دیدارنیوز ـ
آرش راهبر: آنجا در گوشه میدان بهارستان، دو صد متر پایینتر از مجسمه مدرس که با عتاب دستش را به سوی ساختمان مجلس شورای ملی اشاره کرده و در نزدیکی شمایل توپ قدیمی که نماد استبداد صغیر و حماقت محمد علی شاه است، دروازهای فولادی قرار گرفته که انگار زمان در پس آن ایستاده است. بی شک برای بسیاری از شهروندان تهران تماشای عمارت مسعودیه با آن آرامش و سکوت حیرت انگیز آن هم در قلب شلوغترین نقطه تهران، باورنکردنی است.
عمارت مسعودیه از بناهای تاریخی تهران دوره قاجار است که مدتها دور از چشم مردم بود و بعد از یک دوره طولانی مرمت شد و بخشهایی از آن به روی دیدگان مردم گشایش یافت.
اگر مسعود میرزا پسر بزرگ ناصرالدین شاه مادری از تبار قجری داشت بی شک تاریخ ایران مسیر دیگری را طی میکرد و عمارت مسعودیه را امروز به عنوان کاخ شاهی بازدید میکردند. مسعود میرزا پسر بزرگ ناصرالدین شاه تا پایان عمر در حسرت پادشاهی ماند و به چشم خود دید که مظفرالدین میرزا چگونه پس از ترور شاه بابا در مقبره حضرت عبدالعظیم، تاج و تخت را به دست آورد.
عمارت مسعودیه که چند سالی است برای بازدید عموم مهیا شده یکی از مقاصد تازه گردشگران در پایتخت است و میزبان کسانی است که در پی عبرت آموزی از تاریخ هستند. عمارت مسعودیه فعلی البته کمتر از نیم فضای خود در زمان زندگی مسعودمیرزا یا ظل السلطان را در اختیار دارد و از این مقدار نیز تنها ساختمانهای جنبی برای بازدید عموم باز هستند. ساختمان اصلی و محل زندگی ظل السلطان پس از آتش سوزی غیرمنتظرهای که چند سال قبل رخ داد هنوز به صورت کامل مرمت نشده و امکان بازدید از اندرونی شاه در سایه ایران هنوز فراهم نیست.
با این وصف بازدید از عمارت دیوانخانه، عمارت سفرهخانه و حوضخانه، عمارت و حیاط سیدجوادی، عمارت حیاط مشیری، عمارت و حیاط خلوت، عمارت سردر پیادهرو، عمارت سر در کالسکهرو و باغ دیوانخان به قدر کافی جذاب و خیال انگیز هستند. باغ مسعودیه مبتنی بر معماری باغهای ایرانی است و بر مبنای حرکت آب ساخته شده و معماری بنای اصلی نیز تلفیقی از مدل اروپایی و ایرانی است. مسعود میرزا پس از سیاحت اروپا و خصوصا اتریش شیفته معماری آنجا شد و ساخت بنایی به این شکل را به معمارباشی خود یعنی رضا قلیخان مشهور به سراج الملک سپرد و نهایتا در سال ۱۲۹۵ هجری قمری عمارت خود را تحویل گرفت.
ظل السطان که سالها والی اصفهان و حکمران بلامنازع منطقه مرکزی ایران بود رویای شاهی در سر میپروراند و برای اثبات لیاقت خود به ناصرالدین شاه، دست به خونریزیهای عجیب و غریبی نیز میزد، اما هیچ وقت به تاج و تخت پدر دست نیافت و به مرور به تهدیدی برای مظفرالدین شاه و محمد علی شاه بدل شد. عمارت مسعودیه در دوره مشروطه به پاتوق و مامن مشروطه خواهان بدل شد نه به دلیل آزادی خواهی ظل السلطان که از پس کینه قلبی مسعودمیرزا به محمد علی شاه. محمد علی شاه نیز همه داراییهای عموی ناتنی خود را گرفت و پس از مدتی سایه بزرگ مسعودمیرزا از بین رفت.
عمارت مسعودیه در دوره پهلوی اول به وزارت معارف واگذار شد و بعدها به کتابخانه ملی بدل شد و نهایتا به وزارت فرهنگ و آموزش و پروش وقت رسید. امروز، اما عمارت مسعودیه با درختهای سر به فلک کشیده و سنگفرش و حوض زیبایش، استراحتگاهی است برای گردشگران و مامنی است برای طوطیان و کبوتران که از دود و دم مرکز شهر تهران گریزانند.