دیدارنیوز ـ «نباید به حاشیه نشینها برچسب مجرم زد و آنها را شهروند درجه 2 قلمداد کرد. چراکه، یک چهارم از جمعیت کشور در این مناطق زندگی میکنند.» اینها را رئیس انجمن مددکاری کشور درباره حاشیه نشینها میگوید. وی معتقد است بولدوزر درمانی و تخریب محلهها فقط پاک کردن صورت مسأله است که تاکنون جواب نداده و باعث شده تا امروز 1100 محله ناکارآمد در کشور داشته باشیم. او که سابقه زندگی در این محلات را دارد، میگوید فقر، خانوادههای زیادی را به حاشیه شهرها کشانده است. با «سیدحسن موسوی چلک»، درباره دلایل عدم مهار پدیده حاشیه نشینی در کشور گفتوگو کردیم که میخوانید.
درحال حاضر چند نفر از جمعیت کشور حاشیه نشین هستند و اساساً حاشیه نشینی پدیدهای مثبت تلقی میشود یا منفی؟
موضوع محلات ناکارآمد شهری یکی از مهمترین اولویتهای 5 گانه آسیبهای اجتماعی محسوب میشود. بر اساس سند بهسازی و نوسازی بافتهای فرسوده و محلات ناکارآمد که در سال 93 در هیأت دولت تصویب شد این مناطق به 4 گروهِ بافتهای فرسوده، تاریخی، روستاهای الحاقی به شهر و سکونتگاههای غیر رسمی تقسیم میشوند. طبق آماری که وزیر سابق راه و شهرسازی (دکتر عباس آخوندی)، به عنوان دبیرخانه بازآفرینی شهری اعلام کرد، 21 میلیون نفر از جمعیت کشور در این 4منطقه زندگی میکنند که برخی معتقدند، 10 تا 11 میلیون نفر آنها ساکن سکونتگاههای غیررسمی هستند. مکانهایی که حتی حداقل امکانات لازم برای زندگی را ندارند. به همین علت بهتر است از واژه حاشیه نشین برای آنها استفاده نکنیم چون تقریباً یک چهارم از جمعیت ما در این محلات زندگی میکنند.
چرا با وجود قانونگذاریها و تخصیص منابع و بودجه تاکنون نسبت به کنترل این معضل موفق نبودیم؟
ما در طول 40 سال اخیر برخوردهای متفاوتی با این مناطق داشتیم. در مقطعی از زمان نسبت به آنها بیتفاوت بودیم و در زمان دیگر شروع کردیم به تخریب این سکونتگاهها و در حال حاضر به رویکرد ادغام اجتماعی رسیدیم. قبول دارم که زمان زیادی گذشت تا به این درک برسیم اما بالاخره رسیدیم. به این درک که ساکنان حاشیه شهرها، شهروند درجه 2 محسوب نمیشوند و نباید به آنها برچسب زد. البته، رویکرد ادغام اجتماعی به این معنا نیست که محلات ناکارآمد شهری را به مناطق لوکس تبدیل کنیم بلکه به این معنی است که آنها از حداقل امکانات برخوردار شوند. بنابراین، خیلی زمان برد تا در مسیر درست حرکت کنیم و برای همین سالها نباید نسبت به توقف و مهار آن خوشبین باشیم.
البته این نظریه مخالفانی هم دارد. درست میگویم؟
بله متأسفانه خیلیها معتقدند که توجه به این مناطق باعث میشود تعداد مهاجران افزایش پیدا کند. درصورتی که باید به این موضوع هم توجه کرد که این افراد از حداقل امکانات هم برخوردار نیستند و توجه به آنها ضروری است. در سند بهسازی و نوسازی بافتها هم اشاره شده که مناطق ناکارآمد شهری باید در سال 1404 از حداقل خدمات متوسط عمومی برخوردار شوند. پس در سند نیز از عنوان متوسط استفاده شده نه خوب و عالی. برای روشنتر شدن موضوع لازم است مثالی را مطرح کنم. در سال 75 پروژهای را در دروازه غار تهران با همکاری شهرداری تهران شروع کردیم که مشابه رویکرد مداخله اجتماعی بود. در این طرح سازمانهای مردم نهاد مانند بهزیستی، کمیته امداد و پزشکان حوزه سلامت را در یک کتابخانه جمع کردیم تا به مردم خدمات بدهند. این اقدام نه امنیتی بود و نه انتظامی. کاری بود که با رویکرد مددکاری اجتماعی انجام شد و به نظرم تا حدود زیادی موفق بود.
