اگر روزی گفته میشد علی لاریجانی ردصلاحیت خواهد شد احتمالاً گوینده مورد تمسخر قرار میگرفت و شنونده دهها دلیل برای رد این پیشبینی بر میشمرد اما بازی سیاست ایران پیچیدهتر از این حرفهاست.
دیدارنیوز ـ حامد سیاسیراد: «هم رئیسجمهور اصلاحطلب و هم اصولگرا به ما آسیب زدهاند. شورای نگهبان یک فرد جوان و انقلابی را برای ۱۴۰۰ شناسی کند. در گام دوم انقلاب هستیم و باید تعارف را کنار بگذاریم. نمیخواهیم لاریجانی و جهانگیری و جلیلی بیایند.» روزی که در میانه تابستان ۱۳۹۹ امام جمعه منطقه پردیسان قم این سخنان را ایراد کرد، هیچ کس فکر نمیکرد شورای نگهبان حتی یکی از اسامی بیان شده در این سخنرانی را رد صلاحیت کند. اگر هم گفته میشد که شورای نگهبان به دو سوم سخنان این امام جمعه گوش خواهد کرد، احتمالاً آنکسی که در بیشتر اذهان نامش در کنار اسحاق جهانگیری قرار میگرفت سعید جلیلی بود و اگر میگفتند که علی لاریجانی رد صلاحیت خواهد شد، گوینده مورد تمسخر قرار میگرفت و شنونده دهها دلیل برای غیر قابل ردصلاحیت بودن علی لاریجانی بر میشمرد.
اگرچه سال ۱۳۹۲، شورای نگهبان با رد صلاحیت اکبر هاشمی رفسنجانی نشان داده بود هر انتظاری میتوان از آن داشت اما، علی لاریجانی نقاط قوتی داشت که هاشمی رفسنجانی نداشت. بهانه رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی سنش بود، حال آنکه علی لاریجانی تقریباً هم سن فرزند آیتالله هاشمی رفسنجانی است. نزدیکان هاشمی رفسنجانی در عرصه سیاست، فرزندانش بودند که خود به نوعی جز محذوفان قدرتند، اما نزدیکان علی لاریجانی، چهار برادرش هستند که طی این چهل و سه سال، از حزب کارگزاران سازندگی که نزدیک به هاشمی رفسنجانی بوده هم پرقدرتتر بودهاند و خود به مثابه یک حزب پرنفوذ سیاسی رفتار کردهاند. از سوی دیگر، آنکسی که در شورای نگهبان برای هاشمی رفسنجانی به اصطلاح عمامه به زمین میکوبید، آیتالله هاشمی شاهرودی بود، اما حالا این برادر علی لاریجانی است که از جایگاه عضو فقیه شورای نگهبان، نقش رایزن او را در این شورا ایفا میکند.
چنین دیالوگی تا چند روز گذشته امکان پا گرفتن داشت، اما حالا همه میدانیم که شورای نگهبان چه توانایی لایتناهی و بیکرانی دارد، چرا که در عرصه واقعیت علی لاریجانی توسط این شورا رد صلاحیت شد، اما سعید جلیل که هیچ، علیرضا زاکانی به عنوان کاندیدای دارای صلاحیت به مرحله بعدی انتخابات رفت.
رد صلاحیت علی لاریجانی در آینده دو جریان سیاسی و شاید آینده کل نظام تأثیرات بسزایی بگذراد، به هر حال حالا یکی دیگر از رشتههای باقی مانده بین هسته سخت قدرت و یکی از قدرتمندترین خانوادههای تاریخ معاصر ایران گسسته است، خانوادهای که روزی در عرش بود و حالا فاصلهای با نشستن بر روی فرش ندارد.
حضور خانوادگی در عرصه سیاست ایران اتفاق متعارفی است، اما از میان خانوادههایی که بافت اصلی جمهوری اسلامی را تشکیل میدهند، خانواده لاریجانیها ویژهترین بوده است. به قول مجله تایم، لاریجانیها، کِنِدیهای ایران هستند.
مجله تایم آمریکا این شباهتسازی را در مقالهای به تاریخ سال ۲۰۰۹ انجام داده بود و حالا و با گذشت دوازده سال از آن مقاله، میتوان دقت این تشبیه را تصدیق کرد. آنها البته نه به مانند برادران کِنِدی و به شکل حذف فیزیکی، اما به سبک و سیاق سیاسی در حال رانده شدن از حلقه قدرت هستند و آخرین اقدام حذف کنندگانشان، رد صلاحیت فرزند میانی میرزا هاشمی آملی لاریجانی، در انتخابات ریاست جمهوری بود.
