دیدارنیوز - افراد ضداجتماع به درست یا غلط بودن کارهایی که انجام میدهند اهمیتی نمیدهند، احساسات و حقوق دیگران را نادیده میگیرند و اغلب با کارهایشان برای دیگران مشکل ایجاد میکنند؛ در واقع افراد دارای اختلال شخصیت ضداجتماعی، نسبت به دیگران احساس دشمنی یا بیتفاوتی سنگدلانهدارند یا با آنها خشن برخورد میکنند. در رفتار اینگونه افراد هیچ احساس گناه یا ندامتی دیده نمیشود و اغلب از قانون سرپیچی میکنند.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضداجتماعی معمولاً از سن ۱۵ سالگی نشانههایی از اختلال سلوک از خود نشان میدهند. علائم اختلال سلوک نیز شامل مشکلات رفتاری جدی و دائمی است که مواردی از جمله پرخاشگری نسبت به مردم و حیوانات، تخریب اموال، فریبکاری، دزدی و نقض شدید قوانین را شامل میشود. اگرچه تصور میشود که اختلال شخصیت ضداجتماعی حالتی مادامالعمر باشد، برخی از نشانهها (به خصوص رفتار مخرب و مجرمانه) ممکن است در طول زمان کمرنگ شود اما مشخص نیست که این اتفاق در نتیجه بالا رفتن سن رخ میدهد یا افزایش آگاهی نسبت به عواقب رفتار ضد اجتماعی است.
در این میان، برخی کارشناسان معتقدند که افسردگی و اختلال ضداجتماعی با یکدیگر ارتباط دارد و بدون شک، یکی روی دیگری هم تأثیر میگذارد اما اینکه کدام زودتر از راه میرسد، هنوز کاملاً مشخص نشده است.
نویسنده کتاب «جلوگیری از افسردگی» معتقد است که برای جلوگیری از بروز انواع اختلالهای روانی از جمله افسردگیهای حاد و اختلال ضداجتماعی، همه مسئولان جامعه از جمله اساتید، کارفرماها، معلمان، مدیران و دبیران نقش دارند و در اینکه عوامل استرسزا و فشارآور در دانشآموزان، دانشجویان، خانوادهها و شاغلان در ردههای مختلف شغلی شناسایی شود، نقش بهسزایی دارند.
نازخند صبحی با تاکید بر اینکه سلامت روان، کلیدیترین نکته در پیشبرد اهداف جوامع و جلوگیری از شیوع اعتیاد است، اظهار میکند: اعتیاد، شیوهای مخرب و نادرست برای مواجهه با مسائل، مشکلات و فشارها است و هر انسانی، هر چقدر هم که در مجموعهای از استرسها و فشارها زندگی بکند، در قبال خود، مسئول است که راه درست را در پیش بگیرد.
وی ادامه میدهد: افراد سالم، معمولاً در هر شرایطی صحیحترین راه را برای روبهرو شدن با مشکلات در پیش میگیرند ولی افرادی که از بیماریهای روان و اختلالاتی از جمله اختلال ضداجتماع رنج میبرند، به راهکارهای نامناسب برای مواجهه با مشکلاتشان روی میآورند. البته نمیتوان مسئولان را مبرا کرد و نقشی که گردانندگان جامعه در بهبود سلامت روان اقشار مختلف دارند را نادیده گرفت؛ چراکه حداقل کاری که میتوان برای یک جامعه انجام داد، شناسایی عوامل استرسزا و فشارآور و فراهمسازی شرایطی برای توانمندسازی اقشار مختلف است.
صبحی با تاکید بر اینکه همه ما در شناسایی و رفع کردن عوامل استرسزا، افسردگیآور و اختلالآور مسئول هستیم، تصریح میکند: متأسفانه طی ماههای اخیر، به جد با بحران اقتصادی مواجه بودهایم و همین مسئله میتواند با افزایش شیوع استرس و آسیبهای روانی ارتباط مستقیم داشته باشد. از اینرو، وظیفه مسئولان امر نسبت به گذشته خطیرتر و سنگینتر شده است.
اگر یکی از نزدیکانمان به اختلال شخصیت ضداجتماعی مبتلا است، بسیار اهمیت دارد که آموزشهای لازم را در مورد نحوه رفتار صحیح با او بیاموزیم؛ در واقع یک متخصص سلامت روان میتواند به ما بیاموزد که چهطورمرزگذاری کنیم و از خود در مقابل پرخاشگری، خشونت و خشمی که در میان افراد مبتلا به این اختلال معمول است، محافظت کنیم. همچنین باید بیاموزیم که چگونه به این افراد کمک کنیم تا درمان خود را هر چه سریعتر در پیش بگیرند.