دیدارنیوز – صبح جمعه ۱۳ دی ماه ۹۸ خبری در سطح رسانههای جهانی توجه جهانیان را به خود جلب کرد و مردم ایران و بسیاری از آزادی خواهان و عدالت طلبان جهان را عزادار کرد. شاید هنوز در شوک این خبر باشیم، اما باید پذیرفت که نتیجه تمام آن رشادتها چیزی جز این نبود. سردار حاج قاسم سلیمانی به برادران و خواهران شهید خود پیوست.
در جریان حمله به کاروان الحشدالشعبی در نزدیکی فرودگاه بغداد، سردار سرلشکر قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه به همراه ابومهدی المهندس معاون الحشد الشعبی و چند نفر از اعضای این سازمان به شهادت رسیدند.
بعد از این خبر بود که اکثر جریانات مهم سیاسی داخل و خارج از کشور به این موضوع واکنش نشان دادند. از همه جریانات سیاسی گرفته تا بسیاری از مقامات عالی رتبه نظام. رهبر معظم انقلاب نیز در پیامی ابراز تاسف خود را نسبت به این اتفاق اعلام کردند و سه روز عزای عمومی در کشور اعلام شد. در پیام رهبر انقلاب این نکته مهم که انتقام سختی در انتظار جنایت کاران است به خوبی دیده میشود.
بسیاری از تحلیل گران مسائل بین المللی در حال تحلیل وضعیت منطقه بعد از این اتفاق هستند. فرماندهای که تا دیروز به جنگ تروریسم رفته بود و داعش به عنوان محور تروریسم در منطقه شناخته میشد را از بین برده بود امروز به شهادت رسیده و نبود او شاید این توهم را برای تروریستها به وجود بیاورد که میتوانند باز به عرصه برگردند. اما از بعد این اتفاق بود که بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی در سطح جهان عکس شهید قاسم سلیمانی را منتشر کرده و گفتند که من قاسم سلیمانی هستم. جبهه مقاومت سردار بزرگ خود را از دست داد، اما راه و روش سلیمانی تمام نشده است.
شاید گفتن از قاسم سلیمانی تکرار مکررات باشد. اما باید بدانیم که ایران چه سرداری را از دست داد.
۲۰ اسفند ۱۳۳۵ پسری در کرمان به دنیا آمد که سالها بعد نقش تعیین کنندهای در تحولات منطقه خاورمیانه و جهان ایفا کرد. سلیمانی پس از انقلاب اسلامی به عضویت سپاه در آمد و در دوران دفاع مقدس فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله کرمان بود. او پس از جنگ به کرمان بازگشت و به مقابله با اشرار و قاچاقچیان مواد مخدر پرداخت.
سال ۷۶ و همزمان با اوج گیری طالبان در افغانستان با توجه به تجربیات و شناختی که مقام معظم رهبری از سلیمانی داشتند این شهید بزرگوار را به فرماندهی نیروی قدس سپاه انتخاب کردند و اقدامات سردار در سطح منطقه از این نقطه شروع شد.
او در ماجراهای جنگ داخلی عراق حضور جدی داشت و توانست ارتش ضعیف شده عراق را تقویت کند. بعدها در جنگ علیه داعش نیز چهره محوری بود. برخی حتی او را فرمانده ارتش عراق میدانستند. او در عراق و سوریه حضور فعال داشت و به مقابله با تروریسم میپرداخت. داعش هیچ جا از دستان پر توان شهید سلیمانی در امان نبود و در نهایت با اقدامات مختلف سردار، پایان داعش را دیدیم.
یکی از سیاستهای آمریکا برای تضعیف ایران و جبهه مقاومت اعمال تحریمها و ایجاد جنگ اقتصادی بود. آنها نه تنها از تروریسم در منطقه حمایت میکردند بلکه یک تروریسم اقتصادی را نیز علیه مردم ایران ایجاد کردند. سردار سلیمانی و سپاه قدس و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز جزو تحریمهای وزارت خزانه داری ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا قرار گرفت و این مورد نیز در کارنامه او دیده میشود.
در طول سالها فعالیت شهید قاسم سلیمانی نکتهای که نباید از آن غافل شد اعترافاتی است که مقامات و رسانههای غربی درباره او داشته اند. برخی او را قدرتمند میخواندند و برخی مرموز. شهید سلیمانی کمتر در عرصههای عمومی حاضر میشد و این مساله باعث شد که غربیها شناخت درستی از او نداشته باشند. او همواره در میدان بود و در معرض شهادت. غربیها هیچ وقت نتوانستند از قدرت و کاریزمایی که شهید سلیمانی داشت نگویند. او حتی غربیها را هم وادار به اعتراف میکرد.
در نهایت قاسم سلیمانی که بارها تا مرز شهادت رفته بود این بار به جمع شهدای ایران پیوست. آمریکاییها شاید در کوتاه مدت احساس پیروزی داشته باشند، اما چهره بین المللی مقاومت به این راحتی حذف شدنی نیست. شهیدان زنده اند و نزد خدای خود روزی دارند اما در عمل نیز اتفاقاتی از این دست بی پاسخ نمیماند. اینگونه نیست که یک کشور به نزدیکی مرزهای ما بیاید و یک سردار ایرانی را به شهادت برساند و این اتفاق بی پاسخ بماند.