لاریجانیها، پنج پسر میرزاهاشمی آملی لاریجانی هستند، مرجع تقلیدی که سالها در نجف زیست و بعد به قم آمد و سه پسرش در نجف و دو تای دیگر در قم متولد شدند.
روایتها از میرزا هاشمی لاریجانی ضد و نقیض است. برخی روایات از اختلاف امام خمینی (ره) با او حکایت دارد و حتی گفته میشود مرحوم امام (ره) در دوران پس از انقلاب در رابطه با تحفظ نسبت به پسران میرزا هاشم توصیههایی کرده بودند. از سوی دیگر، اما روایات و نشانههایی نیز از همراهی پدر خانواده لاریجانیها با انقلاب اسلامی در دست است و البته تاریخ انقلاب نیز نشان داده است حدود چهار دهه خاندان لاریجانی در راستای قدرت قدم برداشتهاند و همیشه از اصلیترین کارگزاران نظام بودهاند.
بزگرترین فرزند میرزا هاشم، محمدجواد لاریجانی است. محمدجواد لاریجانی سابقه دو دوره نمایندگی مجلس را در کارنامه دارد و از سال ۱۳۸۴ تا سال ۱۳۹۸ نیز معاون بینالمللی قوه قضاییه و رئیس ستاد حقوق بشر قوه قضاییه بوده است.
فرزند بعدی فاضل لاریجانی است. فاضل البته کمتر از سایر برادرانش پست و سمت داشته و بالاترین سمتش در داخل کشور، معاونی دانشگاه آزاد اسلامی بوده است. او مدتی نیز رایزن فرهنگی ایران در کانادا بوده است.
علی اردشیر لاریجانی، معروف به علی لاریجانی یکی از دو چهره اصلی خاندان سیاسی لاریجانیها است. او برای سالها یکی از ژنرالهای جریان اصولگرایی به حساب میآمد. او از فرماندهان اولیه سپاه پاسداران بود و برای مدتی پس از پایان جنگ به سمت جانشینی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح نیز منصوب شد. او سپس به مدت یک سال وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بود و سپس برای یک دهه رئیس سازمان صدا و سیما بود. او اگرچه دوران موفقی از نظر برنامهسازی و فنی در صدا و سیما داشت و با نگاهی به شبکههای ایجاد شده و سریالهای ساخته شده در آن بازه زمانی میتوان دوران تصدی او را از این منظر موفق قلمداد کرد، اما نقش صدا و سیمای لاریجانی در عقیمسازی پروژه اصلاحات، بیبدیل بود. اجرای طرح «کارناوال عاشورا»، ساخت مستند «هویت»، ساخت «برنامه چراغ»، تفرقه پراکنی در میان شورای اول شهر تهران، ساخت محتواهای متعدد در رابطه با «کنفرانس برلین» و تمسخر تحصن مجلس ششم بخشی از تقابلهای سازمان تحت مدیریت او علیه اصلاحطلبان بود. سمت بعدی علی لاریجانی، دبیر شورای امنیت ملی بود. او در دوران خود مسئول پیشبرد مذاکرات هستهای بود. حضور او در این سمت دو سال بیشتر طول نکشید و اختلافاتش با محمود احمدینژاد، رئیسجمهور وقت ایران باعث استعفای او از این سمت شد. مقصد بعدی علی لاریجانی، مجلس بود. او در ادوار هشتم، نهم و دهم مجلس شورای اسلامی، نمایندگی و ریاست قوه مقننه را بر عهده داشت. علی لاریجانی دکترای فلسفه دارد.
دیگر چهره اصلی خاندان لاریجانی، صادق آملی لاریجانی است. اگرچه تمام برادران لاریجانی تحصیلات حوزوی دارند و محمدجواد و علی نیز تا سطوح بالای تحصیلات حوزوی را گذراندهاند، اما تنها یکی از برادران لاریجانی معمم شد و توانست تا سطح اجتهاد نیز پیش برود. صادق آملی لاریجانی در اوج دوران تلاطم سیاسی در داخل کشور و درست در زمانی که برای ماهها خیابانهای کشور شاهد اعتراضات گسترده بخش بزرگی از جامعه بود به جای سید محمود هاشمی شاهرودی بر کرسی ریاست قوه قضاییه نشست و به مدت ده سال، دوران پرحاشیهای را در این قوه رقم زد. در دوران او فعالان اصلاحطلب و منتقدین نظام و روزنامهنگاران با شدیدترین برخوردهای قضایی مواجه شدند. او برای سه دوره نماینده مجلس خبرگان رهبری بوده و هست. او همچنین برای سه دوره به عنوان فقیه عضو شورای نگهبان بوده و هست. صادق آملی لاریجانی با پایان یافتن دوران ریاستش بر قوه قضاییه، به ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب شد.
