان کمی از ۲ تا ۴ روز آنها را به زانو درمی آورد. ما موفق شدیم رژیم ملعون و جنایتکار صدام را سرنگون کنیم. ما موفق شدیم نظم استعماری اقماری آمریکایی در منطقه را با الهامی که مردم از شعارهای انقلاب گرفتند بهار عربی در منطقه درست شود دیکتاتورها از بین بروند. الان از مبارک، قذافی و صدام و سایر دیکتاتورها خبری نیست. این سرآغاز راه است که بعداً به دلیل استقرار محور مقاومت بر روی زمین ما تحولات بزرگ دیگری را در چند سال آینده خواهیم دید.
شما کاردار ایران در ریاض بودهاید. ما سالها است که شاهد تخاصم بین ایران و عربستان به دلایلی مثل پیشینه تاریخی، تفاوتهای مذهبی و موقعیت ژئوپولتیکی هستیم. فکر میکنید این تخاصم ادامه خواهد داشت؟
از بزرگترین مزیتهای سیاست خارجی ما اولویت بخشی به همسایگان است. به تعبیر آقای ظریف از ابر اولویتهای ما تنظیم روابط با همسایگان هست. چون منطق، عقل و دین پشت آن است. دین میگوید به همسایه ات توجه کن. عقل میگوید که باید همسایه ات با تو خوب باشد. منطق میگوید نمیتوانی همسایه ات را جابه جا کنی پس منطقاً باید با هم خوب باشید. از روزی اولی که انقلاب اسلامی پیروز شده تا کنون در سختترین شرایط ایران به هیچ عنوان از این سیاست عقب نشینی نکرده است. همیشه تلاش این بوده که بهترین رابطه را با کشورهای منطقه داشته باشیم. به محض اینکه رژیم صدام سرنگون شد بهترین رابطه را با مردم و دولت عراق داشته ایم. با کشورهای عربی دیگر مثل سوریه و یا ترکیه روابط خوبی داریم. اما در این بین با برخی از کشورها مثل عربستان همیشه خواسته ایم رابطه داشته باشیم و تلاشهای بی سابقه و خستگی ناپذیر مرحوم هاشمی شاهدی بر این مدعا است. ایشان بسیار تلاش کرد این رابطه شکل بگیرد و در یک مقطعی هم موفق شد. ولی عربستان سعودی به دلیل اینکه در منظومه سیاستهای آمریکایی و استکبار جهانی است نمیتواند خودش را با ما تنظیم کند. مهرههایی در عربستان هستند که میخواهند با ایران رابطه داشته باشند، اما نمیتوانند. چون اراده شان دست دشمنان است و چیزی از خودشان ندارد؛ لذا همیشه با سعودیها مشکل داشته ایم. گاهی اوقات که شرایط بین المللی باز میشد یک مقدار روابط بهتر میشد، اما با عوض شدن فضای بین المللی باز لغو میشد. این تفکر عربی در هر سطحی بخواهد علیه ایران اقدام کند، سیلی میخورد. بن سلمان از شاهزادههای ناپخته است که بر خلاف مخالفت دربار سعودی قدرت را به دست گرفت. این شخص جاه طلب و بی خرد حیثیت خود و عربستان را در باتلاق نابودی در یمن، عراق و سوریه فرو برد. آنها الان دارند اعتراف میکنند که به افسران بلند پایه سوری پول میدادیم و آنها را میخریدیم. ۵۰ میلیون دلار به نخست وزیرشان پول میدادیم و آنها را میخریدیم. به این شکل وقیح سعد الحریری را زندانی کردند، ولی راه به جایی نبرده اند. الان هم در باتلاق یمن گیر افتاده اند و نمیتوانند از آن خارج شوند. من شخصاً چند سال پیش در مصاحبه به عربستان گفتم اگر در این باتلاق گیر کنید نمیتوانید از آن خارج شوید و نابود میشوید. فکر میکنم عربستان مخصوصاً بعد از روی کار آمدن بایدن و سرخوردگی شدیدی که از رفتن ترامپ پیدا کرد، میخواهد یک مقدار با واقعیتهای موجود کنار بیاید. به همین دلیل سه جلسه ملاقات در بغداد شکل گرفته است. اگر طرفهای خارجی برای رژیم سعودی مزاحمتی ایجاد نکنند با توجه به واقعیات بسیار متقنی که در منطقه است مجبور میشود به سوی ایران دست دوستی دراز کند و ما هم استقبال میکنیم و جنایتهای گذشته آنها را ملحوظ نمیکنیم. قصد ما این است که ثبات و امنیت در منطقه برقرار باشد. اگر عربستان سعودی در برابر واقعیتها کوتاه بیاید و دست دوستی با ایران دراز کند از نظر من طرح جامع همکاریهای مشترک امنیتی بین کشورهای منطقه شکل میگیرد و مسئولانه همه کشورها مسئول میشوند که طرح توسعه و عمران و آبادانی مشترک را پیش ببرند. یک