دیدارنیوز – رسول شکوهی: اگر بشنوید در کشوری که دومین ذخایر ثابت گاز طبیعی جهان را بعد از روسیه دارد و به تعبیر دیگر ۱۷.۹۳ درصد گاز جهان در این کشور وجود دارد و ۳۴٬۰۲۰٬۰۰۰٬۰۰۰٬۰۰۰ (من نمیتوانم این عدد را بخوانم) متر مربع حجم آن است، ولی در بخشهایی از این کشور مردم برای تامین گاز خود در صفهای طولانی میایستند تا کپسولهای خود را پر کنند چه واکنشی خواهید داشت؟
استان سیستان و بلوچستان هر ساله در فصل سرما شاهد پدیدهای عجیب است. البته این اعجاب برای ما مرکز نشینان و استانهایی که مشکل گازکشی ندارند وجود دارد و شرایط دیگر برای ساکنان این استان تکراری شده است. هر چند که مسئولان از این وضعیت خبر دارند، ولی باید به صراحت اعلام کنیم که در سال ۲۰۲۱ مردم کشور ثروتمند ایران برای گرم کردن خود در صفوف طولانی نفت و گاز میایستند تا سهمیه ماهانه خود را دریافت کنند.
با شروع فصل سرما پیامهای مختلفی از شهروندان این استان زیبا و غنی با مردمان دوست داشتنی و نجیبش به دیدار ارسال شد و از وضعیت صفوف گاز گله داشتند. در همین راستا به سراغ یونس دهمرده فعال اجتماعی رسانهای این استان و عبید ملک رئیسی معلم و فعال اجتماعی که هر دو از همراهان همیشگی دیدار هستند رفتم تا مشاهدات و دیدگاههای آنها در این زمینه را جویا شوم. بخش اصلی متنی که در ادامه میآید حاصل گفت و گوی من با این دو نفر است.
خط لوله صلح هنوز سرد است
از سه دهه پیش صحبت از انتقال گاز به پاکستان و هند در کشور مطرح است. خط لولهای که تحت عنوان صلح شناخته میشود و قرار بود از عسلویه به سیستان و بلوچستان و بعد به پاکستان کشیده شود و فروش گاز در منطقه شرق درآمد خوبی به کشور برساند. در حال حاضر ترکیه و عراق بزرگترین مشتریان گاز ایران هستند و اگر هند و پاکستان نیز با ایران به یک توافق قطعی میرسیدند و طرح تکمیل میشد، روزانه ۱۵۰ میلیون متر مکعب گاز ایران به هند و پاکستان صادر میشد که ۹۰ میلیون متر مکعب آن برای هند و ۶۰ میلیون متر مکعب آن برای پاکستان بود. اتفاق مثبت این بود که در جریان این معامله استانهای شرقی و جنوب شرقی که مشکل گاز داشتند نیز از این اتفاق بهره مند میشدند.
در دولت محمود احمدی نژاد توافق با پاکستان به قسمتهای خوبی رسیده بود و تبلیغات گستردهای نیز درباره آن انجام شد، ولی در نهایت هیچ نتیجهای نداشت و پاکستان براساس برخی شنیدهها با فشار آمریکا از این معامله خارج شد و همه چیز در تعلیق قرار گرفت. شنیدهها حاکی از آن است که پاکستان حتی یک متر هم از خط لوله را در کشور خود نساخت و در نهایت باید گفت که آن همه هزینهای که برای خط لوله شد نتیجهای نداشت. نتیجه نداشتن فقط برای این معامله نبود و خط لوله گاز حتی برای استان سیستان و بلوچستان هم کاری نکرد و مردم این استان از ابتداییترین مسائل در حوزه گاز محروم هستند.
روبان و قیچی زیاد، گاز هیچ
فعالین اجتماعی رسانهای استان سیستان و بلوچستان دیگر به افتتاحیههای مختلف در این استان عادت کرده اند. آنها به این نکته اشاره میکنند که تا دلتان بخواهد در سالهای مختلف روبان و قیچی دیده ایم. بررسیها نشان میدهد که یکبار محمود احمدی نژاد و بار دیگر حسن روحانی در زمان ریاست جمهوری خود مشعل گازی را روشن کرده اند و خبر از گاز رسانی به این استان داده اند. تبلیغات و خبر رسانیهای گسترده هم اتفاق دومی است که بعد از هر افتتاح رخ میدهد. اما اتفاقی که در عمل رخ میدهد چیزی است که این روزها در بخشهای مختلف این استان از شمال تا جنوب آن میبینیم.
