
اشکان تقی پور، عضو هیئت مدیره مجمع خیرین کشور به مناسبت روز ملی تشکلها و مشارکت اجتماعی یادداشتی را برای دیدار ارسال کرده است که میخوانید.
دیدارنیوزـ اشکان تقی پور*: تشکل اجتماعی یکی از ارکان مهم و انکارناپذیرِ پیشرانِ «توسعه اجتماعی» کشور است. اصولاً اصطلاح «جامعه مدنی» در قالب یک امتیاز برای ملتی مفتخر به فرهنگی کهن و تمدن سازی از این فرهنگ بدون توجه به نقش اثر گذار «تشکلهای اجتماعی» معنایی ندارد.
۲۲ مردادماه در ایران به عنوان روز ملی تشکلها و مشارکت اجتماعی نامیده شده است. در این چند سطر نمیخواهم به عدد و رقم، آسیب شناسی و تحلیل ریزبینانهی تشکلهای اجتماعی که عمدتا در نام بردن آنها منظورمان سازمانهای مردم نهاد، موسسات خیریه، گروههای جهادی، انجمنهای دوستی و شبکهها و مجامع نیکوکاری است بپردازم.
قصد در سطور پیش رو نگاه به مشارکت اجتماعی و تشکل اجتماعی از ادوار کهن تا امروزِ ایران و نگرشهای مختلف از زوایای گوناگون بدان است.
چه در حاکمیت چه در میان مردم در اصل لزوم وجود تشکل اجتماعی حداقل از منظر تئوریک تردیدی نیست. تقریبا قاطعانه این گزاره را مطرح میکنم، چون به جایگاه سنتی، دینی و مذهبی تشکلهای اجتماعی در قالب خیریهها و امور رایج سنتی در جایگاه آتشکده و معبد تا مسجد و حسینیه و مکتب در طول تاریخ کهنمان از دیروز تا امروز باور داریم.
یکی از تفاوتهای اساسی در نگرش به جایگاه تشکل اجتماعی دقیقا از همین اصالت مبتنی بر قدمت آغاز میشود.ابتدا به خیرورزی سنتی میپردازیم. در فرهنگ کهن ایران از هزارهها پیش و پیش از ظهور اسلام نیز امور خیریه در قالب وقف، داد و دهش و نذر جزئی از جریان زندگی اجتماعی هر فرد معتقد به خداوند و باورمند به بهبود زندگی اجتماعی بود. از آنجا که خداپرستی عموما در قالب زردشتیگری در ایران باستان مبنایی انکار ناپذیر بود این خیرورزی در قالبهایی که گفته شد در احکام زندگی روزمره جاری بود. خداپرست بودن بخشی انکارناپذیر و سبب افتخار ایرانیان امروز، از گذشتهی باستانی ایران است که علاوه بر متون دینی کهن و کتیبههای هزاران ساله، اسلام مبین نیز پس از ظهور بر آن مهر تایید زد.
فردوسی بزرگ در شاهنامه آنجا که میخواهد از یکسو ارزش نیکی را بنماید و از دگر سوی خرافات را از وجود بزرگانی، چون فریدون که بر ضحاک ماردوش چیره آمد بزداید با امانت داری در متون تاریخی- حماسی کهن چنین میسراید:
فریدون فرخ فرشته نبود/ زمشک و ز عنبر سرشته نبود
به داد و دهش یافت آن نیکویی/ تو داد و دهش کن، فریدون تویی
با نگاه به خیرورزی کهن در مییابیم که این فرهنگ «داد و دهش» و «وقف» که نمونههای ثبت شدهی آن دربارهی ساخت راهها، پرستشگاهها، پل ها، آب انبارها و... وجود دارد از دوران باستان ایران تا دوران اسلامی تکرار شده است. پس از اسلام نیز خمس، زکات، صدقه، اهدای ثلث مال به امور خیریه و بسیاری امور عامالمنفعهی دیگر، پازل خیرورزی و نیک ورزیهای پیشین را تکمیل کرد و بر اعمال نیکویی، چون وقف یا نذر که از دوران باستان وجود داشته است، شاید با اندک تفاوتهای مبتنی بر زمان و احکام دین و آیین جدید مهر تایید زد.
