دیدارنیوز ـ رسول شکوهی: در ادامه بررسی کتب درسی کتاب مدیریت خانواده و سبک زندگی (ویژه پسران) را مورد بررسی قرار خواهیم داد. اما قبل از آن از فرهنگیان عزیزی که گزارش اول این پرونده را دیدند و نظرات خود را به
دیدار منتقل کردند تشکر میکنم. این نکته که این کتابها در سال پایانی متوسط دوم مورد توجه دانش آموزان و مدیران و معلمان قرار نمیگیرد و اکثر توجهات معطوف به کنکور و امتحانات دانش آموزان است نکته بسیار مهمی بود که فرهنگیان عزیز به نگارنده این گزارشها منتقل کردند و باید فکر جدی در آموزش و پرورش در این زمینه صورت بگیرد.
در بخش اول این پرونده به سراغ کتاب مدیریت خانواده و سبک زندگی ویژه دختران رفتیم. از نقاط قوت و ضعف کتاب گفتیم و ایرادات جدی که به آن وارد بود هم با جزییات مورد بررسی قرار دادیم. برای تکمیل آن بحث باید به سراغ کتابی که مخصوص پسران است میرفتیم. فارغ از اینکه در این حوزه جداسازی چه لزومی دارد و رویکردهای جدا کردن دانش آموزان بر مبنای جنسیت تا چه حد پاسخگوی نیازهای نوجوانان و جوانان بوده باید محتوایی که به این دو گروه ارائه میشود تحلیل و بررسی کرد.
براساس اطلاعات کتاب، درس مدیریت خانواده و سبک زندگی، برای دومین بار با تصویب شورای عالی آموزش و پرورش در سال تحصیلی ۹۹ ـ ۱۳۹۸ برای دانش آموزان پایه دوازدهم تدریس میشود. گروه نویسندگان هر دو کتاب تقریبا یکسان است و امیرحسین بانکی پور فرد نماینده فعلی مجلس چهره شاخص هر دو گروه است. دیدار همین جا از بانکی پور فرد دعوت میکند تا در گفتوگویی به سراغ مباحث این دو کتاب برویم.
اگر بخواهیم کتاب را به صورت کلی بررسی کنیم و نقاط قوت و ضعف آن را ببینیم باید گفت که توجه به خودشناسی و مناسبات حاکم بر آن، دعوت به مشورت و استفاده از مشاوران کارکشته، تاکید بر یادگیری مستمر در زندگی روزمره، دعوت به تعقل و بررسی موشکافانه در زندگی روزمره، توجه به آثار بلند مدت ازدواج به جای توجه به هیجانات و احساسات و ... از جمله نکات مثبت کتاب محسوب میشود.
شروع هر درس با سوالات کلیدی و طرح پرسشهای پیاپی از جمله نکات مثبت کتاب است. لزوم پرسش محوری و آداب پرسش نکتهای است که در نظام تعلیم و تربیت ما مغفول مانده و دانش آموزان پرسشگران خوبی تربیت نمیشوند و این مساله باعث شده که رویکردهای تحلیلی و انتقادی جای خود را به رویکردهای حافظه محور بدهند. اینفوگرافیها و نمودارهای تحلیلی مختلفی نیز در کتاب وجود دارد که در کنار عکسهای بی کیفیت و طراحهای زشت کمی وضعیت ظاهری کتاب را هم تعدیل میکند.
برای دانلود کتاب مدیریت خانواده و سبک زندگی ویژه پسران اینجا را کلیک کنید.
ازدواج کنید تا رستگار شوید
محوریت کتاب با بحث ازدواج است و این مساله در فهرست کتاب نیز خود را نشان میدهد. سه بخش اصلی با عناوین پیش از ازدواج، حین ازدواج و پس از ازدواج به خوبی نشان میدهد که نگاه کتاب بر اساس ازدواج پیش میرود. هر بخش دو فصل دارد و دروس، ذیل فصلها ارائه میشوند. در مقدمه کتاب و در بخش سخنی با دانش آموزان نیز گفته شده است: «در این کتاب تلاش کردهایم که نیازهای شما را در سه مرحله پیش از ازدواج، حین ازدواج و پس از ازدواج در نظر بگیریم و آگاهیها و مهارتهایی را که برای هر مرحله لازماند، شرح دهیم. کتاب ابتدا به روابط انسانی به عنوان پایه و اساس همزیستی انسانها میپردازد و سپس به بحث ازدواج به عنوان نوع متعالی از این روابط وارد میشود. در این کتاب کوشیدهایم با نگاهی علمی و دقیق و مبتنی بر فرهنگ دینی و ملیمان، بخشی از آنچه را که برای ازدواج موفق، لازم است، بیان کنیم».