سهمیه گاز هر خانوار در ماه ۴ کپسول
بر اساس گفتههای افراد محلی هر خانوار اگر فقط یک آب گرمکن، یک اجاق گاز و یک بخاری داشته باشد هر سه روز یکبار باید کپسول گاز را عوض کند. با این اوصاف یک خانواده ۴ نفره در ماه حداقل ده کپسول استفاده میکند و برای حل مشکل گاز خود باید به سراغ بازار آزاد و دلالها برود. سهمیه هر خانواده ۴ کپسول است که گویا به تازگی به ۷ کپسول رسیده و بخش زیادی از صفها برای این مساله است. اگر خانوادهها بخواهند برای گرمایش خانه از وسایل برقی استفاده کنند هم باید با رقمهای نجومی قبوض برق روبرو شوند.
با همین منطق است که برخی از گاز استفاده میکنند و سهمیه نفت خود را در بازار آزاد یا به دلالها یا در آن طرف مرز به فروش میرسانند. قیمت هر کپسول گاز حدود ۱۰ تا ۱۲ هزار تومان است و همین کپسولها توسط دلالها حدود ۵۰ تا ۷۰ هزارتومان به فروش میرسد. درباره نفت نیز باید گفت که هر ظرف ۷۰ لیتری بین ۱۰ تا ۱۵ هزارتومان به فروش میرسد که آن هم در بازار حدود ۲۰۰ تا ۳۵۰ هزارتومان فروخته میشود.
خیلی از افرادی که اوراق هویتی ندارند نمیتوانند نفت و گاز تهیه کنند و یا باید آزاد بخرند یا با سرما سر و کله بزنند. فرآیند ثبت نام برای دریافت نفت هم اینگونه است که باید ابتدا در
سامانه درخواست فرآوردههای نفتی ثبت نام کنند و طبق گفتههای افراد محلی با کدپستیهای قدیمی اجازه ثبت نام داده نمیشود و باید تاییدیه پستی هم گرفته شود و بعد به مراکز تحویل داده شود و همه این فرایندها هم با صفوف طولانی دنبال میشود. به عنوان مثال برای گرفتن یک تاییدیه از شهرهای مختلف به ایرانشهر میآیند و در شهر خودشان امکان این کار نیست.
وقتی زندگی قاچاق میشود
از گذشته مساله قاچاق سوخت در استان سیستان و بلوچستان مطرح است و کسی هم نمیتواند آن را کتمان کند. هر چند وقت یکبار طرحی میگذارند و سهمیهها را کم و زیاد میکنند، اما این مشکل حل نمیشود. وقتی هر کپسول حدود ۱۲ هزار تومان است و میتوان در بازار آزاد و در آن طرف مرز با قیمتهایی بیش از ۵۰ هزار تومان به فروش برسانند منطق اقتصادی ماجرا میگوید که این بحران ادامه خواهد داشت. بسیاری از مردم محلی این پرسش را مطرح میکنند که چگونه افرادی بدون رانت در مدت زمانی کوتاه میلیاردر شدند و عده کثیری در تهیه مایحتاج زندگی خود مانده اند.
وقتی با مردم محلی استان ثروتمند سیستان و بلوچستان صحبت میکنیم قصه تکراری صفهای نفت و گاز برایشان عادی شده است. آنها میگویند که از تابستان میدانیم که در زمستان با چه مسائل تکراری درگیر خواهیم بود و همواره چند کپسول خالی در ماشین داریم و از این خیابان به آن خیابان و از این دلال به آن دلال میرویم تا شاید بتوانیم کپسول خود را پر کنیم. این بحران در دوران کرونا نگران کنندهتر است، چون در این ساختار معیوب باعث تجمع بی دلیل آدمها در کنار هم میشویم و همین مساله جان مردم آن استان را به خطر میاندازد.
بار دیگر به جملات ابتدایی گزارش بر میگردم. من به عنوان شهروند این کشور از اینکه مردمان سیستان و بلوچستان از گاز بی بهره هستند خجالت میکشم و اگر مسئولین هم کمی خجالت میکشیدند به جای افتتاحیههای نمایشی کاری میکردند که دومین کشور صاحب منابع گازی در جهان اینگونه اداره نمیشد. به این عکس که از صفحه توییتر نوید برهانزهی از فعالین اجتماعی استان سیستان و بلوچستان هم دقت کنید. برخی ساده انگارانه می گویند که مگر سیستان و بلوچستان هم به گاز نیاز دارد؟ توصیه می کنم یخبندانی که در این عکس ثبت شده را حتما ببینند.