تا اینجا دریافتیم که نهاد خیرورزی یا به بیان امروزی مشارکت اجتماعی در ایران سابقهای دیرینه دارد.
از قرن ۱۹ و پس از انقلاب صنعتی فرانسه در اروپا، مشارکت مدرن اجتماعی بسیار فراتر از نقش کلیسا در قرون پیشین با توجه به «توسعه» و پیامدهای آن که پیدایش آسیبهای اجتماعی و طرح مسائل اجتماعی نوظهور بود موضوعیت جدیتر یافت. اما سالها بعد به شکل رسمی و جهانی، مدیریت مشارکتهای اجتماعی نوین در سال ۱۹۴۵ میلادی در ماده ۷۱ منشور سازمان ملل، رسما با به کار بردن اصطلاح NGO ذکر شد. رسمیت یافتن این ساختار اجتماعی و نیازهای ملتها در روزگار خود در دههی ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ در غرب، رشد فراوان عملکرد سازمانهای مردم نهاد را سبب شد و در دههی ۸۰ و ۹۰ میلادی با گسترشِ جهانی سازی و اهمیت روزافزون توسعه، سازمانهای مردم نهاد و تشکلهای اجتماعی عملا به بازیگران اصلی صحنهی بین الملل بدل شدند. اینگونه رفته رفته واژهی NGO یا سازمان مردم نهاد که مفهومی نو بود در دنیای غرب معنایی کاملا جدی یافت. چیزی که پیش از آن، آنچنان در زندگی اجتماعی جز در موارد دولتی و حاکمیتی مانند اخذ مالیات در حکم امری اخلاقی و گاه اجباری برای حکمرانی بهتر و خدمترسانی به مردم و مشارکتهای اجتماعی مردمی اندک در قیاس با جمعیت و نیازها مبتنی بر وجود گروههای مذهبی در بستر کلیسا و احکام دینی خیرورزانه به شکل گسترده باب نبود. هر چند دولتها بر مبنای وظیفهی دولت بودن و مردم هم به اقتضای انسانیت خدمات عمومی و نیکوکاری را به شکل وظیفهی دولتی حکمرانان انجام میدادند، اما همانند شرق کهن به ویژه ایران، خیر ورزی در جایگاه سنتی پایدار در دل جریان زندگی روزمرهی مردم، از زبان و ادبیات و شعر تا ازدواج و فرهنگ کار و زندگی روزمره جریان جدی نداشت.
بدین ترتیب در حقیقت NGO یا به نوعی مفهوم سازمان مردم نهاد را میتوان واژهای و ساختاری وارداتی از غربِ توسعه محور برای ایران نوین تلقی کرد هر چند که سنت خیرورزی از هزارهها پیش به شکل سنتی مبتنی بر زادبوم و باور مردم ایران جایگاه مستحکمِ خود را نگاه داشته بود و همچنان نیز این نهاد مستحکم خیر سنتی پای برجاست.
درست در این لحظه تفاوتها و شباهت ها، هم پوشانی ها، هم افزایی ها، سو تفاهمها و تضادهای خیرورزی سنتی با مدیریت مشارکت اجتماعی نوینِ مردم محور نمایان میشود.
این لحظه و درک این موضوعات بسیار مهم و دربرگیرندهی ظرافتهای خاصی است، چون درک شناختی یا اشتباه در برداشت در مورد هر یک میتواند به نوعی جامعه را از مشارکت اجتماعی و تحقق خیر جمعی محروم کند و شناخت مبتنی بر آگاهی و برداشت صحیح میتواند سبب هم افزایی کمنظیر در این مسیر که نهایتا ثمرهی آن «توسعه اجتماعی» است بینجامد.