محمد باقر لاریجانی، آخرین فرزند میرزا هاشم است، پزشکی که کمتر از برادران بزرگش سیاسی است، اما او هم سمتهای بسیاری را بر عهده داشته است. او رئیس دانشگاه علوم پزشکی تهران بوده است و قائم مقام رئیس دانشگاه آزاد و رئیس شورای سیاستگذاری وزارت بهداشت و در حوزه تخصصی خود، سمتهای دیگری نیز عهدهدار بوده و است.
روایت فوق، داستان موفقیتهای خاندان قدرتمند لاریجانی بود، اما در دهه هشتاد، شکستهای این خاندان هم شروع شد و در دهه نود، سقوط برادران لاریجانی شتاب گرفت.
اولین ناکامی لاریجانیها مربوط به انتخابات دور نهم ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۴ میشود، جایی که علی لاریجانی از صندلی ریاست شورای عالی امنیت ملی به وزارت کشور رفت و در انتخابات ثبتنام کرد. او یکی از رقبای کاندیداهای اصلاحطلب بود و رودرروی هاشمی رفسنجانی ایستاد. با این حال سیاستمدار مو بور آن روزگار، در انتخابات پر کاندیدای ۸۴ یکی مانده به آخر شد.
سال ۱۳۸۹ و در آخرین ماههای ریاست علی لاریجانی بر مجلس هشتم و سالهای اولیه ریاست صادق لاریجانی بر قوه قضاییه، غائله بعدی پیرامون خانواده لاریجانیها رقم خورد.
در حاشیه استیضاح وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی دولت دوم محمود احمدینژاد، احمدینژاد فایلی ویدئویی از رایزنیهای فاضل لاریجانی با سعید مرتضوی منتشر کرد. طبق آن فیلم، فاضل برای پیشبرد کار دولت در شخص سعید مرتضوی و سازمان تأمین اجتماعی، از مرتضوی میخواهد تا او را به بابک زنجانی متصل کند و در خواست رشوه از جنس پول، دفتر کار، خانه و ویلا میکند.
احمدینژاد پس از پخش این فیلم و قرائت متن مکالمات درون آن، مجلس را ترک کرد و در هنگام ترک او، علی لاریجانی خطاب به او گفت: «به سلامت، شما شأن مجلس را حفظ نکردید. اما خوب شد شما که مرتب در جامعه «بگم بگم» راه انداختهاید این فیلم را پخش کردید و حرفتان را زدید تا مردم شخصیت شما را بیشتر بشناسند.» محمود احمدینژاد در آن زمان چهره محبوبی به حساب نمیآمد و این نوع مواجهه علی لاریجانی با احمدینژاد باعث شد به محبوبیت او افزوده شود، اگرچه که بحث فساد برادرش نیز مطرح شده باشد!
علی لاریجانی مخالف محمود احمدینژاد بود و گفته میشد که بعد از انتخابات جنجالی ۸۸ نیز اولین کسی بوده است که به میرحسین موسوی تبریک گفته است، با این حال این برخورد احمدینژاد با او و خانوادهاش باعث شد تا علی لاریجانی کمی در جاینمایی سیاسی خود تغییر ایجاد کند و بعد از آن واقعه دیگر کسی نتواند او را از دشمنان اصلی جریان اصلاحات قلمداد کند.
اما ضربه بعدی را صادق آملی لاریجانی خورد. اول بار بحث فساد مالی در قوه تحت مدیریت او توسط محمود صادقی، نماینده تهران در مجلس دهم با طرح بحث حسابهای بانکی قوه قضاییه مطرح شد. نتیجه مشخص بود، برخورد امنیتی و قضایی با صادقی. کمی بعد، اما شرایط به کلی برای صادق لاریجانی تغییر کرد. بعد از برگزاری انتخابات ۱۳۹۶ و انتخاب مجدد حسن روحانی توسط مردم برای ریاست بر قوه مجریه، رقیب شکست خورده او، یعنی سید ابراهیم رئیسی جای صادق آملی لاریجانی را در ریاست قوه قضاییه گرفت. صادق آملی لاریجانی، اما به ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب شد تا بسیاری، آملی لاریجانی و رئیسی را دو روحانی میانسال تأثیرگذار بر آینده نظام جمهوری اسلامی قلمداد کنند.
