«دیگر خیلی سخت است که به مردم بگوییم بیایید رأی بدهید. آیا فکر میکنید در دور آینده انتخابات، به حرف من و شما مردم پای صندوقها خواهند آمد؟ بعید میدانم مگر اینکه در یک سال آینده تحولی رخ دهد.» این جملات، قسمتی از صحبتهای رییس دولت اصلاحات در دیدار اعضای فراکسیون امید با او بود.
دیدارنیوزـ اسفندیار عبدالهی: بعد از سال ۱۳۷۶ که جمهوری اسلامی و مردم ایران شاهد یک تحرک اجتماعی و سیاسی بودند تاکنون در هر زمینهای که کشور عقب مانده باشد در حوزه شناخت و آگاه شدن مردم نسبت به حقوق خود، وظایف حکومت و مفاهیمی چون جامعه مدنی، نظارت نهادهای انتخابی بر قوا و نهادهای اجرایی و انتصابی، توسعه یافتهتر شدیم.
گفتمان توسعه سیاسی که از دهه ۷۰ تاکنون تبدیل به رهیافت غالب در جامعه ایرانی شده است ناشی از نیاز طبیعی و تاریخی و به نوعی پوست اندازی یک جامعه انقلاب زده و هیجانی بود، هیجانی که از انقلاب شروع و در جنگ به آن دمیده شد و زبانه کشید. شیفت شدن ایرانیان از آن فضا به سازندگی و به دنبال آن به مبحث توسعه سیاسی موضوعی است که تا زمان حاضر، بحث و وجه غالب در جامعه است.
انتخابات سال ۸۴ و انتخاب احمدینژاد هم نتوانست این گفتمان و پروسه را متوقف کند، زیرا جامعه ما به صورت اجتناب ناپذیری با جامعه جهانی و توسعه انسانی دنیا ارتباط برقرار کرده بود. اندکی از نظر سخت افزاری از ۸۴ تا ۹۲ این روند کند شد، ولی بعد از سال ۹۲ و انتخاب حسن روحانی به عنوان رییسجمهور روند توسعه انسانی و آگاهتر شدن مردم نسبت به حقوق و اتفاقات دنیای اطراف خود ادامه پیدا کرد. پرداختن به موضوع توسعه انسانی و سیاسی مردم به هیچ وجه مهر تأییدی بر دیگر وجوه و جنبههای حکومت داری نیست. بدیهی است دستاوردهای دولت در حوزههای اقتصادی، فرهنگی و روابط بینالملل به مراتب عقبتر از سالهای دهه ۷۰ است.
اما طی این سالها اتفاقات نرم دیگری هم رخ داد. بعد از انتخابات پر حاشیه سال ۱۳۸۸ اینگونه به نظر میرسید که مفهوم اصلاح و اصلاح طلبی که از دل گفتمان دوم خرداد متولد شده بود با مرگ حتمی مواجه شده و تبدیل به موجودی در حال احتضار شده است. برخی گفتند آخرین میخ تابوب اصلاح طلبی هم زده شده است اما در انتخابات سال ۹۲ اصلاح طلبان و گروهی از اصولگرایان معتدل ـ که بعد به «اعتدالیون» معروف شدند ـ توانستند جامعه را قانع کنند که میتوانند دوباره زندگی سیاسی و اجتماعی اکتیویته و فعالی را داشته باشند.
سید محمد خاتمی رییسجمهور پیشین ایران محوریترین نقش را در همگرایی نخبگان و جامعه ایفا کرد. برای اولین بار در سال ۱۳۹۴ بود که واژه «تَکرار» وارد ادبیات سیاسی ایران شد. محمد خاتمی برای ترغیب جامعه به شرکت در انتخابات و نهایتا حمایت از حسن روحانی به طرفدارنش از این واژه دوبار استفاده کرد. او در سالهای ۹۴ و ۹۶ با استفاده از این ادبیات توانست لیستهای مورد نظرش را از صندوق رأی با اختلاف زیاد با رقیبان بیرون بکشد.