در مدل خیرورزی سنتی با کهن از طرفی تمام جامعه دچار نیکی هستند، اما عمدتا افراد شاخص جامعه از حیث ثروت و اخلاق و اعتبار اجتماعی بار خیرورزیهای بزرگ را بر دوش میگیرند. معمولا مبالغ فراوان از سوی افراد شاخص کمتری برای ساخت مدرسه، مسجد یا تامین نیازی اساسی جاری میشود که نام و یاد رفتگان آن عزیز را زنده نگاه میدارد و باور بر آن است که به عنوان صدقه جاری هم رفتگان آن فرد نیکوکار هم خود او در زمان حیات و مرگ تا زمانی که آن خدمت پابرجاست از ثواب آن بهره میبرند و در بسیاری موارد نیز بنا بر برخی توصیههای دینی یا خواست بانی و شرم زیبای شرقی این خدمت در خفا انجام میشود.
در مدیریت مشارکت اجتماعی نوین خِیری بزرگ با مشارکت مالی یا داوطلبانهی تعداد زیادی از افراد جامعه انجام میشود که نوعی از آن را در فرایندی، چون «جمع سپاری» میبینیم که در کمپینهای بسیاری البته با تفاوتها و خلاقیتهایی در قواعد، برنامهها، زمانبدی و ... رخ میدهد. به عنوان مثالی ساده در این نگرش جامعه هدف ما تنها دانش آموزان کمبرخوردار یک منطقه که مدرسه نیاز اصلیشان نیستند نیستند بلکه تمامی افرادی که از کمترین مبلغ تا مبالغ بیشتر طی ساز و کاری به ساخت آن مدرسه میپیوندند بخشی از مخاطبان این مشارکت اجتماعی در تحقق خیر جمعی میشوند. در زبانی سادهتر اینگونه است که در این نوع مشارکت اجتماعی، تعداد افراد زیادی با پولهای کم سبب ساخته شدن یک مدرسه برای تعداد فراوانی کودک کم برخوردار میشوند که این خود سبب انسجام اجتماعی مبتنی بر کار جمعی مدیریت شده در مشارکت و حصول هدف نهایی و انسجام اجتماعی میشود.
قطعا این روش نوین که یکی از دهها روش مدیریت مشارکت اجتماعی در قالب شاخهای از علم مدیریت است هیچگونه تضاد ذاتی با روش کهن و سنتی خیرورزی ندارد.
اگر به هر دو نگرش عالمانه نگریسته شود مکملهای فوق العادهای برای یکدیگرند.خِیر و خَیِرین سنتی از یکسو تکیهگاه جدی و انگیزهای بزرگ برای اقشار مختلف جامعه میشوند و از سوی دیگر همچنان سرمایهی مادی و معنوی آنها به عنوان بزرگان خیرورزی اثرگذاری خود را در اکوسیستم خیرورزی نوین حفظ میکند. از سوی دیگر در خیرورزی مدرن به سبب تعداد بیشتر افراد در کمپینها در صورت ریزش افراد مشارکت کننده در مسیر کار خیر، به سبب کم بودن مبالغ امکان جایگزینی بالا میرود و در صورت تخمینهای اولیهی درست، رویشهای جدید به راحتی جای ریزشها را میگیرد حال آنکه در خِیرورزی سنتی در صورت از دست دادن یگانه خَیِر بزرگِ پروژهیبزرگ نیکوکاری به هر دلیلی، امکان بر زمین ماندن آن پروژه وجود دارد و خود به خود ریسک تمام نشدن و به بهره برداری نرسیدن به موقع آن را بالا میبرد.
