"دیدارنیوز" به انتشار تحلیل مجید قورچی بیگی از دلایل فساد مالی و اداری در ایران از منظر خلأ قانون میپردازد؛
دیدارنیوزـ «فرهنگ سازمانی و اداری چگونه ایجاد فساد میکند؟» این سوال مهمی است که دستیابی به پاسخ آن، می تواند بسیاری از معضلات موجود در کشور را حل کند.
مجید قورچی بیگی استادیار گروه حقوق جزا در دانشگاه خوارزمی در پاسخ به این سوال، جرایم یقه سفیدها را بررسی کرد و همچنین به این مساله پرداخت که جرایم افراد مذکور مانند اختلاسهای بانکی، فساد مدیران، فسادهای شرکتی و ... در قوانین جزایی ایران جرمانگاری نشده است و این فقدان وجود قوانین مشخص برای مقابله با جرائم، به ویژه در بخش خصوصی، یکی از دلایل رشد فساد در این حوزه است.
فقدان قوانین مشخص کیفری برای جرائم یقه سفیدها
مجید قورچی بیگی در آغاز صحبت خود به یکی از مهمترین ویژگیهای جرایم یقه سفیدها یعنی مشخص نبودن مجرم اشاره کرد و گفت: وقتی که ما در معرض این چنین جرمهایی قرار میگیریم مثلا قیمت یک کالا را چند برابر پرداخت میکنیم و یا میدانیم وزن یک ماده غذایی از آن چیزی که باید کمتر است و در واقع سرمان کلاه رفته، اما میدانیم مسوول دقیقا کیست، زیرا در ذهن ما نسبت به یک جرم، رابطه علیت وجود دارد یعنی هنگامی که ما زیانی میبینیم در مقابل این زیان، باید یک زیان زننده باشد و باید بین این دو یک رابطه علیت برقرار باشد اما در جرائم یقه سفیدها پیدا کردن رابطه علیت و مسئول دشوار است.
این جرم شناس به وجه دیگری از دشواری مقابله با جرائم یقه سفیدها و رشد آن اشاره کرد و گفت: بخش زیادی از جرائم یقه سفیدها در حوزههای خاکستری واقع میشود یعنی قانون مشخص و مجازات معینی برای برخورد با آن وجود ندارد، چون اساسا در قوانین ما این اعمال به عنوان جرم تعریف نشده است. طیف وسیعی از رفتارهایی که مجرمان یقه سفید مرتکب میشوند حوزههای خاکستری یا حوزههای صنفی اند که وارد حوزه حقوق کیفری نمیشوند. یعنی هنگامی که ما عملکرد نظام عدالت کیفری را میبینیم در مییابیم که عملاً ۹۰ درصد بودجه و تشکیلات و عملکرد نظام قضایی، صرف جرائم خرد و جرائم خیابانی و خشن میشود و نظام عدالت کیفری، توانایی رسیدگی به جرائم غیر از آن را ندارد، زیرا با یک سرباز کلانتری نمیتوان صورتهای مالی کشور را بررسی کرد.
قورچی بیگی در توضیح فقدان جرم انگاری جرائم یقه سفیدان، مثالی آورد و گفت: رشوه در بخش خصوصی در ایران جرم نیست، یعنی اگر شما به یک کارمند بخش خصوصی برای امضای یک قرارداد و یا خرید یک ملک رشوه دهید، جرم نیست چون این رشوه هنوز جرم انگاری نشده واساسا جرم انگاریهای نظام حقوقی برای حمایت از دولت است.
وی افزود: هنگامی که دادسرای جرائم اقتصادی تشکیل میشود، در آیین نامه آن نوشته میشود که این دادسرا فقط به جرائمی که دولت را هدف قرار میدهد رسیدگی میکند و به بخش خصوصی کاری ندارد. بخش خصوصی هم که به عنوان یک بخش تأثیر گذار، عمل میکند به راحتی بخش مهمی از جرائم یقه سفید ها را تحت عنوان جرائم شرکتی مرتکب میشود که دارای تنوع زیادی است. نکته مهم دیگر این است که از آنجا که ابزار جرم، دست قدرت است، همیشه امکان لابی کردن برای بخش خصوصی با دولت وجود دارد.