کمی بعد، اما ماجرای اکبر طبری رخ داد. طبری مدیر کل امور مالی و معاون اجرایی سابق قوه قضائیه در دوران آملی لاریجانی بود. طبری در دوران رئیسی بازداشت شد و با سیاههای از اتهامات، به بیش از ۴۳ سال حبس تعزیری و نیز پرداخت ۱۲۰۰ میلیارد ریال رد مال محکوم شد. نکته مهم، اما بازداشت اکبر طبری در ویلای صادق آملی لاریجانی در آمل بود. او به رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام پناه آورده بود، اما گفته میشود مأموران ا بیتوجه به جایگاه آملی لاریجانی به داخل ویلا ریختهاند و با نادیدهگرفتن حضور و کلام رئیس سابق قوه قضاییه، رفیق و همکار سابق او را با خود بردهاند. دادگاههای اکبر طبری که در آن بارها نام آیتالله آملی لاریجانی نیز به میان آمد، به شکل مستقیم از صدا و سیما پخش شد.
کمی بعد شایعه شد در پی رخ دادن غائله طبری، صادق آملی لاریجانی طی نامهای به رهبری اعلام کرده است که به نجف مهاجرت خواهد کرد، این شایعه البته توسط روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام تکذیب شد، اما سایه آن همیشه بر مناسبات لاریجانیها باقی ماند. کمی بعد شایعاتی در رابطه با روابط دختر آیتالله آملی لاریجانی با برخی سفارتخانههای خارجی مطرج شد که آن هم حاشیهای جدی برای خاندان لاریجانی ایجاد کرد.
حمایتهای علی لاریجانی از حسن روحانی، محمدجواد ظریف و پروژه برجام باعث شد تا به او به واسطه این چپگرد با بخشی از نیروهای درون بلوک قدرت درگیر شود و در کنار آن، درگیری صادق آملی لاریجانی با سید ابراهیم رئیسی سبب شد تا سایر برادرها نیز از مواهب قدرت فاصله بگیرند به گونهای که به فاصله کمی از هم، فاضل لاریجانی از ریاست دانشگاه آزاد آمل، محمدجواد لاریجانی از ریاست ستاد حقوق بشر قوه قضائیه و باقر لاریجانی نیز از معاونت آموزشی وزارت بهداشت کنار رفتهاند.
اگرچه صادق آملی لاریجانی در جایگاه ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام باقی ماند، اما به گفته بسیاری از تحلیلگران، نقشی که میتوانست در آینده نظام ایفا کند را از دست داد، به خصوص که با پایان مجلس دهم، کسی رد پررنگی هم از علی لاریجانی در سیاست ایران نمیدید.
طی روزها گذشته، اما علی لاریجانی به نیت احیا جایگاه خاندان لاریجانی در قدرت و باز کردن راه برادر کوچکش برای کسب مجدد نقش تأثیرگذار بر آینده کشور، وارد کارزار انتخابات شد. او یک کمپین درخشان را سازماندهی کرده بود و با شعار نه کلید، نه چکش، توأمان هم حسن روحانی و اصلاحطلبان و هم ابراهیم رئیسی و اصولگرایان را نشانه رفته بود و حتماً برنامههای ویژهای برای روزهای بعد از تأیید صلاحیتش، به خصوص مناظرههای تلویزیونی داشت.
برخی دیدار فرماندههان نیروهای مسلح با علی لاریجانی، بعد از پایان دوران مجلسش را نشانهای از نظر ویژه بخشی از بلوک قدرت به او میدانستند.
وقتی که خبر رد صلاحیت علی لاریجانی آمد، صادق لاریجانی به عنوان یکی از حقوقدانهای شورای نگهبان، در رشته توییتی به این نتیجه اعتراض کرد و نقش نیروهای امنیتی را در نتایج شورای نگهبان پررنگ دید.
به نظر میرسد، نیروی امنیتی مورد اشاره صادق آملی لاریجانی آنقدر توان دارد که خانوادن پرنفوذ لاریجانیها را از حاشیه بیرون بیاندازد و اینگونه جریان راست میانه را هم با اصلاحطلبان از صحنه سیاست رسمی کشور حذف کند و بلوک قدرتی یک دست و یکپارچه را شکل دهد.
به نظر این فصل پایانی کِنِدیهای ایران است. برادران پر نفوذ لاریجانی حالا ظاهرا در پایان راه هستند و کسی فکر نمیکرد این قصه این طور تمام شود. مگر آن که شگفتیهای دیگری از راه برسند.
بسا دشمن ترین جریانات سیاسی کشور است که در روشنای این سپهر انها را خونی ترین دشمنان می یابی اما در تاریکخانه ان انها را رفیق گرمابه و گلستان . آری دوست من اردشیر یا علی یکی از این مهره هاست که اکنون جایگاه خود را در ان تاریکخانه فراختر نموده است . میدانم اگر بیشتر قلم بزنم نوشتارم بیشتر به بایکوت نزدیک میشود و همین جا بس است .