از سوی دیگر در شیوهی نوین خیرورزی یا مدیریت مشارکت اجتماعی آگاهی به علومی بمانند مدیریت، مارکتینگ، آیتی، تبلیغات، روانشناسی، جامعه شناسی و آمار لازم است، چون فرآیندی با حضور بازیگران متعدد در بازهی زمانی مشخص شکل میگیرد که حتی علومی، چون آینده پژوهی و مدیریت و شناختِ منابع انسانی را دخیل میکند تا توسعهی اجتماعی پایدارِ در قالب جمعی رخ دهد.
نکته مهم دیگر آنکه در جامعهای بمانند ایران که هر دو نگرش خیرورزی اهمیت فراوان دارند جلوگیری از ایجاد تضادها یا اصطکاکهای احتمالی لازم است. مثلا اصل جمع سپاری بر تبلیغ و آگاه شدن مردم برای مشارکت استوار است حال آنکه در خیر سنتی بسیاری از خیرین به عمل خیر در خفا باور دارند. به بیان دیگر مدیریت هماهنگی این دو نگرش با یکدیگر اهمیت ویژه دارد.
از سوی دیگر خیرورزی سنتی عمدتا به سبب بومی بودن و ریشه در دین و آیین و ملیت کهن داشتن و سادهتر بودن درک ساختار آن و تعداد اندک بازیگران معمولا جایگاهی چندان حساس در نگاههای نظارتی در بعد امنیت ملی از جنبههای اجتماعی و اقتصادی ندارد، اما مدیریت مشارکتهای اجتماعی نوین به سبب ساختار کارآمد، اما به مراتب پیچیده تر، تعدد بازیگران و علوم مختلف مدیریتی و ارتباطی و همچنین وارداتی بودن مفهوم کلی آن از حیث نظارتی و امنیتی حساسیتهای خاص خود را میطلبد، زیرا یک اشتباه خواسته یا ناخواسته از سوی یک تشکل علاوه بر لطمه به کشور میتواند اعتماد حاکمیت و اعتماد عمومی مردم به تشکلهای اجتماعی را که سرمایهی اصلی تشکلهای اجتماعی است را به شدت خدشه دار کند. هر چند که قطعا این فرآیندهای نظارتی و امنیتی قطعا میبایست بر اساس فرآیندها و پروتکلهای شفاف جهت صیانت از تشکلهای شناسنامه دارِ سبب توسعه اجتماعی و تسهیل گری امن فعالیت آنها در برابر اندک متخلفان و سودجویان شکل گیرد تا نتیجهی معکوس رخ ندهد.
خلاقیت در تلفیق نگاه سنتی خیرورزی مردمی و مدیریت مشارکت اجتماعی مردم نهاد نوین که در مواردی هم ممکن است متضاد در نظر آیند میتواند هم نقطهی قوت باشد؛ البته اگر مدیریت صحیح شود و هم میتواند نقطهی ضعف و افول مشارکت باشد اگر شناخت صحیح شکل نگیرد.
در دورهی گذار از خیرورزی سنتی به خیرورزی و مشارکت اجتماعی نوین آنچه شرط است حفظ سرمایهی کهن خیرورزی کهن و سنتی در راستای گسترش نگرش مشارکت اجتماعی نوین است.
در ذات خیرورزی نوین، چون مشارکت بیشتر آحاد مردم مطرح است نقش تشکلها پر رنگتر میشود و علوم مدیریتی و جانبی کاربردی مبتنی بر آن هم لازم میشود.
در دسترس بودن هر دو نگرش در ایران اسلامی امتیاز و فرصتی است که قطعا نباید با ناآگاهی با سوبرداشت به تهدید یا بدبینی به هر کدام از این نگرشها بینجامد هر چند که نقد سازنده و رفع اشکالها با نظارت و پایش علمی قطعا لازمهی پیشرفت در مسیر توسعهی اجتماعی کشور است.
با یک مثال عینی، تجربهی زیسته و به انجام رسیدهی ساده از خیرورزی نوین بر پایهی خیر جمعی که در خیرورزی سنتی امکان آن وجود نداشت سخن را کوتاه میکنم.