بیگی در بیان نتیجه قسمت نخست بحث خود گفت: بنابراین چون نظام سنتیِ عدالت کیفری، توانایی کشف و تعقیب و مجازات کردن یقه سفیدها را ندارد و به فرض مجازات کردن هم، این چنین مجازاتهایی فایدهای ندارد، و همچنین لابی قدرتمند متخلفین با دولت هم مزید بر علت شده، جرایم ساختار اداری، شرکتها و نظام بروکراسی، به شکل فزایندهای در حال افزایش است.
ساترلند و تعریف جرم یقه سفید
بیگی در ادامه به این نکته اشاره کرد که در غرب و آمریکا توجه جامعه شناسان و جرم شناسان از سالیان پیش به این ضعف در نظام قضایی که در واقع محصول عدم شفافیت در تعریف جرم بود، معطوف شد و «ساترلند» جرم شناس آمریکایی که مطالعات جدی در حوزه جرائم یقه سفیدان دارد، در سال ۱۹۳۹ در سخنرانی سالانه انجمن جامعه شناسی آمریکا بحث جرائم یقه سفیدان و ضرورت جرم انگاری در خصوص آن را مطرح کرد و گفت: هدف، یافتن رویکرد جدیدی به جرم و تعریف آن است.
قورچی بیگی افزود: در آن دهه، روان شناسان حوزه جرم، همیشه جرم را از منظر نظریههای ساختار اجتماعی تحلیل میکردند یعنی جرم را ناشی از فقر و ناکار آمدی در ساختارهای اجتماعی و نبود آموزش و پرورش خوب و بسیاری از مسائل میدانستند و میگفتند چون که افراد در طبقه فرودست اجتماعی، محرومتر هستند پس بزه کاران در این طبقه متمرکزند.
وی ادامه داد: اما ساترلند پرسید اگر مجرمین همیشه محرومان و بزه کاران هستند، پس جرم و فسادِ کاری یا مالی فردی که تحصیل کرده است، خانواده خوبی دارد و در بهترین دانشگاه در آمریکا درس خوانده، شاغل است و مشکل مالی ندارد چگونه است؟ آیا با تکیه بر نظریات پیشین و موجود، میتوان این نوع از بزه کاری را تبیین کرد؟ ساترلند در تعریف جرم گفت: رفتاری که ماهیت زیان بار اجتماعی به صورت بالقوه داشته باشد، جرم محسوب میشود. ساترلند سپس به نظریه یادگیریهای اجتماعی در ارتباط با جرم اشاره کرد و گفت: بزه کاری، رفتاری است که یاد گرفته میشود، یعنی شخصی که در طبقه فرودست است سرقت را یاد میگیرد و شخصی که در طبقه فرادست است، فرار مالیاتی و بسیاری از رفتارهای دیگر را میآموزد.
این استاد دانشگاه در تبیین گفته های ساترلند و اقدامات او گفت: ساترلند در ادامه بررسیهای خود اعلام کرد که تعریف جرم میبایست تغییر یابد، آنچنان که جرائم کارگزاران دولتی، شرکتی، مدیران و رؤسا که همان یقه سفیدان هستند را نیز در برگیرد. او گفت: جرم، رفتاری است که ماهیت زیان بار اجتماعی به صورت بالقوه دارد و جرم یقه سفیدان، جرمی است که افراد محترم و برخوردار از جایگاه و شأن عالی اجتماعی در حین تصدی یک شغل مرتکب می شوند. هدف از کلمه محترم، ظاهر محترم است، یعنی رئیس یک اداره یا مدیر عامل یک شرکت یا رئیس یک بانک که از ظاهر این فرد تصور نمیشود بتواند مرتکب جرم شود و بسیار شریف به نظر میآید.
مردان میان سالی که مجرم می شوند!