نکته مهم در اینجا وجود دارد. اگر تصور میشود که امنیت خریدنی است و از خارج منطقه میتوان آن را به داخل منطقه آورد و توسط نیروهای بیگانه میتواند تامین شود از غلطترین محاسباتی است که طرف مقابل میتواند داشته باشد. امنیت نه خریدنی است و نه وارداتی است. امنیت مقوله همکاری دسته جمعی مسئولانه یک مجموعه از کشورها است. اینکه بگوییم آمریکا بیاید ما را حفظ کند ممکن نیست. کما اینکه آمریکا در این امر ناتوان بود. فردا واقعیتهای منطقه بیشتر میشود و شما تنها میمانید. همین دست دوستی و برادری دراز کردن میتواند شما را نگه دارد. آن زمان است که ایران در نهایت بزرگواری از همه گذشتهها گذشت میکند. وقتی شما رژیم صهیونیستی را به منطقه خلیج فارس میآورید، اولین تیر آن به قلب خودتان میخورد. این مردمی که اینقدر از رژیم صهیونیستی متنفر هستند به شما فشار میآورند. اگر بخواهیم و بخواهند امنیت برقرار شود، همکاری دسته جمعی منطقه با نگاه کاملاً مسئولانه برای توسعه منطقه را ایران کاملاً آمادگی دارد. اگر همکاری نکنند به ضرر خودشان است. چون روندها به گونهای پیش میرود که بعدا در شرایط بسیار سخت تری مجبور میشوند چنین همکاری را بپذیرند.
بهترین و بدترین خاطره شما در دوران کاری تان به عنوان یک دیپلمات چه بوده است؟
بدترین خاطره من مربوط به لبنان است. آن جنگ بین حزب الله و امل بود. دو گروه شیعه از یک طایفه با هم درگیر شده بودند. هر روز که سرکار میرفتم گزارش میآمد که امروز پدر املی فرزند حزب اللهی را کشت. بسیار تلخ بود. در لبنان هم فرهنگ قبیلهای است. بعد از خانواده به قبیله و عشیره کشیده شد و خیلی شرایط سختی بود و تمام مقامات جمهوری اسلامی ایران و در راس آن مقام معظم رهبری که آن زمان رئیس جمهور بودند هم نگران بودند و بسیار همت کردند که این بلیه رفع شود و آقای شیخ الاسلام که انسان بزرگورای بود و در سیاست و اخلاق الگوی من بود سه ماه به سفارت خانه آمد و ما شب و روز نداشتیم. اینقدر کار ما زیاد بود که از ۸ صبح تا اذان شب کار ما ادامه داشت. من با اینکه خانه ام نزدیک محل کارم بود نمیتوانستم بروم. همان جا با آقای شیخ الاسلام بر روی موکتهای اتاق کار میخوابیدیم و دوباره ۸ صبح شروع به کار میکردیم. چیزی حدود یک یا دو ماه درگیر این مسئله بودیم تا آتش را خاموش کنیم. بچههای ما در سفارت جان شان را کف دستشان میگذاشتند و به صحنه میرفتند تا طرفهای درگیر را جدا کنند. این بدترین خاطره من در طول ماموریت بود. در اردن خاطرات خوبی از سیاست مداری ملک حسین دارم که موجب اعجاب و تحسین خودم شد. غرض این نیست که از ایشان حمایت کنم. از نحوه حکمرانی ایشان بنده خاطرات خوبی دارم. جد ملک حسین شریف حسین بود و منتسب به هاشمیها هستند. ایشان به خاطر همین هاشمی بودن دانشگاه بسیار بزرگی به نام آل البیت در خارج از شهر عمان تأسیس کرد. تعداد اندکی از سفرا را برای افتتاح آن دعوت کرد. ما به آنجا رفتیم و ایشان سخنرانی کرد. وقتی از جایگاه سخنرانی خواست به سمت ما بیاید خبرنگاران دور او را گرفتند و مشغول شد. من هم به رئیس دانشگاه گفتم من وقت ملاقات قبلی دارم و باید بروم. دو ماه بعد ماه رمضان بود. ایشان هر سال مراسم افطاری میداد. قبل از آن نماز میخواند و بعد افطار میکرد. نماز که تمام شد در یک سالن بسیار بزرگ که تمام سران کشوری و لشکری و سفرا بودند، از بین جمعیتی که به احترام او ایستاده بودند که به میز افطاری بیاید، از جمعیت گذشت و به سمت من آمد. کنار گوش من گفت من خیلی عذرخواهی میکنم. آن روز میخواستم از شما و دیگرانی که تشریف آورده اند تشکر کنم، خبرنگاران اجازه ندادند. همه سالن منفجر شده بود که ملک حسین چه حرفی به من گفت، همه پرس و جو کردند. گفتم اگر خبر علنی بود که بلند میگفتند. این یک حرکت اخلاقی و سیاسی بود. از نظر سیاست و حکمت من از ملک حسین دریافتهای مثبتی داشته ام.