در اوایل دههی ۹۰ خورشیدی پس از زلزلهی بزرگ آذربایجان شرقی، در تشکل اجتماعی قانونمدارمان پس از نیازسنجی دقیق با همراهی، هماهنگی و تایید وزارت آموزش و پرورش و سازمان نوسازی مدارس تصمیم بر آن شد تا دبیرستانی ۶ کلاسه برای دخترانمان در روستایی مرزی در این استان آسیب دیده از زلزله به شکل مردمنهاد بسازیم. عمده هزینهی ساخت به شکل سنتی و مشارکت تعدادی عزیز نیکوکار فراهم شد و مدرسه هر چند با سختیهای بسیار ساخته و افتتاح شد.
پس از افتتاح دبیرستان، سالن بزرگ در نظر گرفته شده برای کارگاه کامپیوتر که لزوم وجود آن برای ارائهی بسیاری از دروس و مهارتهای فرزندانمان لازم بود خالی بود.
در همین زمان یکی از اولین کمپینهای جمع سپاری مالی امر خیر اثرگذار را با کمک پلتفرمی تخصصی برای تهیهی ۶ دستگاه کامپیوتر و تمام تجهیزات جانبی لازم آغاز کردیم که با ساز و کارهای جوانان متخصص و تلاشهای یکایک ما در مدیریت سازمان مردم نهادمان مبلغ لازم با مشارکت شفاف و مشخص اینترنتی هزاران نفر انجام شد و مبلغ ۱۵ میلیون تومانی کمپین با پویش در زمان مقرر جمع آوری شد. کامپیوترها طبق روند قانونی و اداری خریداری و منتقل شد و گزارش لحظه به لحظهی آن طبق فرمت مشخص پلتفرم در فضای اینترنت به اطلاع تمامکمککنندگان به روشهای مختلف خلاقانه با عکس و گزارشهای آماری رسید.
این پویش خود مبتنی بر نیازسنجی، تخمینهای آماری، استراتژی، برنامههای سوار بر استراتژی، هماهنگی با نهادهای متولی و نظارتی، چگونگی اطلاع رسانی، گزارش دهی و خلاقیت بود. فرایندی به معنای کامل مدیریتی با برنامه ریزی فنی و زمانی موفق.
نکتهی جالب آنکه در بین کمک کنندگان پسر دانشجویی از ایرانشهر هزار تومان پرداخت کرده بود. همان لحظه با خود اندیشیدم وقتی فضایی به وجود میآید که دانشجوی عزیز پسر بلوچ ما از مرزهای جنوب شرقیترین استان در نقشهی جغرافیای ایران بتواند با هزار تومان به تجهیز کارگاه کامپیوتر خواهران کوچکترِ تُرک زبان خود در روستایی در مرزهای شمال غربیترین جای جغرافیای مرز پر گهر کمک کند نه فقط احساس همدلی و یک ملت بودن در معنا شکل میگیرد، نه تنها آن پسر دانشجو حس خوش مشارکت اجتماعی در توسعهی اجتماعی در دورترین مکان از میهن خود را برای خواهرانش همواره در دل دارد بلکه یکی از مهمترین مولفههای امنیت ملی هم خودبخود تحقق مییابد.
اگر فردی از افراد معدودی جدایی طلب و عامل بیگانه در قامت فریب بخواهد دانشجوی عزیز بلوچ ما را تحریک یا توجیه به تجزیه کند همان کمک به ظاهر اندک در قالب مشارکت اجتماعی ملموس برای بازسازی میهن، حس خواهر و برادری و یک ملت و خانواده بودن را چنان در او زنده میکند که قطعا هر نگاه تجزیه طلبانهای را با اختیار پس میزند. امری که در خیرورزی سنتی با تمام مزایای بزرگش در این ابعاد برای او فراهم نبود.