در سایر نقاط کشور هم این کار صورت گرفته است؟
بله توسعه پایگاههای خدمات اجتماعی در این سکونتگاهها چند سالی است که شروع شده است. بهطوریکه، تعداد آنها در سال 87، 18 پایگاه بود که در حال حاضر به 400 پایگاه رسیده است. مردم در این پایگاهها حضور و مشارکت مؤثر دارند و رویکردشان اجتماع محور است.
عملکرد پایگاههای خدمات اجتماعی در مناطق ناکارآمد شهری را چقدر مثبت ارزیابی میکنید؟ اگر اقدامات آنها کارآمد بوده چرا هیچ گزارشی از عملکرد دقیق آنها به رسانهها داده نمیشود؟
به صورت کلی عملکرد آنها را مثبت ارزیابی میکنم چون رویکرد شان اجتماع محور و سرمایه شان مردم است. اطلاعی از نحوه ارائه گزارش عملکردشان در مناطق ناکارآمد شهری ندارم اما حداقل مطمئنم که به دنبال تخریب مردم نیستند و برای کمک آمدهاند. عملکردشان هم به صورتی است که از مردم نیازسنجی میکنند و بعد با کمک معتمدین محل وارد عمل میشوند. بنابراین، یکی از برنامههای موفق در حوزه آسیبها در طول این 40 سال همین پایگاهها هستند.
به نظر شما مهمترین دلیلی که مردم را به سمت زندگی در این محلات سوق میدهد چیست؟
باید بپذیریم که نبود خدمات به مردم، آنها را به سمت زندگی در حاشیههای شهر سوق میدهد. روزی محله خاک سفید را در تهران داشتیم که در نهایت، مسئولان ساختمانهای آن را تخریب کردند اما آیا مسأله محلات ناکارآمد شهری از بین رفت؟ بر اساس تحقیقات وزارت راه و شهرسازی در 97 شهر کشور، حدود 1100 محله ناکارآمد شهری در کشور وجود دارد که آمار آنها روز به روز بیشتر میشود. همچنین، زمان تصویب سند نوسازی بافتهای فرسوده، شهرسبزوار به عنوان اولین شهر الگوی اجتماعی انتخاب شد تا به صورت آزمایشی طرحها ابتدا روی آن اجرا شود. درحالیکه قبل از اجرای طرح سبزوار جزو محلات ناکارآمد شهری بود پس از پایان پروژه از لیست این محلات خارج شد. بنابراین با استفاده از تسهیل گری مددکاران اجتماعی و روشهای علمی میتوان جواب گرفت و مردم را توانمند کرد.
یکی از دلایل ورود و برخورد پلیس در این محلات حضور گسترده متکدیان، معتادان متجاهر، کودکان کار و زباله گردها است. فکر میکنید حضور این نیروها در کنار مددکارها ضروری باشد؟
اگر از مددکارها و روشهای علمی استفاده کنیم و جواب بگیریم امنیت هم کم کم به محلات باز میگردند و در غیر اینصورت محله میشود کلونی آسیبهای اجتماعی. انسانهای شریف، با کرامت و با فضلیت بسیاری در این مناطق زندگی میکنند و خیلی از مسئولان از این موضوع غافل هستند. چون تا به حال به این مناطق سری نزدند. ما محلاتی را داریم که 30 هزار نفر جمعیت دارند اما آتش نشانی و درمانگاه ندارند.