قورچی بیگی در خصوص دسترسی به امکان جرم در میان یقه سفیدان گفت: جرائم یقه سفیدان از حیث مفهوم شناسی، علت شناسی و گونه شناسی، ابعاد مختلفی دارد. به عنوان مثال سادهترین راه برای سرقت از یک بانک، مالک آن بانک شدن است و در پس هر موفقیت مالی بزرگی، حتماً یک جرم اقتصادی وجود دارد. مجرمین در این گونه جرمها معمولا مختصات مشترکی دارند، از جمله اینکه اغلب مردانی هستند که در دوران میانسالی به سر می برند و سابقه کیفری ندارند.
وی افزود: این افراد برای اینکه بتوانند معتمد و محترم و همچنین دارای شان و منزلت اجتماعی باشند، مجبور هستند تا دوره میانسالی، نسبتاً صادقانه و سالم زندگی کنند و سلسله مراتب سازمانی را طی کرده و احترام و شان لازم را کسب کنند تا بتوانند از طریق فرصتی که ساختار برایشان ایجاد میکند دست به یک تخلف بزرگ بزنند، به همین خاطر آنها معمولاً بر خلاف مجرمان خیابانی، جرم مکرر ندارند. در خصوص مجرمان خیابانی با پدیدهای به نام تکرار جرم مواجه هستیم. یعنی یک فرد شاید حدود ۲۰ بار به زندان رفته و برگشته، اما در مورد مجرمان یقه سفید، تکرار جرم را نداریم و یک بار، رسوایی مالی انجام میشود و همچنین جرم، معمولا مردانه است.
قورچی بیگی در توضیح چرایی مردانه بودن جرائم یقه سفیدان گفت: دلیل این مساله به نابرابری ساختارهای سازمانی بازمیگردد، غالب مدیران مرد هستند و زنان امکان رشد سازمانی را در شرکتها و سازمانها ندارند و یا اگر زنان مدیر شوند، چون پدیدهای نادر است، بیشتر مورد توجه قرار میگیرند و نظارت و کنترل بیشتری بر عملکرد آنها وجود دارد.
ساختارهای جرمخیز!
قورچی بیگی در توضیح دلایل دشواری ریشه کن کردن فساد یقه سفیدها به مساله جرم خیز بودن ساختارهای فرهنگی، سیاسی و اداری در ایران اشاره کرد و گفت: مشکلی که در پیشگیری از جرائم یقه سفیدها وجود دارد این است که نمیتوان مجرم را از ساختار جدا کرد. ساختار فرصت ایجاد میکند و فرصت باعث میشود که فرد، مرتکب جرم شود.
وی افزود: فرهنگ سازمانی در ایران اساسا فاسد و جرم خیز است، مثلا همه میدانند و میگویند که رشوه گرفتن بد است ولی وقتی که کارمندی وارد سیستم میشود به حدی فرهنگ سازمانی و ساختار فاسد است که گویی او چارهای جز هم رنگ شدن با جماعت ندارد.
این استاد دانشگاه از بُعد جامعه شناسی به موضوع ارتباط میان جرم و فرهنگ در ایران اشاره کرد و گفت: نکتهای که از نظر اجتماعی در خصوص فضای موجود برای جرائم یقه سفید ها مؤثر است، بحث نظریه فشار است. جامعه ایرانی، جامعه ای کاملاً تحت فشار است. در ایران، فرهنگ در نسبت با مظاهر مادی تعریف میشود. یعنی افراد در گروه ها و سنین مختلف، ارزش فرهنگی را در ماشین مدل فلان و یا زندگی در محله فلان می بینند. همه به دنبال پول هستند. از طرف دیگر ساختار اجتماعی، اقتصادی و سیاسی به نحوی است که اجازه نمیدهد همه افراد از راه مشروع و قانونی به آرزوهای مالی خود برسند و این مساله فشار زیادی را بر افراد وارد می کند. این فشار سبب می شود که افراد از راه غیر قانونی و نامشروع به دنبال پول درآوردن باشند و در راستای این هدف، مرتکب جرم هم بشوند، البته یقه سفیدها خود را مجرم نمیدانند و تخلفات مالی را حق طبیعیشان میدانند.