به نظر میرسد که مشکل کتاب در همین نکته قرار دارد که هیچ گزینه دیگری جز ازدواج برای جوانان در نظر نمیگیرد و پاسخی برای این مساله که اگر فردی نخواهد ازدواج کند ندارد. همه نکاتی هم که در کتاب مطرح میشود در چارچوب ازدواج است و حتی در قصههای آن نیز که متاسفانه انسجام لازم ندارد بر این مساله تاکید میشود. درست است که سیاستهای فرهنگی کشور و دیدگاههای کلان در آموزش و پرورش همین ایده را دنبال میکنند، ولی باید به صراحت گفت که به مانند دیگر سیاستهای فرهنگی که در کشور دنبال میشود نسبت آن با واقعیتها به شدت دور است.
سیاست گذاران فرهنگی باید به خوبی بدانند که به دلایل مختلف نگاه رسمی به مقوله خانواده و ازدواج با وضعیتی که جامعه دارد متفاوت است و کار اصلی سیاست گذاران هم این است که متناسب با واقعیتهای جامعه پیش بروند و آن را مدیریت کنند نه اینکه بر یک ایده پیشینی اصرار بورزند. امروز نوجوانان در حوزه خانواده و هویت و مسائل جنسی درگیریهای مختلفی دارند و با یک نسخه کلی به نام ازدواج و تبلیغ برای تاثیرات مثبت آن شاید به دستاورد مثبت و با ثباتی نتوان رسید.
کلیشههای جنسیتی حتی در کتاب درسی
پیش از این
دیدار به مناسبت روز جهانی مردان به سراغ کلیشههای جنسیتی این حوزه رفت و در گزارشی با عنوان «
نگاهی به کلیشههای جنسیتی مردانه؛ مرد باید...» برخی از کلیشههای معروف جنسیتی در ارتباط با مردان را مورد بررسی قرار داد. اما اینکه کلیشههای جنسیتی در کتاب درسی هم وجود داشته باشد واقعا جای نگرانی است. البته نباید از انصاف دور شد که این کتاب در مقایسه با کتاب ویژه دختران از کلیشههای جنسیتی به مراتب کمتری برخوردار است.
در صفحه ۸۱ کتاب در لابهلای قصه که ماجرای یک خانواده که پسر جوان آنها میلی به ازدواج ندارد و بعد از جلسات مختلف قانع میشود که باید ازدواج کند مرد شدن را با ازدواج کردن یکی گرفته است. «کی میخواهی مرد شوی؟» عبارتی است که در قصه از جانب پدر به پسر مجرد خانه گفته میشود. این یعنی نویسندگان کتاب آنهایی را که ازدواج نکردهاند به مردانگی قبول ندارند و فقط با ازدواج است که انسانها به آن مرحله میرسند. نکتهای که حتی اگر نویسندگان اصراری به مقوله ازدواج دارند میتواند با ادبیات بهتری ارائه شود.
مجردها آدم نیستند؟
در صفحه ۸۵ کتاب یکی از آثار ازدواج موفق در حوزه رشد فردی و اجتماعی، جایگاه اجتماعی، مقبولیت اجتماعی و خانوادگی عنوان میشود که در کنار مسئولیت پذیری و خودسازی، بینش و نگرش جدید و عمیقتر نسبت به خود و زندگی، دستیابی به رابطه امن و پایدار مطرح میشود. اما نکته قابل بحث آنجایی است که درباره جایگاه اجتماعی گفته میشود. چرا مجردها را زیر سوال میبرید؟ چرا باید این تلقی در کتابهای درسی مطرح شود که برای رسیدن به مقبولیت اجتماعی باید ازدواج کرد؟ چرا بر این مساله تاکید نمیشود که انسانها فارغ از اینکه متاهل یا مجرد هستند به عنوان شهروند باید حق و حقوق و مقبولیت مشخصی داشته باشند؟ حال فردی که ازدواج نکرده است اگر با این کتاب روبرو شود چه احساسی به آن دست میدهد؟
افسانه لک لکها حقیقت دارد؟
بدون تردید نیاز جنسی و مناسبات حاکم بر این پدیده مهم در دوران مجردی و متاهلی یکی از مهمترین مسائلی است که جوانان را درگیر کرده است. آمارهای مختلفی در این حوزه وجود دارد که ورود به آنها از حوصله بحث خارج است، ولی یک مورد آن یعنی پایین آمدن سن تجربه ارتباط جنسی تا متوسطه اول در پژوهشهای مختلف دیده میشود. به تعبیر صریحتر این مساله آنقدر مهم است که نمیتوان بدون پژوهش و برنامهریزی مشخص و بدون آگاهی بخشی به نوجوانان و جوانان راه به جایی برد.