طی سالهای گذشته بهخصوص بعد از اعتراضات سال ۹۶، تجمعات صنفی و اقتصادی، گرانیها، عملکرد بد نظام مالی و بانکی، عدم شفافیت و فسادهای گسترده در عرصههایی چون بازار ارز و موضوعاتی چون اختلاس و حیف و میل بودجه کشور، اقشار مختلف از جمله اصلاح طلبان متوجه شدهاند که معجره «تَکرار»، تکرار ناشدنی است و شفا نمیدهد. به طوری که در دیدار اخیر نمایندگان فراکسیون امید مجلس شورای اسلامی با محمد خاتمی، او هم از اقبال مردمی نسبت به گفتمان اصلاح طلبی در آینده ناامید بود و در آن دیدار گفت: نظام باید اصلاحپذیر و انعطافپذیر شود.
سیدمحمد خاتمی خطاب به اعضای فراکسیون امید گفت: «دیگر خیلی سخت است که به مردم بگوییم بیایید رأی بدهید. آیا فکر میکنید در دور آینده انتخابات به حرف من و شما مردم پای صندوقها خواهند آمد؟ بعید میدانم مگر اینکه در یک سال آینده تحولی رخ دهد». این قستمی از صحبتهای رییس دولت اصلاحات در دیدار اعضای فراکسیون امید بود.
وی ادامه داد: «امروز من از سوی مردم با این سؤال مواجهم که ما را کشاندید پای صندوق رأی، یک مورد نشان دهید که در راستای اصلاحات واقعی باشد؛ آیا قوه قضاییه و نحوه برخوردها بهتر شد یا بخش خصوصی سالم میتواند در عرصه حضور داشته باشد؟ آیا رویکردهایی که ما را در تنگناهای بزرگ خارجی قرار داد، اصلاح شد یا در برابر رویکردهای سالم مقاومت شد تا مردم نتیجه امتیازی که بدست آمده را احساس نکنند؟»
وی در دیدار اعضای فراکسیون امید مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه «ما در موقعیت فوقالعاده سختی قرار داریم» بر لزوم توجه به ریشه بحرانها تأکید کرد و گفت: نتیجه این وضعیت، افزایش بیاعتمادی مردم به نظام و جامعه و تبدیل این بیاعتمادی به ناامیدی است.
این سبک از سخنان خاتمی در نوع خود کمتر ایراد شده است و نشان از نوعی ناامیدی و آینده نامطمئن و غیر شفاف دارد. پر واضح است این شرایط مرهون عوامل متعددی است، اما شاید پر زورترین سنبهای که موجب این نوع از رویگردانی مردم از همه جریانات سیاسی شده، تحریمهای آمریکا علیه ایران از طرفی و از سوی دیگر عدم مدیریت و نظارت بر بازار و به تبع آن فشارهای اقتصادی وارده بر مردم است.
انتخابات سال ۱۳۹۸ مجلس شورای اسلامی و ۱۴۰۰ ریاستجمهوری در پیش است. در سطح سیاسی و با لایحه جامع انتخابات که دولت به مجلس داده است به نظر میرسد مکانیسم کاندیدا شدن به سمت حزبی شدن پیش میرود و قرار است نقش احزاب در این پروسه پررنگتر شود. با توجه به محدودیت فعالیت احزاب و چهارچوبهایی که وزارت کشور در اساسنامه و مرامنامه همه احزاب لحاظ کرده نمیتوان امیدوار بود احزاب در عمل کاری بیش از آنچه در گذشته انجام میدادند انجام دهند و لذا اگر قرار است انتخاباتی قابل قبول و با مشارکت نسبی داشته باشیم باز این چهرههای کاریزماتیک هستند که میتوانند سرنوشت فینال را رقم بزنند.
با این وجود تاکنون نشانهای دال بر اقبال و استقبال جامعه از انتخابات آینده مشاهده نمیشود مگر اینکه به قول خاتمی در یک سال آینده اتفاق خوبی بیفتد! حال این اتفاق خوب چه میتواند باشد و یا اصولا اتفاقی خوب با این شرایط اقتصادی داخلی و روابط بینالمللی ایران قابل تحقق و رخ دادن است یا نه باید منتظر ماند و دید.