حسن بهشتی پور، تحلیلگر مسایل بین الملل یادداشتی را با عنوان «برای اجلاس آتی شورای حکام آژانس باید از هم اکنون برنامه ریزی کرد» برای دیدار ارسال کرده است که میخوانید.

دیدارنیوزـ حسن بهشتی پور: در کشاکش سالها چالش ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی، تحولاتی در معادلات دیپلماتیک در حال وقوع است که میتواند نقشه راه جدیدی برای خروج از بنبست فعلی ترسیم کند. در مرکز این تحولات، تغییر موضع دو قدرت جهانیِ روسیه و چین و همسویی فزاینده آنها با منافع جمهوری اسلامی ایران قرار دارد. این همگرایی، اگر به درستی مدیریت و تقویت شود، میتواند ترازوی قدرت در شورای حکام آژانس را تغییر داده و فضای لازم برای حلوفصل موضوعات باقیمانده از طریق گفتوگوهای چندجانبه را فراهم آورد.
اهمیت راهبردی رأی روسیه و چین در شورای حکام
شورای حکام آژانس با ترکیب ۳۵ کشور عضو، عرصهای حیاتی برای تصمیمگیریهای مهم است. در این میان، موضع روسیه و چین — دو قدرت هستهای دارای کرسیهای ثابت و نفوذ سیاسی بالا — از وزن کیفی ممتازی برخوردار است. این اهمیت تنها به دلیل حق وتوی احتمالی در مراجع دیگر بینالمللی نیست، بلکه ناشی از توانایی این دو کشور در متقاعدسازی، ایجاد ائتلاف و مشروعیتزدایی از طرحهای یکجانبه غرب است. پشتیبانی فعال دیپلماتیک آنها، به ویژه از طریق نمایندگانی مانند «میخائیل اولیانوف» از روسیه، که با ظرافت موضوعات به نفع ایران را در دستور کار قرار میدهند، مانعی جدی در برابر صدور قطعنامههای تحریکآمیز و تشدیدکننده ایجاد میکند. بنابراین، رأی و نفوذ آنها در واقع معادله فشار حداکثری غرب را پیچیده میکند.
تحول موضع مسکو و پکن: از همراهی غرب به همسویی با تهران
نکته قابل تأمل، تحول در مواضع روسیه و چین طی سالهای اخیر است. پیش از توافق برجام، گرایش این دو کشور اغلب همسو یا لااقل غیرمخالف با خواست کشورهای غربی در آژانس بود. اما پس از برجام و تأیید پایبندی ایران به تعهدات خود در پانزده گزارش پیاپی مدیرکل آژانس، نگرش مسکو و پکن تعدیل شد. آنها عملاً شاهد بودند که ایران در چارچوب یک توافق بینالمللی عمل کرد و آمریکا یکجانبه از آن خارج شد. این واقعیت، همراه با درک منافع راهبردی خود این کشورها در مقابله با هژمونی ایالات متحده و حفظ ثبات منطقهای، موجب نزدیکی تدریجی مواضع آنها به موضع ایران شده است. این تغییر، یک دستاورد دیپلماتیک برای تهران محسوب میشود و پایهای مستحکم برای همکاری سهجانبه فراهم کرده است.
ضرورت حل مسئله آژانس: خلع سلاح بهانههای فشار آمریکا و تروئیکا اروپایی
درک درست از ماهیت قطعنامههای شورای حکام علیه ایران حائز اهمیت است. هر یک از این قطعنامهها، صرفاً یک واکنش مقطعی نیست، بلکه برگهای جدیدی به پرونده سازی تاریخی علیه ایران میافزاید که غرب از اوایل سال ۱۳۸۲ برای تحت فشار قرار دادن ایران گردآوری کرده است. هدف نهایی از این پروندهسازی، مشروعسازی فشارهای بیشتر و تحدید برنامه صلحآمیز هستهای ایران است. بنابراین، حل مسئله با آژانس از طریق گفتوگو و شفافسازی فنی (با همراهی روسیه و چین به عنوان واسطهگر یا حامی)، به معنای زدودن یک بهانه دیرینه از دست آمریکا و متحدانش است. وقتی پرونده ایران در آژانس به شرایط عادی ماند سایر کشورها باز گردد، فضای مانور آلمان، انگلیس، فرانسه و آمریکا برای اعمال تحریمها و فشارهای جدید به شدت محدود میگردد.
پاسخ به یک کژفهمی رایج: انگیزه واقعی روسیه
در داخل ایران، گاه این تحلیل مطرح میشود که روسیه صرفاً برای جلوگیری از توافق ایران و آمریکا و در راستای بازی با کارت ایران، از مواضع تهران درآژانس حمایت میکند. این نگاه، اما ناقص به نظر میرسد. بدون شک هر کشوری منافع ملی خود را دنبال میکند، اما منافع ملی روسیه و چین در شرایط کنونی در گرو ثبات ایران، تضعیف تحریمهای یکجانبه آمریکا و تقویت نظم چندقطبی است. حمایت قاطع آنها در آژانس، هزینههای دیپلماتیک برای مسکو و پکن دارد و نشاندهنده تعهد راهبردی عمیقتری است. نزدیکی موضع آنها به ایران، محصول یک محاسبه منطقی و مبتنی بر واقعیتهای عینی بینالمللی است، نه صرفاً یک بازی کوتاهمدت.
نتیجه گیری: مثلث راهگشای تهران-مسکو-پکن
راه حل نهایی مشکلات ایران با آژانس، در گرو یک فرآیند فنی-دیپلماتیک قوی با حمایت سیاسی قدرتهای مؤثر است. ایران به تنهایی نمیتواند به دلیل فشارهای غرب بر آژانس، مشکلات خود را با این نهاد بین المللی یک تنه حل کند، به نظر میرسد جلب همراهی روسیه و چین در این مسیر، ایران را قادر میسازد تا حداقل از طریق لابی کشورهای غیر متعهد در آژانس، مانع صدور قطعنامههای جدید علیه ایران شود. یا لااقل اجماع در شورای حکام را بشکند.
بنابراین، مثلث همکاری تهران، مسکو و پکن میتواند موتور محرکه حل این بحران باشد. ایران باید با ادامه همکاری فنی سازنده با آژانس، همراه با پشتیبانی دیپلماتیک روسیه و چین، فضایی ایجاد کند که در آن صدور هر قطعنامه جدیدی با مخالفت جدی این دو قدرت روبهرو شود و هزینه آن برای غرب افزایش یابد. این استراتژی، غرب را به سمت میز مذاکره چندجانبه واقعی سوق خواهد داد؛ میزی که در آن پرونده ایران در آژانس برای همیشه به حالت عادی بازگردد و بهانهای برای فشارهای آتی باقی نماند. موفقیت در این مسیر، نه تنها دستاوردی بزرگ برای دیپلماسی ایران است، بلکه گامی مهم در تثبیت نظم بینالمللی عادلانهتر و چندقطبی خواهد بود.