نکتهای که مولفان کتاب و سیاستگذاران فرهنگی کشور به آن توجهی ندارند. در تمام این کتاب فقط همین چند خط که در عکس زیر میبینید به این مساله پرداخته است و دیگر هیچ نکتهای درباره مسائل جنسی گفته نشده است. کتاب مسائل جنسی را به ازدواج گره زده است و اگر فرض بگیریم که نگاه کتاب سازندهترین نگاه موجود است باید گفت که با واقعیتهای جامعه هیچ نسبتی ندارد. کتاب به جای آموزش دقیق مسائل جنسی به نوجوانان فقط ایده خود را تکرار کرده است. مسئولان آموزش و پرورش اگر بخواهند با نگاههای نادرستی مانند منحرف نکردن ذهن دانش آموزان بخواهند گرد و غبار را به زیر فرش بریزند همچنان بحران جنسی در سنین پایین مسیر خود را ادامه میدهد. دانش آموزان اطلاعات درست و غلط در این حوزه را از منابعی که دسترسی دارند پیدا میکنند و خالی کردن این حوزه توسط مسئولان فرهنگی کشور توجیهی ندارد. کتابی که درباره مسائل زندگی انسانها هست فقط همین چند خط را به مسائل جنسی اختصاص داده و این پرسش را به ذهن متبادر میکند که نکند سیاستگذاران فرهنگی و مولفان کتاب به افسانه لک لکها باور دارند؟
خندیدن با آدمها ایراد دارد؟
در صفحه ۱۱۳ کتاب داستان ادامه پیدا میکند و وقتی پسر خانواده در نهایت میپذیرد که ازدواج کند معرفی کردن افراد و نوع عبارتهایی که استفاده میشود هم کمی آزار دهنده است. اما آنجایی وضعیت غیر عادی میشود که پسر دختری را که با بقیه آدمها (پسرها) بگو بخند دارد برای ازدواج رد میکند. این چه الگوسازی است که در کتاب درسی برای دانش آموزان ارائه میشود. چرا به جای این الگوسازیها بر روابط سالم و محترمانه بین انسانها تاکید نمیشود. در این قصه این تلقی ایجاد میشود که اگر دختری با هم کلاسیهای خود بگو و بخند دارد فرد مناسبی برای ازدواج نیست. با این تعبیر هر انسانی که در زندگی خود با جنس مخالف یک ارتباط منطقی و مشخص دارد و در این بین احتمالا با هم شوخی میکنند و میخندند نباید برای ازدواج انتخاب کرد.
همانطور که گفته شد تمام کتاب درباره مسائل مربوط به ازدواج است و حتی در دروس پایانی به سراغ مباحث حقوقی ازدواج و البته فرزند آوری هم میرود. البته توجه کتاب در صفحه ۱۶۳ به شروط ضمن عقد و مهریه میتواند بسیار سازنده باشد که نوجوانان از شروط ضمن عقد که این روزها بعضا در مراحل عقد بسیار مهم جلوه میکند آگاه باشند و از آن طرف توجه به سهل گیری در مهریه در کنار رد ایده مهریه رو کی داده کی گرفته از نکات خوب و مهم کتاب است.
اما پرسش اصلی این است که مسائل مطرح شده در کتاب چه نسبتی با مسائل امروز جوانان پایه دوازدهم دارد؟ مسائل مطرح شده چه نسبتی با امر واقع دارد؟ بهتر نبود که به سراغ مسائل اصلی نوجوانان و جوانان مانند مسائل جنسی رفت؟ بدون شک خانواده و ازدواج یکی از مسائل مهم جامعه هستند، ولی توجه صرف به این پدیده و نادیده گرفتن مسائل دیگر نه تنها مسائل واقعی آنها را حل نمیکند بلکه کارایی در حوزه ازدواج آنها هم نخواهد داشت.