دیدارنیوز ـ پس از خروج این نمونه دایناسور از کشور و مجوز سازمان زمینشناسی برای خروج اموال، آییننامه اموال فرهنگی، هنری و تاریخی نهادهای عمومی و دولتی در تاریخ 14/12/1381 تصویب شد. براساس ماده یک آن اموال فرهنگی، تاریخی و هنری به اموالی گفته میشود که از نظر علمی، تاریخی، فرهنگی، باستانشناسی، دیرینشناسی و هنری حائز اهمیت بوده و بیش از یکصدسال از تاریخ ساخت یا ایجاد آن گذشته باشد. نمونه فسیل ارسال شده به برزیل بنا بر تعریف آییننامه از اموال فرهنگی و تاریخی محسوب شده و در تبصره ماده یک، یکی از آثاری را شامل میشود که آثار دیرین شناسی، شامل مجموعهها و نمونههای نادر جانورشناسی، گیاهشناسی، معدنشناسی، انسانشناسی، بقایای نباتی و جانوری ماقبل تاریخ و ترکیبات نادر زمینشناسی در حکم اموال فرهنگی تاریخی محسوب میشود. در ماده ۲۱ آییننامه، خروج موقت اموال فرهنگی، تاریخی و هنری درجه یک مشمول این آییننامه برای شرکت در نمایشگاههای خارج از کشور را منوط به تایید سازمان میراثفرهنگی و سپس تصویب هیات وزیران دانسته است، حتی در تبصره آن خروج موقت اموال تاریخی، فرهنگی و هنری درجه دو و سه را با موافقت سازمان میراثفرهنگی لازم دانسته است. به گزارش ایسنا، هرچند نص صریح تبصره چهارم ماده سوم تکالیف مقرر در این آییننامه درباره اموال موضوع تبصره ذیل ماده یک را به سازمان حفاظت محیطزیست سپرده و سازمان مذکور را مسئول قانونی آن برشمرده، اما به نظر میرسد حداقل رونوشت مجوزهای قانونی برای خروج بقایای دایناسور باید برای مسئولان سازمان میراثفرهنگی ارسال میشد و اکنون باید هم سازمان میراثفرهنگی و هم سازمان محیطزیست پیگیر مساله باشند.
فسیلشناسی لنگ بودجه است
عرفان خسروی، دیرینهشناسی است که در سال ۱۳۸۱ از سوی دانشگاه تهران به نخستین هیات پیجویی دایناسورها پیوست که با همکاری سازمان زمینشناسی، دانشگاه اصفهان و موزه ملی برزیل تشکیل شده بود. این گروه در منطقه آببید کرمان نخستین بقایای استخوانی از دایناسورها را در ایران کشف کردند که از جمله شامل دندانی متعلق به دایناسورهای گوشتخوار بود. او در گفتوگو با خبرنگار «آرمان» میگوید: در سال ۱۳۸۱ براساس پیجوییها قطعاتی از استخوانهای دایناسور در منطقه آببید کرمان پیدا شد که در نهایت فقط همان دندان با مجوز سازمان زمینشناسی به منظور تحقیقات بیشتر به موزه ملی برزیل امانت داده شد. تاسف برانگیزتر از آن اینکه اکنون نخستین نمونه قابل شناسایی کشفشده از بدن یک دایناسور در ایران در این موزه نابود شده است. او ادامه میدهد: موضوع اصلی این است که چرا فسیلشناسی در کشور ما مصداق کار بیارج و بیفایده است و مثل بچه یتیم لنگ بودجه و پول میماند تا دست به دامن خارجیها شود. این در حالی است که آزمایشگاههای ایران قادر است، تمامی مراحل بررسی را انجام دهد. این دیرینهشناس با بیان اینکه موزه برزیل بزرگترین موزه تاریخ طبیعی در آمریکای لاتین بود، اضافه میکند: علاوه بر نخستین دندان دایناسوری که از ایران کشف شده بود؛ جمجمه لوثیا، قدیمیترین فسیل انسان در آمریکا، نمونههای تایپ تروسورهایی مثل براسیلیوداکتیلوس، توپوشوارا، سیراداکتیلوس، امبریداکتیلوس و دایناسورهایی مثل سانتاناراپتور، اوشالایا و گندواناتایتن در این موزه وجود داشتند که به دلیل اهمال دولت برزیل در تخصیص بودجه به موزه ملی این کشور، همگی از میان رفتند.
