
«سوزان رایس» سیاستمدار آمریکایی در یادداشتی که نیویورک تایمز منتشر کرده است پیامدهای ترور سردار سلیمانی را بیان کرده است. وی مینویسد: بعد از ترور دومین مقام مهم ایران، یک چیز روشن شده است: آمریکایىها دیگر امن نیستند. آمریکایىها باید آمادگى هر پیامدى را داشته باشند. احتمال وقوع جنگ حتمى نیست، اما احتمال درگیرى و تنش جدى، از هر زمان دیگری بیشتر احساس میشود. از فعالیتهاى دیپلماتیک و تجارى آمریکا تا ارتش و مردم ساکن منطقه، همه در خطر هستند. آمریکایىها باید بترسند، چون این بار در مقابل اثرات این تصمیم، تنهاتر از همیشه هستند زیرا آقاى ترامپ و دولتش ظاهراً لزومى به مشورت با کنگره و احزاب و حتى متحدانش در دیگر کشورها نمیبیند. حال براى آمریکا فرار و جلوگیرى از تنش بسیار سخت خواهد بود. ایران حرکت بعدى را بازى میکند.
دیدارنیوز ـ صدف بهرامیراد: بعد از ترور سردار قاسم سلیمانی به دست دولت آمریکا در عراق با فرمان ترامپ، جهان در یک شوک بزرگ فرو رفت. همه منتظر اتفاقات بعدی و پاسخ وعده داده شده ایران هستند. بسیاری از سیاستمداران آمریکایی در تحلیل های خود، نشان می دهند که خوف جنگی دیگر در خاورمیانه را دارند. «سوزان رایس» سیاستمدار آمریکایی در یادداشتی که نیویورک تایمز منتشر کرده است پیامدهای ترور سردار سلیمانی را بیان کرده که در ادامه میتوانید تحلیل وی را بخوانید.
آمریکایی ها دیگر امن نیستند
بعد از ترور دومين مقام مهم ايران، يك چيز روشن شده است: آمريكايىها دیگر امن نيستند. آمريكايىها بايد آمادگى هر پيامدى را داشته باشند. احتمال وقوع جنگ حتمى نيست اما احتمال درگيرى و تنش جدى، از هر زمان ديگری بيشتر احساس ميشود.
على رغم گفتههاى ترامپ مبنى بر عدم تمايل وی براى شروع جنگ با ايران و عقبنشينى از درگيرىهاى نظامى در خاورميانه، تصميم وى براى ترور دومين مقام مهم ايرانى و یکی از رهبران عراقى، اكنون دو كشور را در يك چرخه خطرناك تشديد خصومت قرار داده كه احتمالا منجر به جنگ گستردهتر خواهد شد.
چگونه همه چيز به اينجا رسيد؟ عواقب اين ترور چه خواهد بود؟ آيا ميتوانيم از سناريوهاى بدتر جلوگيرى كنيم؟ اين سيكل تشديد در ماه مى سال ٢٠١٨ شروع شد؛ زمانى كه رييس جمهور ترامپ بى پروا توصيه هاى تيم امنيت ملى و متحدان خود را ناديده گرفت و با وجود پايبندى كامل ايران به شرايط و عقب نشينى هسته اى، تصميم به خروج يك جانبه از برجام گرفت. بعد از اين تصميم تا به اکنون، دولت ترامپ هيچ استراتژى منسجمى براى محدود كردن برنامه هسته اى و ساير رفتار هاى ايران نداشته است.
كمپين "فشار حداكثرى" ترامپ براى تحميل تحريم هاى اقتصادى هر چه بيشتر از قبل به ايران، نه تنها ايران را وادار به تسليم شدن نكرد بلكه همانطور كه انتظار مي رفت وادار و تحريك به شروع مجدد برنامه هسته اى خود و فعاليت هاى نظامى بيشتر در مقابل آمريكا كرد. بنابراين مي توانيم بگوييم نه تنها هيچ يك از اهداف اعلام شده دولت ترامپ برآورده نشد بلكه مواضع امنيتى و استراتژيك ايالات متحده در منطقه نيز تضعيف شده است.
