فیلسوف بحران کسی است که وقتی جامعه دچار بحران و نابسامانی است اهل تفکر سراغ او میروند، چون اوست که ارزشهای فرهنگی و باورهای دینی و اجتماعی جهان معاصر را نقد کرده است.
مضمون مسائلی که لوتر مطرح میکرد البته برای کلیسا از حساسیت بسیار بالایی برخوردار بود. به نظر میرسد بین این دو حوزه میتوان تفاوت قائل شد و نتیجه گرفت که در حوزه اندیشه و نظر بحثهای لوتر بهشدت تند است، اما در حوزه عمل شاهد نوعی شیوه تدریجی و غیر رادیکال هستیم.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه میان رشتگی، اصلاً جنبه نظری و معرفتی ندارد، گفت: علم در حال پیدا کردن یک ماهیت کاملاً فنی و تکنیکی است و حوزه های کاربردی دائما گسترش پیدا می کنند.
در این تقسیم، سه ناحیه مشرقی در نظر میگیریم: مشرق شرقی، مشرق میانی و مشرق غربی. این تقسیم سهگانه با تقسیم پادشاه باستانی ایرانیان، فریدون که در شاهنامه آمده تطبیق میکند. فریدون کشور خود را به سه بخش تقسیم کرد: بخشهای شرقی یعنی چین و ترکستان و هند را به تور، پسر بزرگتر داد، قسمتهای غربی مثل آسیای صغیر و روم را به سلم، پسر میانی داد و منطقه میانی را به پسر کهترش ایرج داد.
بحثهاي اجتماعي نظير نقد اجتماعي يا نقد قدرت سياسي كه از كاركردهاي اساسي روشنفكران بود امروز در جامعه ما ديگر از آنِ روشنفكران نيست. الان در همه شبكههاي اجتماعي نقد قدرت سياسي صورت ميگيرد، در همه كانالها و گروهها نقد اجتماعي اتفاق ميافتد و درباره همه موضوعات اجتماعي همه اظهارنظر ميكنند؛ از يك زلزله گرفته تا يك ملاقات سياسي. به همين ميزان عقل متعارف (common sense) و فهم همگاني سيطره پيدا كرده و اصالت (Authenticity) و تفكر اصيل كم شده است.
رابطه شهر و دانشگاه، يك دادوستد است و به نظرم عليالاصول دانشگاه براي شهر بايد يك نوع روح باشد، براي شهر بايد سر باشد. دانشگاه نبايد خيلي تابع شهر باشد، مگر اينكه شهري باشد كه به تدريج يك عقلانيتي در آن شكل گرفته است.
در دوره گذار دين همواره ايدئولوژيک ميشود. همهجاي دنيا اينطور است. علم هم ايدئولوژيک ميشود. اين اتفاقي بود که ميافتاد. ما به ايدئولوژي احتياج داشتيم. ايدئولوژي مثل دين خيلي پَتوپهن و با جزئيات نيست، [بلکه] ساده، چابک و اقناعگر است. ميتواند بگويد چه چيزي بد و چه چيزي خوب است، اما درباره جزئيات آن خوب نميتواند توضيح دهد و اين خصلت آن است.
تيراژ پايين نميآيد. تغييراتي كه روزنامهها به طور مرتب در جهت جذاب شدن ميدهند، از لحاظ محتوا و زبان، تنوع زباني، نسخههاي منطقهاي و محلي روزنامهها حتي به دور افتادهترين مناطق ميرسد. روزنامهها در سطوح مختلف مطلب دارند؛ بينالمللي، ملي، منطقهاي، شهرها و ستونهايي براي روستاها. حتي روستاها ستونهاي خود را در روزنامه دارند. به اين ترتيب حتي روستاييان دوست دارند روزنامه بخرند تا ببينند اسم خودشان، دوستانشان يا اجدادشان در آن آمده است.
تاکید میکنم که کولبری شغلی نیست که در شأن هموطنان ما باشد، اما در نگاه واقع بینانه باید ساز و کار ایجاد فرصتهای شغلی جایگزین ایجاد شود. در این صورت میتوان انتظار داشت به ازای هر مقدار فرصت شغلی که ایجاد میشود از کولبری کاسته شود. راهاندازی «بازار مشترک اقوام» میتواند موجب رونق اقتصادی مرزها و افزایش امنیت شود.
میشل لووی جامعهشناس مارکسیست فرانسوی- برزیلی است و در مدرسه عالی مطالعات علوم اجتماعی تدریس میکند. او کتابهایی درباره مارکس، چهگوارا، الاهیات رهاییبخش، لوکاچ، بنیامین، لوسین گلدمن و کافکا نوشته است. دو کتاب آخر او یکی با عنوان «فرانتس کافکا: رؤیابین برانداز» (۲۰۱۶) تلاشی است برای یافتن بستر نقد اجتماعی موجود در زندگی و آثار او؛ و دیگری با عنوان «اکوسوسیالیسم: بدیلی رادیکال برای فاجعه سرمایهداری» (۲۰۱۵) مقدمه ارزشمندی است بر سیر تطور اندیشه مارکسیستی درباره محیط زیست. او در مصاحبه زیر به نسبت مارکسیسم با فرهنگ مدرن، بحران مارکسیسم، ضدیت رمانتیک با سرمایهداری، و برخی نقدها به مارکسیسم میپردازد.