سازمان زمینشناسی بیاطلاع است
رئیس سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور در این باره به «آرمان» میگوید: سازمان زمینشناسی هیچگونه اطلاعات و مستنداتی راجع به نمونه ارسالی به موزه برزیل ندارد. این در حالی است که ما دو موزه بزرگ سازمانی داریم که نمونهها در آن مبادله میشوند. یکی موزه سازمان زمینشناسی است و دیگری پارک موزه علوم زمین مشهد. راضیه لک بیان میکند: گاهی اساتید دانشگاهی در فرصتهای مطالعاتی نمونههایی را برای شناسایی به کشورهای دیگر میفرستند. چنین چیزی امکانپذیر است. این در حالی است که نمونه فسیل ارزشمند است و در هر کشوری که پیدا شود، جزو میراث تاریخی طبیعی آن کشور محسوب میشود.
امکانات مطالعات آزمایشگاهی نداریم
مهدی عابدینی، باستانشناس در این باره نظر دیگری دارد. او به خبرنگار «آرمان» میگوید: گرچه دایناسورها به دوران پیش از شکلگیری انسان مربوط هستند، اما به هر حال جزو تاریخوجغرافیای این سرزمین به حساب میآیند. عابدینی میافزاید: دیرینهشناسی در ایران سابقه آنچنانی ندارد. بنابراین مرسوم است که برخی آثار را به برخی کشورهایی که امکانات بیشتری دارند؛ به منظور مطالعات آزمایشگاهی بفرستیم و بعد آنها نمونهها را به ما برگردانند، چراکه در کشورمان شرایط و امکانات مطالعات آزمایشگاهی خاص موجود نیست و معمولا آثارمان را به صورت امانی به کشورهایی میفرستیم که با آنها قراردارد داریم. آنچنان که براساس تفاهمنامه این آثار برگردانده میشوند. او ادامه میدهد: اگر دندان دایناسور به صورت امانی و برای تحقیقات بیشتر به موزه برزیل رفته چرا تاکنون برنگشته است؟ به هر حال باید مسئولانی که دندان دایناسور کرمانی را به برزیل فرستادند، پاسخگو باشند.
ایران نمیتواند ادعای خسارت کند
«فسیلها متولی ندارند که خرید و فروش و نگهداریشان براساس قانون ممنوع باشد. در واقع جزو منابع مشاع هستند. با این حال تنوع طبیعی در اختیار سازمان حفاظت محیطزیست است و هر نوع نمونهای که جمع شود و دارای ارزش تاریخی باشد، قاعدتا باید به موزه سازمان حفاظت محیطزیست منتقل شود. این در حالی است که دایناسورها به علت آنکه بزرگ هستند، جلب توجه میکنند و درآوردنشان بسیار مشکل است. بنابراین کشفشان کار یکی دو نفر نیست و باید یک تیم، دایناسورها را از لابهلای رسوبات دربیاورد. به همین دلیل معمولا یک مجمع دانشگاهی این کار را انجام میدهد.» این اظهارنظرات را محمدرضا فاطمی، کارشناس محیطزیست به «آرمان» میگوید. به گفته او طبیعتا وقتی دایناسوری از دل طبعیت بیرون میآید، وارد دانشگاه میشود. این در حالی است که شرایط در ایران خیلی برای دایناسورها مساعد نبوده است، چراکه خوراک دایناسورها بیشتر گیاهان بوده و ما به آن صورت گیاه نداشتیم. بنابراین بسیار کم فسیلشان در ایران یافت میشود. از این جهت اگر فردی فسیل دایناسوری را بردارد، براساس قانون