ترامپ و تيم وی معتقدند تصميم ترور سردار سليمانى، تنها رفتارى براى دفاع از خود بوده است تا حملات قريب الوقوع به آمريكايىها در عراق و منطقه را خنثى كنند. متأسفانه اعتماد به نمايندگانى كه تقريبا هر روز درباره مسائل كوچك و بزرگ دروغ ميگويند كار دشوارى به نظر ميرسد؛ مخصوصاً در اين مورد كه هيچ مشورتى با هر دو حزب كنگره صورت نگرفته است.
حتى اگر ترور سردار سليمانى به دلیل دفاع از خود توجيه شود، اين تصميم از نظر استراتژيكى، اصلاً عاقلانه به نظر نميرسد. با توجه به تصميمات كم خردانه دولت ترامپ درباره امنيت ملى (از جمله فرمان توقف عمليات حمله به ايران تنها ١٠ دقيقه قبل از شروع، دعوت طالبان به كمپ ديويد و رها كردن كردها) به نظر نميرسد هيچ فكر و مشورت درستى در پشت تصميمات كوتهبينانه و عجولانه اين دولت براى دفاع از ارتش و ديپلماتهاى آمريكايى ساكن در منطقه وجود داشته باشد.
پاسخ ایران چگونه خواهد بود؟
براى ارزيابى پيامدهاى ترور ژنرال سليمانى بايد درك كنيم كه ايران درصورت عقبنشينى از اين فتنه و تحريك، نميتواند ريسك اختلافات داخلى و از دست دادن موقعيت قدرتمند خود را در منطقه بكند. رهبر ايران آيت الله خامنهاى نيز به واكنش جدى و انتقامى سخت در برابر اين مسئله اشاره كرده است؛ اما سوال مطرح شده براى ايالات متحده اين است كه اين پاسخ چگونه و به چه سرعت اتفاق خواهد افتاد؟
يك چيز روشن است، همانطور كه مايك پمپئو، وزير امور خارجه طى مصاحبهاى با فاكس نيوز اعلام كرد، آمريكايىها ديگر امن نيستند و خطر جنگ بيش از پيش احساس ميشود.به همين دليل وزارت امور خارجه از تمام آمريكايىها خواسته است نه تنها عراق بلكه پاكستان، بحرين و امارات متحده عربى را ترك كنند. در ادامه اين ترور، عراق ارتش و نيروهاى ديپلماتيك آمريكا را مجبور به ترك كشورش خواهد كرد كه اين خود يك شكست بزرگ براى آمريكا و پيروزى بزرگتر براى ايران به شمار ميرود.
اكنون هيچ اميدى به احياى توافق هستهاى با ايران نيست و بايد انتظار داشته باشيم كه حال ايران بدون محدوديت، تلاشهاى خود براى احياى برنامه هستهاى را سرعت بخشد. با در نظر گرفتن احتمال بستن تنگه هرمز و جلوگيرى از حمل و نقل تجارى در خليج فارس توسط ايران، اقتصاد جهانى به خطر خواهد افتاد.
از فعاليتهاى ديپلماتيك و تجارى آمريكا تا ارتش و مردم ساكن منطقه، همه در خطر هستند. آمريكايىها بايد بترسند چون اين بار در مقابل اثرات اين تصميم، تنهاتر از هميشه هستند زيرا آقاى ترامپ و دولتش ظاهراً لزومى به مشورت با كنگره و احزاب و حتى متحدانش در ديگر كشورها نميبیند. حال براى آمريكا فرار و جلوگيرى از تنش بسيار سخت خواهد بود. ايران حركت بعدى را بازى ميكند. ايالات متحده حتى با وجود اعزام ١٤٠٠٠ نيرو به خليج فارس از ماه مى تاكنون نتوانسته است ايران را مهار كند و به نظر نميرسد اعزام ٣٥٠٠ سرباز لشكر و ٨٣ هوابرد نيز در تغيير اوضاع تاثيرى داشته باشد.
زمانى كه ايران تصميم به پاسخ بگيرد احتمالاً اين جواب چند وجهى و غيرقابل پيشبينى باشد و آقاى ترامپ بايد مهمترين تصميم امنيت ملى در دوره رياست جمهورى خود را بگيرد كه ممكن است به جدالى نظامى در ابعادى گستردهتر بيانجامد. تصور نتيجه اين جدال و تهديدها بسيار دشوار به نظر ميرسد و تنها با زمان است كه همه چيز آشكار ميشود.