دیدارنیوز ـ حامد سیاسیراد: با رویکار آمدن دولت سید محمد خاتمی بود که از دل اتحاد بین جریان چپ خط امام (ره) و راست مدرن، جریان اصلاحات متولد شد و در برابر این جریان، راست سنتی قرار گرفت که کم کم نام اصولگرایی را بر خود گذاشت. جریان اصولگرایی برای سالها نقش طیف سیاسیای را بازی کرد که بخش اصلی هسته سخت قدرت را شکل میداد، اما با یک پارچه شدن حکومت در دوران احمدینژاد، کمکم اختلافات در درون این طیف سیاسی عیان شد به گونهای که حالا و در نزدیکی انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۴۰۰، جریان اصولگرایی به چندین زیر جریان متفاوت و بعضاً متضاد تقسیم میشود و وقتی میگوییم اصولگرایی باید مشخص کنیم که چه نوعی از اصولگرایی مد نظرمان است؛ اصولگرایی اصولگرایان و راست سنتی، اصولگرایی احمدینژادیها، اصولگرایی عدالتخواهان و یا اصولگرایی پایداریچیها!
***
از سال ۹۰ بود که طیفی از نیروهای اصولگرا در تشکیلاتی به نام جبهه پایداری جمع شدند و فصل جدیدی از فعالیت سیاسی خود را آغاز کردند. اولین خط کشی این جبهه با احمدینژاد بود. در واقع اعضای بنیانگذار جبهه پایداری را همکاران سابق دولت احمدینژاد و حامیان دیروز او در مجلس تشکیل میدادند که بعد از قهر یازده روزه احمدینژاد و خانهنشینی او به دلیل آنچه که تحمیل وزیر اطلاعات به دولت میدانست، از او فاصله گرفتند و این جبهه عقیدتی سیاسی را تشکیل دادند و دولت احمدینژاد را جریان انحرافی نامیدند. از همین رو آنها خود را جبهه سوم تیر هم دانستند، تاریخی که اشاره به انتخاب محمود احمدینژاد در سال ۸۴ دارد و اینگونه ادعا میکردند که برنده واقعی انتخابات سوم تیر، نه احمدینژاد بلکه این جریان است. دیگر ویژگی این جریان، اما نزدیکی اعضای آن به آیتالله مصباح یزدی است و او به نوعی پدر معنوی این جریان سیاسی قلمداد میشود.
تشکلیابی ضد تشکلها
در اساسنامه و مرامنامه جبهه پایداری آمده بود: «کسانی که ضمن عدمهمراهی یا سکوت در قبال «فتنه ۸۸»، با «جریان انحرافی» کوچکترین همراهی و موافقت نداشته و همچنین تابع احزاب باطلی، چون «جریان کارگزاران غربزده» و «اصلاحطلبان دینستیز» نباشند اعضای این جبهه را تشکیل میدهند.» در بخش دیگری از این اسناد تشکیلاتی هم آمده بود: «شکلگیری این جبهه مبتنی بر «نگاه غیرحزبی» است.» پایداری با همین رویکرد غیر حزبی برای سالها جزء نقشآفرینان اصلی قدرت در ایران بود، اگرچه این نقش آفرینی با فراز و فرودهایی همراه بود. حالا، اما یک تغییر رویکرد اساسی در رفتار این طیف سیاسی، نگاههای بسیاری را به سمت یاران مصباح یزدی چرخاند! «جبهه پایداری تبدیل به حزب شد!» این خبری بود که چند روز پیش در رابطه با این جریان سیاسی در خروجی خبرگزاریها قرار گرفت. دبیر کمیسیون ماده ده احزاب برای چندمین بار از سوی وزارت کشور به جبهه پایداری ضرب العجل داد تا کنگره خود را برگزار کرده، اساسنامه را با اساسنامه تیپ وزارت کشور تطبیق داده و تبدیل به حزب بشود. انتظار میرفت که اینبار هم به مانند دفعات پیشین، واکنش پایداریچیها به این درخواست نادیده گرفتن باشد، اما این بار به سرعت اولین کنگره حزب پایداری با حضور آیتالله مصباح یزدی برگزار شد تا تحلیلهای سیاسی بسیاری بر این اقدام یاران مصباح گذاشته شود.
جبهه پایداری سابق و حزب پایداری فعلی، از لحظه تأسیس در چندین انتخابات نقشآفرینی کرده است. مجلس نهم اولین قدرتنمایی این جریان بود، جایی که اعضای آن توانستند فراکسیون پر قدرتی را در مجلس شکل دهند. آنها با کاندیدایی جوان پا به عرصه انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ گذاشتند. کامران باقری لنکرانی، وزیر بهداشت دور اول دولت احمدینژاد با زانو زدن پای تریبون آیتالله مصباح یزدی، برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری اعلام کاندیداتوری کرد و رسانههای نزدیک به این جریان مانند رجانیوز و نشریه ۹ دی هم هر آنچه در توان داشتند برای مطرح کردن این سیاستمدار جوان انقلابی به کار بردند، ولی ردصلاحیت شدن او توسط شورای نگهبان، آب سردی بر آتش انتخاباتی آنها و نیز پیغامی بر دروازه گوشهایشان بود. اگر چه پس از آن جبهه پایداری به حمایت از سعید جلیلی برخاست، اما به حاشیه انتخابات رفت. در انتخابات مجلس دهم نیز بسیاری از چهرههای سرشناس این جریان موفق به حضور در مجلس نشدند و دومین شکست انتخاباتی این جبهه رقم خورد. سازوکار رسیدن به کاندیدای واحد برای انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ در بین اصولگرایان، چیزی به مانند سازوکار اصلاح طلبان بود. آنها سامانهای وحدت بخش به نام جمنا (جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی) را شکل دادند و اگرچه در نهایت هیچ یک از نیروهای اصلی این جبهه از بین پایداریچیها نبود، اما در نهایت جبهه پایداری از کاندیدای مورد انتخاب جمنا، یعنی ابراهیم رئیسی حمایت کرد، هرچند به گفته محمدرضا باهنر، اصولگرای سنتی و رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری، چون کاندیدای انتخابی باب میل پایداری بود، آنها حاضر به حمایت شدند و اگر قالیباف به عنوان کاندیدا انتخاب میشد، آنها حاضر به همراهی نبودند.