چه شهرهایی دارای بیشترین محلات ناکارآمد شهری هستند؟
آمار محلات ناکارآمد در مشهد، نیشابور، تهران، تبریز، سنندج، مازندران، اصفهان و استان مرکزی بسیار بالاست. بنابراین، این معضل دیگر به چند شهر محدود نمیشود و تمام استانها را درگیر کرده است.
آیا ویژگیهای رفتاری مردم این محلات تفاوتی با دیگر مناطق دارد؟
مردم این محلات تفاوت فرهنگی ویژهای با سایر نقاط کشور دارند. نوع زندگی و ساخت مسکن هایشان با مردم عادی تفاوت ویژهای دارد و دارای جمعیت بسیار بالاتری نسبت به وسعت شان هستند. آمار خشونت و بیماریها در این مناطق بالا و آمار بیسوادی پایین است. همچنین، انسانهای بیهویت زیادی در کنار مردم این مناطق زندگی میکنند و جذب آنها میشوند.
حاشیهنشینی با این وسعت، در سایرکشورهای دنیا هم وجود دارد؟
بله این مسأله در برخی از کشورهای جهان وجود دارد مثلاً برزیل، فرانسه، مالزی، اندونزی و... کشورهایی هستند که محلات ناکارآمد شهری زیادی دارند. در تمام این کشورها هم مسئولان به این نتیجه رسیدهاند که برخورد قهری و سلبی جواب نمیدهد.
قبول دارید که وجود فرصتهای نابرابر در کشور باعث ایجاد این محلات شده است؟
بله صددرصد. مسائل اقتصادی، فقر، بیکاری، کمبود امکانات و خشکسالی از مهمترین مسائلی هستند که باعث افزایش این محلات شدند. مهاجرت به حاشیه شهرها زمانی اتفاق میافتد که مردم نمیتوانند معیشت خود را تأمین کنند و برای همین به مناطق دیگر کوچ میکنند.
به اعتقاد برخی نوسانات ارزی و چند برابر شدن هزینههای زندگی در آینده ممکن است منجر به اعتراض حاشیه نشینها شود. چون از نظر اقتصادی بیشتر از همه تحت فشار هستند. این موضوع را تأیید میکنید؟
بله قبول دارم که اقتصاد یکی از مهمترین فاکتورهای مهاجرت و زندگی در حاشیه شهرهاست اما تنها دلیل آن نیست. در مورد اعتراض هم باید بگویم، وقتی برخی نمیتوانند معیشت خود را تأمین کنند. مسئولان هم نسبت به آنها بیتفاوت هستند و کار اجتماعی و مددکاری هم صورت نمیگیرد طبیعی است که برخی اعتراض کنند. همانطور که بسیاری از اعتراضها در سالهای گذشته از این مناطق شروع شد، در سالهای آینده هم ممکن است آنها خشمگین شوند. بهطور مثال، اعتراضهای دی ماه سال 97 از مناطق محروم مشهد، اسلام شهر و سایر شهرها شکل گرفت و کم کم همه گیر شد. پس نمیشود آنها را از حداقلهای زندگی محروم کرد و خواست ساکت باشند. نمیشود که فقط از آنها برای انتخابات دعوت کرد و بعد توجهی به آنها نداشت. البته طی سالهای اخیر مسئولان پس از فرمان رهبری و انتخاب حاشیه نشینی به عنوان 5 معضل اساسی کشور اقدامات قابل توجهی انجام دادند که سرعت آن باید بیشتر شود. بنابراین، مسئولان باید به صورت ویژه این مناطق را ببینند چون بین آنها افراد آبرومند، خیر و نمازخوان و سالم زیادی وجود دارد.
با این همه، چقدر احتمال میدهید تا سال 1404 به هدف برخورداری از خدمات متوسط در این مناطق برسیم؟
بعید میدانم با سرعتی که مسئولان در حال حاضر کار را جلو میبرند به هدف اصلی سند برسیم. اگر کارها و تلاشها در یک قالب کلی بود امیدوارتر بودم اما متأسفانه با وجود تلاشهای اخیر، دستگاههای متعددی درگیر ماجرا هستند و کارها در یک فرم قالب پیگیری نمیشود.
منبع: ایران