طی این سالها که دیپلمات بوده اید کدام یک از دیپلماتهای خارجی مورد توجه شما قرار گرفته است؟
معمولاً دیپلماتهای مصری خیلی اشخاص فهمیدهای بودند و واقعی فکر میکردند و خیلی راحت حرف میزدند. نزدیکی خودمان با آنها را حس میکردم. انسانهای مسلط و سیاستمداری بودند.
آیا فرد شاخصی بین آنها بود که نام ببرید.
فرد خاصی یادم نیست. اما بیشتر این موضوع توجه مرا جلب میکرد. مثلاً یکی از دیپلمات هایشان در یکی از کشورها اخباری را که نیاز بود به ما میداد. با ما احساس نزدیکی میکردند. از نظر من مصریها دیپلماتهای خوب، مسلط وتا حدی ایران دوست بودند.
سفیر بودن در خاورمیانه با سفیر بودن در جاهای دیگر دنیا چه تفاوتی دارد؟
کیسینجر چند صحبت به یاد ماندنی داشته است. یکی از صحبت هایش این است که اگر میخواهید سیاست یاد بگیرید به بیروت بروید. بعد توضیح داده که بیروت چهارراه سیاست دنیا است. واقعا همینطور است. من این مسئله را لمس کرده ام. لبنان خیلی جای عجیبی است. با اینکه کشور کوچکی است، بسیار کشور بزرگی محسوب میشود. بسیاری از معادلات منطقه در لبنان تعیین میشود. همه نگاههای کوچک و بزرگ در دنیا به لبنان و تحولات آن است. لبنان اندازه سمنان است. اما در همین منطقه جغرافیایی کوچک ۱۸ طائفه با هم زندگی میکنند. در ایران با این وسعت ۴ یا ۵ طائفه وجود دارد. بسیار انسانهای زندهای هستند و در اوج جنگهای داخلی بین شرق و غرب بیروت، زنده بودند و زندگی میکردند. من از ملاقات سلیم الحسن نخست وزیر آن زمان لبنان بیرون آمدم خبرنگاران جمع میشدند و مصاحبه میگرفتند. وقتی داخل ماشین مینشستم، رادیو مصاحبه ام را پخش میکرد. این نشاط، پا به کار بودن و در صحنه بودن را میرساند که در جنگ هم خسته نمیشوند. دلیل اهمیت خاورمیانه چیز دیگری است. این منطقه در طول تاریخ مورد توجه بوده است. خاورمیانه مهد خیزش انبیا است. مهد شکل گیری تمدنهای بزرگ است. مهد علم و فرهنگ است و تمدن ساز است. قبل و بعد از اسلام تمدنهای بزرگی در این منطقه شکل گرفته است. تقریباً همه انبیای الهی در این منطقه خیزش کرده اند و ادیان شکل گرفته است. الان هم که غیر از جنبههای دیگر به خاطر ثروت بزرگی است که به نام انرژی در این منطقه خوابیده است. ۶۰ درصد انرژی دنیا از این منطقه تأمین میشود. روزی هم که احتیاج به این انرژی نداشته باشند باز هم منطقه اهمیت خود را از دست نخواهد داد.
چشم انداز روابط دیپلماتیک ایران را در منطقه و جهان در یک دهه آینده چگونه ارزیابی میکنید؟
بسیار روشن است. به دلیل اینکه همین الان به ده سال و ۱۵ سال گذشته برگردید جایگاه ایران بسیار قویتر و مستحکمتر از قبل شده است. بسیار نیرومندتر و با نفوذتر شده است. الهام بخشی خود را بالا برده است. محور مقاومت تمامی موجودیت خودش را از قدرت ایران میگیرد.