انتخابات مجلس اسفند ۹۸، اما فرصت دوباره بازگشت پایداری به عرصه رسمی قدرت بود. آنها با شش کاندیدا وارد عرصه انتخابات شدند، هر شش نفر را به مجلس فرستادند و حالا توانستهاند کرسیهای مهمی را در مجلس از آن خود کنند. مرتضی آقاتهرانی، دبیرکل این حزب حالا رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس است. نصرالله پژمانفر رئیس کمیسیون اصل ۹۰ است و علی خضریان جوان هم در کمیسیون اصل ۹۰ و هم در مجمع نمایندگان تهران، عضو هیئت رئیسه است. اگرچه در ترکیب جدید حزب پایداری نامی از امیرحسین قاضیزاده هاشمی دیده نمیشود، اما او زمانی سخنگوی جبهه پایداری بوده است و حالا هم نائب رئیس مجلس شورای اسلامی است. این ترکیب در کنار حضور سه عضو دیگر شورای مرکزی حزب پایداری در مجلس باعث شده تا این حزب را دارای قدرتی تعیین کننده در مجلس بدانیم و آنها را زیرفراکسیون تأثیرگذار بر معادلات پارلمان ببینیم. پیش از این میشد با اطمینان بیان کرد که بسیاری از چهرههای مطرح در بین رادیکالهای مجلس و خارج از مجلس هم اگرچه به شکل رسمی عضو این جریان نیستند، ولی در ردیف پایداریچیها طبقهبندی میشوند، چهرههایی مانند مجتبی ذوالنور و حمید رسایی. این ادعا با نگاه به رویکرد و سنخ کلی پایداریچیها مورد پذیرش بود، ولی حالا رفتار پایداریچیها نشان از حرکات سیاسی منسجمتری از طرف این جریان نسبت به قبل دارد. برای مثال، ماجرای استیضاح روحانی که توسط رهبری خنثی شد، حرکتی از جنس آنچیزی بود که پیشتر از پایداریچیها سراغ داشتیم. لیدر این حرکت هم مجتبی ذوالنور بود که به هر روی به حزب پایداری نزدیک است. با نگاهی به امضا کنندگان طرح استیضاح، اما هیچ نامی از اعضای جبهه پایداری دیده نمیشد. قاسم روانبخش، عضو مؤثر جبهه پایداری هم در انتقاد از استیضاح روحانی سخن گفت!
رؤیابافی برای ۱۴۰۰
آنطور که به نظر میرسد فعالیتهای انتخاباتی حزب پایداری برای انتخابات ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ شروع شده است. حمیدرضا ترقی، عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی، درباره همین موضوع به تازگی اطلاعات جدیدی داده و گفته بود: «پایداریها با آقایان رئیسی، سعید جلیلی، نیکزاد و پرویز فتاح صحبت انتخاباتی داشتهاند هرچند نباید رایزنیهای جبهه پایداری را به حساب شورای ائتلاف نیروهای انقلاب گذاشت.» آنگونه که ترقی خبر داده بود جبهه پایداری با ابراهیم رئیسی هم صحبت کردهاند و درخواست دادند، اما پاسخ مثبتی نشنیدند.
پایداریچیها در سه انتخابات و سه مرتبه پشت سر هم قافیه را به رقبای اصلاحطلب واگذار کردهاند و حالا با پیشبینی مشارکت کمرنگ مردم در انتخابات و با تکیه بر نظارت استصوابی شورای نگهبان، اصلاحطلبان را مانند انتخابات مجلس ۱۳۹۸، محذوف در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ میبینند. آنها نسبت به ترکیب اولیه خود هم تصفیه شدهاند و بسیاری از چهرههای قدیمی خود را کنار گذاشتهاند. حالا نه دیگر از کامران باقری لنکرانی خبری است، نه از حمید رسایی و نه از محمد سلیمانی. مرتضی آقاتهرانی، شاگرد مصباح یزدی را به عنوان دبیرکل دارند، صادق محصولی، وزیر کشور دولت احمدینژاد در سال ۸۸ را به عنوان نائب رئیس انتخاب کردهاند، ناصر سقای بیریا و قاسم روانبخش، از مدیران ارشد موسسه مصباح یزدی را هم در بین خود دارند تا بتوان گفت به عنوان حزب آیتالله مصباح، فتیله فعالیتهای سیاسی و انتخاباتی خود را بالا کشیدهاند.