رویدادهای اخیر اجتماعی بهویژه اعتراضات بازار تهران، مبین مفهومی به نام مطالبهگری در عرصه عمومی است.
دیدارنیوز ـ دکتر علی نوری: بررسی رویدادهای یکسال اخیر نشان میدهد مردم ایران وارد مرحله جدیدی در زندگی اجتماعی خود شدهاند که میتوان آن را گفتمان مطالبهگری نام نهاد. نمونههای این گفتمان را میتوان در اعتراضهای مردم به موسسات غیرمجاز مالی و بانکی، اعتصابهای کارگران، معلمان، بازاریان و سایر اقشار در چند ماه اخیر مشاهده کرد.
مطالبه از صنف یا اداره یا نهاد خاص و حرکت از اعتراضات کلی و مبهم به سمت بیان واضح خواستهها و پافشاری بر حل یک مسأله مشخص، نشانه رشد اجتماعی مردم یک جامعه است. بهعنوان نمونه، در اعتراضات اخیر بازار، معترضان خواستار ثابت شدن نرخ ارز و ایجاد ثبات در بازار بودند. در این موارد، تکلیف حاکمیت هم روشن است و آن چیزی نیست جز پاسخ منطقی و مشخص به مطالبات آن گروه یا صنف خاص. اما معالاسف مانند اغلب موضوعات، دانشمندان علوم اجتماعی و علوم سیاسی جامعه ، از پیشبینی این رخداد ناتوان بودهاند و به همین دلیل باید به خاطر داشت که زندگی اجتماعی مردم منتظر تحلیل متخصصان نمیماند و راه خود را میپیماید.
در شکلگیری این گفتمان، عوامل مختلفی تأثیرگذار بودهاند. اما نکته مهم آن استکه باید این گفتمان را مثبت تلقی کرد و آن را به رسمیت شناخت. حوزه عمومی محل تلاقی حاکمیت، مردم، متخصصان و ذینفعهای یک موضوع خاص است. باید هر یک از کنشگران چهارگانه فوق بتوانند منطق کنش خود را برای سه عامل دیگر توضیح دهند. در این شرایط منطقیترین راه حل، بهعنوان بهترین راه برگزیده خواهدشد. بنابراین شرایط جدید جامعه ایران را باید یک تغییر مثبت تلقی کرد. اما برای بهرهمندی جامعه از فواید آن لازم است هریک از عوامل چهارگانه نقش خود را به درستی ایفا نمایند. درباره گروه متخصصان بهعنوان یکی از عوامل به دیدگاه زندهیاد دکتر قانعیراد، رئیس سابق انجمن جامعهشناسی ایران، اشاره میکنم؛ دکتر قانعیراد جملهای را بارها تکرار کردند که اهمیت آن، امروز بیش از هر زمان مشخص میشود، او میگفت: «من برای نوشتههایم در روزنامهها و سخنرانی در مجامع عمومی ارزشی بیش از مقالات و سخنرانیهای علمی در محافل تخصصی قائل هستم و معتقدم رسالت جامعهشناس ارتباط با متن جامعه و روبهرو شدن با واقعیتهای اجتماعی است.» بنابراین اگر جامعهشناس و متخصص در متن جامعه حضور داشته باشد و شرایط زندگی واقعی مردم را مطالعه کند میتواند تحلیلهای علمی دقیقتر و مفیدتری ارائه دهد. عامل دوم حکومت است که وظیفه دارد با سعه صدر با متخصصان، مردم و گروه ذینفع در یک موضوع برخورد کند، بدون پیشداوری سخن و دیدگاه آنان را بشنود. از آنجا که حکومت دارای قدرت فائقه است باید بیشتر به مدارا کردن با دیگران اهتمام ورزد. عموم مردم و صاحبان منفعت هم باید از فرصت پیشآمده برای گفتوگو بهصورت منطقی و به دور از هیجانهای معمول استفاده کنند. اگر گروه ذینفع مسأله خود را بهطور مشخص و شفاف مطرح کند حمایت عموم جامعه و متخصصان را درپی خواهد داشت.
لذا اگر جامعه را یک کل ساختارمند در نظر بگیریم که در آن ممکن است افراد یا گروهها یا نهادهایی به دلایل مختلف با مسائلی مواجه شوند. براساس گفتمان مطالبهگری میتوانند به طرح موضوع خود در حوزه عمومی بپردازند. در صورتیکه کنشگران چهارگانه حوزه عمومی به قواعد گفتوگوی منطقی پایبند باشند؛ تمام اعضا جامعه از این شرایط بهره خواهند برد؛ اما اگر شرایط گفتوگو ایجاد نشود و کنشگران عرصه عمومی به لوازم یک گفتوگوی منطقی پایبند نباشند، سبب زیانهای جبران ناپذیر برای حال و آینده جامعه خواهد شد.