ایران منازعه با آمریکا را ادامه میدهد؟
هر زمان که آمریکا با شرایط مساوی و بدون هیچ پیش شرطی با ایران بر سر یک میز بشیند مانعی ندارد که با آمریکا رابطهای داشته باشیم. مانع قلدریها و زورگوییها و یاوه گوییهای آمریکا است، ما زیر بار زورگویی آمریکا نخواهیم رفت. اول پیروزی انقلاب جولانگاه رژیم صهیونیستی و آمریکا بر مبنای زور و تهدید بوده است. به مرور بیرون رفته اند و افول هژمونی پیدا کردند و بعد از چندین سال هزینه سنگین از افغانستان بیرون رفته اند. یک روزی هم از عراق بیرون میروند. چون در مقابل اراده و استقلال مردم ایستاده اید. تا اشغال هست مقاومت هم وجود دارد. رژیم صهیونیستی نمیتواند در سرزمینی که آن را اشغال کرده است، جولان دهد. اینها فرزندان این آب و خاک هستند. سالها است ایستادگی کرده اند و باز هم ایستادگی میکنند و در آخر آنها را بیرون میاندازند. آمریکا نمیتواند در مقدرات داخلی مردم منطقه دخالت کند. نمیتواند عراق و افغانستان را اشغال کند. عصر بیداری است و دوره این حرفها گذشته است. در نتیجه آینده منطقه از آن مردم است. برای اینکه نشانههای آن ظاهر شده است و مردم بیدار شده اند. حتماً در ده سال آینده این وضعیتی که در کشورهای عربی خلیج فارس است وجود نخواهد داشت. چون دنیا دیگر عصر حکومتهای شیخی و امیری و اینکه یک نفر برای مقدرات دیگران تصمیم بگیرد، نیست. دنیای انفجار اطلاعات است و اصلاً مرزی وجود ندارد. شما در منزل میتوانید تحولات کشورهای دیگر را دنبال کنید. یک روز یمن پیروز میشود. عراقیها بعد از این همه فشار جنایت بار صدام تازه بیدار شده اند و از آن سنگینی جنایت صدام بیرون آمده اند. افغانستان و پاکستان هم همینگونه است. ایران هم در آینده به خاطر همین سیاستهای پایداری، مقاومت و ایستادگی از خود نشان داده است، ابرقدرت منطقهای خواهد شد. درست است که مردم تحت فشار هستند و گرسنه شده اند و وضعیت معیشتی سختی دارند. اولاً مقصر آمریکا است که کسی مطرح نمیکند. آمریکا ما را تحریم کرده است. مقصر وضعیت فعلی آمریکا است نه نظام اسلامی و ایستادگی. در آینده وقتی تحریمهای یک جانبه که به عنوان یک سلاح کاربردش را از دست داد، خواهید دید که چه تحول بزرگی رخ میدهد. تمام پیشرفتهای عظیم و بزرگ تکنولوژیک، هستهای و نانو و فناورهای دیگر به وقوع میپیوندد. ما الان در لبه علم روز دنیا هستیم. انرژی هستهای بسیار تکنولوژی حساسی است. کمتر کشوری موشک نقطه زن دارد. جزو قدرت پهبادی دنیا شده ایم. ما اثبات کرده ایم که آقای خودمان هستیم. بر سایر مشکلات هم غلبه میکنیم. سیاستهای وا دادگی که گفته میشد تا با دشمن لبخند نزنیم کار درست نمیشود و فکر میکردند دشمن مورد اعتماد است به کنار برود مردم خودآگاه بالا میآیند و ممکلت شکل میگیرد. ما در داخل امکانات کمی نداریم. این امکانات به کار گرفته نمیشود. بسیاری از منابع ما هدر میرود. یارانه تقریبا ماهی ۳ هزار میلیارد به مردم میدهیم که بتوانند یک سطل ماست بخرند. آیا نمیتوان همین ۳ هزار میلیارد را به بخش تولید یا صنایع داد و خود همین مردم را در تولید و سود آن شریک کنیم. در واقع ۱۶ سال است ماهی ۳ هزار میلیارد دور میریزیم. این یک سیاست اشتباهی است که اجرا شده است. در بخش فولاد و سنگ آهن به قیمت جهانی آن را میخریم بعد آن را به میلگرد تبدیل میکنید به قیمت جهانی میفروشید. این چه کاری است؟! این پولها به کجا میرود. همین اردن به دلیل اینکه منابع انرژی ندارند بدون استثنا تمام مناطق آبگرمکن خورشیدی دارند؛ لذا در انرژی صرفه جویی میکنند. ایران به این پهناوری از تهران تا سیستان و بوشهر اگر بنا باشد سیستم انرژی خورشیدی استفاده شود نیاز به مصرف یک قطره نفت و گاز نداریم. از این خوان گستردهای که در این کشور خدا برای ما پهن کرده است استفاده نمیکنیم. مدیریتهای غلط ما را به اینجا رسانده است.