حال بیندیشیم که هر روز صدها هزار نفر در کمپینهای مختلف با استفاده از تکنولوژی نوین و ابزارهای مدیریتی مبتنی بر قانون از جمع سپاری تا نذر تخصص از این استان به آن استان یا در پشت میزهای کارشان در حوزههای مختلف سلامت، درمان، کاهش آسیبهای اجتماعی، محرومیت زدایی، آموزش، مدرسه سازی و تجهیز هنرستان ها، یاری در سوانح طبیعی، حفظ محیط زیست و ... در تکاپو باشند.
خود بخود در کنار بزرگان خیر سنتی که همیشه تکیهگاه و سایهای بزرگوار و مهربان بر سر فعالان اجتماعی هستند با بسترسازی، تسهیل گری و نظارت صحیح مبتنی بر قانونِ دولت، وفاق و انسجام و اتحاد ملی مبتنی بر مهرورزی بر پایهی خیرورزی و مشارکت اجتماعی شکل میگیرد که هیچ بیگانهی ایران ستیزی قادر به دست اندازی به جایی از ایران نباشد.
جنگ شناختی دشمن ایران ستیز نیز خودبخود در این مشارکت اجتماعی جمعی نوین در سایهی خیرورزی سنتی و کهن در خانوادهی «ایران» در نطفه خفه میشود و قدرت راستین «پیکرهی واحد متکثر ملی ایرانیان» این بار از دریچهی مهربانی ومهرورزی خودنمایی میکند.
فراموش نمیکنم که رییس جمهور شهید، آیت الله رییسی، وقتی در میزبانیِ ضیافت افطار با تعدادی از فعالان اجتماعی حوزهی خیرورزی و تشکلها واژهی شریک اجتماعی برای خیرین به کار رفت چندین و چند گام بالاتر، خیرین و تشکلهای اجتماعی را نه شریک اجتماعی بلکه «شرکای راهبردی دولت» نامیدند.
اگر دولتها بسترساز، تسهیلگر و نظارت کنندگان خوبی مبتنی بر قانون باشند و بمانند، تشکلهای اجتماعی قانونمدار مردم نهاد با سلیقهها و تخصصهای مختلف که مفهوم اصیل «مردم» هستند نه تنها بسیاری از مشکلات کشور و مردم را حل خواهند کرد بلکه موتور پیشران توسعهی اجتماعی و حتی توسعهی اقتصادی کشور هم خواهند شد.
در دولت کنونی نیز دستیار محترم اجتماعی رییس جمهور، رییس محترم سازمان بهزیستی کشور و معاون سلامت اجتماعی محترم سازمان بهزیستی کشور در قامت افراد اثرگذار علمی و عملی این حوزه همگی جامعه شناسانی فرهیخته در بالاترین مقاطع تحصیلی آکادمیک این حوزه و گنجینهای از تجربههای علمی و عملی فراوانند. ریاست محترم سازمان امور اجتماعی کشور نیز خود علاوه بر «معلم و فرهنگی بودن» تحصیلات آکادمیک و تجربه فراوان در حوزهی مدیریت و برنامه ریزی آموزشی را در علم و عمل دارند. با نگاهی عمیق به این شرایط امید است به جایگاه تشکلهای مردمی و سازمانهای مردم نهاد و موسسات خیریه، این شرکای راهبردی دولتها بهتر، عمیق تر، بیشتر و مهمتر از آن جدیتر نگریسته شود.
تغییر نگرش عملی و اعتماد به جایگاه تشکلهای اجتماعی بزرگترین هدیه در این روز به آنهاست.
این چند سطر تنها مقدمهای ساده و اولیه بود برای بیان کوتاه جایگاه اثرگذاری و خلق ارزش اجتماعی تشکلهای مردمی شناسنامه دار عمومی و تخصصی در راه توسعهی اجتماعی کشور. روز ملی تشکلها و مشارکت اجتماعی بر تمام فعالان اجتماعی و تشکلهای اجتماعی مبارک باد
*عضو هیئت مدیره شبکه ملی موسسات خیریه و نیکوکاری