نمیتوان با آن برخورد کرد و گفت که کار خلافی انجام داده است. هر کسی میتواند دایناسور را در منزلش نگهداری کند یا بفروشد. برای مثال اگر فردی در کوه فسیل پیدا میکند، برداشتن آن غیرقانونی نیست. این در حالی است که اگر به معدن سنگآهک بهشهر بروید، مردم آمونیکهای آنجا را برداشته و میفروشند. کمااینکه در بسیاری از مغازههای تهران نیز فسیلها خرید و فروش میشوند. این کارشناس محیطزیست اظهار میکند: این در حالی است که برداشتن دفینههای زیرخاکی براساس قانون ممنوع است. اگر کسی در زیرخاک اشیای باستانی و فرهنگی را پیدا کند، باید قانونا آنها را به دولت تحویل دهد. او ادامه میدهد: بارها پیش آمده که ما نمونههای دیگری را برای شناسایی به دانشگاههای خارج از کشور فرستادیم؛ احتمال دارد نمونهها مفقود یا سرقت شوند، از بین بروند یا مراکز نگهداری آتش بگیرد.
بنابراین نمیتوانیم کشور مقابل را مسئول بدانیم، چون این کار ناخواسته رخ داده است. از این رو ایران به ازای سوختن دایناسور کرمانی نمیتواند از موزه برزیل ادعای خسارت کند. در واقع کسی مقصر نیست. آنچنان که اگر این موضوع متولی داشت، متولی باید شاکی میشد. البته اگر نمونه بیمه و برآورد هزینه ابتدایی یا توافق صورت گرفته باشد بحث دیگری است، اما موضوع این است که معمولا دایناسورها را میتوان فوری شناسایی کرد، چون هم تنوعشان کم است و هم گروههای اصلیشان مشخص است یا گوشتخوارند یا گیاهخوار. فاطمی بیان میکند: این در حالی است که اگر گونهای در ایران جدید باشد، شناسایی ممکن است سالها طول بکشد و نیازمند این است که متخصصان از سراسر دنیا این کار را انجام دهند. حالا چرا از سال 81 تاکنون این نمونه در این موزه مانده جای صحبت دارد. البته بنده فکر نمیکنم که این نمونه شناسایی نشده باشد. شاید آن موزه تقاضا کرده که این نمونه را نگهداری کند.
فسیل دایناسورها در تمام دنیا یافت میشود
دایناسورها برای دوران دوم زمینشناسی است و در تمام دنیا فسیلهایشان پیدا میشود. آنچنان که پس از کشف معمولا آنها را به موزههای تاریخ طبیعی میبرند. از سوی دیگر، موزه تاریخ طبیعی در کشورهای مختلف متفاوت است. نمونهها را آنجا برده، آرشیو کرده و نگهداری میکنند. به گونهای که اسکلت دایناسورها را با کمک سیم و محکمکاری سرهم میکنند و به شکل حیوان اصلی در میآورند و آن در را در فضای باز در معرض دید قرار میدهند. در همه جای دنیا وضعیت به همین شکل است. بقیه اجزای اضافه را نیز در مخزنی برای نگهداری میگذارند تا دیگران آنها را تماشا کنند. البته کشور ایران به شدت چینخورده است و بخش اعظم آن را لایههای رسوبی البرزوزاگرس در برگرفتهاند. از جمله تشکیلات دوران دوم زمینشناسی که دایناسورها متعلق به آن هستند. این در حالی است که دایناسورها به صورت گسترده در سطح زمین هستند و فسیلهای متعددی دارند.
منبع: آرمان/نگین باقری/۱۷ شهریور ۹۷