حسن محدثی در گفتوگو با "دیدارنیوز" پیرامون امر دینی و امر اجتماعی سخن می گوید؛
دیدارنیوزـ نگاهی به جایگاه دین در زندگی فردی و اجتماعی افراد و همچنین الگوی دینداری آنها محل اختلافات بسیاری در بین اندیشمندان شده است.
دیدارنیوز پیرامون این مسئله با
حسن محدثی پژوهشگر دین به گفتوگو نشسته که در ادامه میخوانید.
حسن محدثی در پاسخ به نحوه شکلگیری دین دولتی و دولت دینی و اثری که چنین پدیدهای بر اعتبار اجتماعی دین دارد گفت: یکی از کارکردهای دین در طول تاریخ و در بسیاری از جوامع، مشروعیت بخشی به نظام سیاسی ـ اجتماعی بوده و کارگزاران دینی بین امر دنیوی، زمینی و سیاسی با امر متعالی و آسمانی پیوند برقرار کردهاند تا به یک نظام سیاسی و اعمال قدرت آن به وسیله یک دستگاه دینی مشروعیت دهند.
محدثی در خصوص نقش کارگزاران دینی در فرآیند مشروعیت بخشی گفت: کارگزاران دینی صادقانه عمل کردهاند و لزوما توطئهای در کار نبوده، آنها بر اساس نگاهی که داشتهاند، تفسیری از دین ارائه کردهاند و معتقد بودند نظم اجتماعی ـ سیاسی که بنا نهادهاند، مطلوب خداوند است و انسان در چنین نظمی عزت پیدا میکند.
حسن محدثی در ادامه به نتایج مشروعیت بخشی دین به نظام سیاسی اشاره کرد و ادامه داد: مهمترین اتفاقی که میافتد این است بین آنچه که ایدئولوژی و یک نظام فکری ارائه میکند، با آنچه که در عمل واقع میشود، همیشه یک فاصله مهمی وجود دارد. در واقع وقتی با یک دستگاه فکری میخواهید نظمی ایجاد کند، آنچه در عمل رخ میدهد، محصول کنشهای ما است.
این جامعهشناس دین در نسبت بین سیاست و دین توضیح داد: در زمانه معاصر، دولتمرد با نگاه دینی با مسائل جدید مواجه میشود و سعی میکند بر مبنای نگاه دینی به مسائل پاسخ دهد، این درحالی است که دین از یک امر قدسی سخن میگوید اما در سیاست، با یک امر موضعی سروکار داریم که مقدس نیست و مقتضیات خاص خود را دارد. لذا به آرامی آرمانها شکسته میشوند و انسان از آنها عدول میکند و با امور روزمره دست و پنجه نرم میکند و بسیاری از اوقات ناچار است از معیارهای دینی عدول کند، در چنین وضعیتی که اصرار بر مواجهه با مسایل سیاسی از طریق امر دینی باشد، متأسفانه آرام آرام از ذخیره معنوی که در دین وجود داشته خرج میشود و دین در خدمت توجیه سیاستها قرار میگیرد.
حسن محدثی در توضیح مشروعیت بخشی به امر سیاسی به وسیله دین گفت: وقتی بر مبنای یک تفسیر دینی با امور اجتماعی و سیاسی مواجه میشویم و میخواهیم آن را مبنای مشروعیت قرار دهیم، بسیاری از اوقات خواسته یا ناخواسته از آن عدول میکنیم و چون به نام دین این کار را انجام میدهیم، به آرامی ذخیره معنوی دین کاهش مییابد و دین تا حدودی اعتبارش نزد مردم خدشهدار میشود، چرا که گروهی برای مشروعیت بخشی به اعمال خود، از دین بهره میگیرند. این امر سبب فرسایش معنویت دینی میشود. کسانی که به نام دین قدرت را به دست میگیرند، یک تفسیر دینی رسمی ارائه میکنند. در نتیجه دولت دینی، خواه نا خواه، دین دولتی میسازد.
محدثی در همین چهارچوب اشاره کرد: تفسیر رسمی دین از سوی حاکمیت ناگزیر با تفاسیر دیگری روبهرو خواهد شد و در نهایت به چالش کشیده میشود. در این میان اگر تفسیرهای دیگر قدرتمند باشند، میتوانند اعتبار تفسیر دینی رسمی را زیر سؤال ببرند و در نتیجه دولت دینی دچار مشکل جدی شود، لذا دولت دینی تلاش میکند دین را که یک نهاد فراکارکردی است و کارکردهای متنوعی دارد، به یک کارکرد معین، که آن هم مشروعیت بخشی به نظام سیاسی است، محدود کند و تک کارکردی کند.
محدثی این انحصارگرایی حاکمیت را برای اصل دین یک آسیب جدی دانست و گفت: این مسئله لطمه جدی به دین میزند. دولت دینی سعی میکند به تمامی قلمروهای نهاد دین رسوخ کند و آنها را تحت کنترل بگیرد و برای آنها برنامهریزی کند و حتی آنها را وابسته به خود کند که همگان نگاه رسمی را بپذیرند و در خدمت دولت دینی قرار بگیرند و این یک لطمه جدی است که به دین زده میشود. در این حالت اعتبار دین، به اعتبار نظام سیاسی وابسته میشود و هر قدر نظام سیاسی در عملکرد خود ناکارآمدی نشان دهد، این ناکارآمدی به حساب دین هم نوشته میشود. مردمی که به آنان وعده داده شده و خواهان شکل مطلوبی از زندگی هستند، دین شناس و محقق نیستند که ناکارآمدی دولت را ناشی از عملکرد بد مجریان بدانند بلکه وعدههای دینی را ناکارآمد و نادرست میدانند.
حسن محدثی پیرامون شرایط فعلی ایران گفت: حکومت دینی بر اساس آموزههای اصیل دینی آرمانهایی چون برابری، توجه به معنویت، آزادی، رفاه و کاهش نابرابری را وعده داده بود، اما الان متأسفانه با شرایطی مواجه هستیم که دولت نه تنها به نیازهای ابتدایی مردم هم پاسخ نداده بلکه از زیر بار مسئولیتهای خود نیز شانه خالی میکند.
محدثی افزود این عملکرد منفی و ناکارآمد دولت به اشتباه به پای اصل دین نوشته میشود. در این اوضاع و احوال آمیختگی دین و حکومت، آنچه بیش از همه ضرر میکند دین است. چرا که اکنون با نسلی مواجه هستیم که اعتقاداتش نسبت به دین کمرنگتر از گذشته شده است.