
فرشاد محسن زاده، روزنامه نگار یادداشتی را با عنوان "هیچ انگاری رییس جمهور" برای دیدارنیوز ارسال کرده است که میخوانید.
دیدارنیوز: در دنیای سیاست و عالم حکمرانی عموما برای حاکمان میتوان دو قاعده کلی متصور بود که حاکم یا حاکمان به موجب اقتدار و نبوغ شخصی و یا ابزارهای اعطایی قدرت مردمی و غیر مردمی از یک اتوریته ملت باور و حکومت محور بهره مندند که پذیرش واقعی حاکم را نزد افکار عمومی و نظام بورکراتیک تحت مدیریت اش به دنبال دارد.
البته در نظام حکمرانی مبتنی بر نظامهای سیاسی رایج کنونی و یا حتی در اعصار نه چندان پیشین قواعد دیگری خارج از این دو قاعده کلی بعضا محتمل بود که این گونه نظامات حکمرانی بر مبنای مستثنیات تعریف میشوند، اما آنچه که در عصر امروزین در قالب قاعده قدرتمندی حکمران پذیرفته میشود منبعث از اقتدار فردی یا قدرت مردمی است.
در ایران دیروز و امروز نیز این دو قاعده برای حاکم و حاکمان البته نه مطلق، اما نسبی ملاک بود حال اینکه نوع قدرت اقتباسی چه از نوع اقتدار و نبوغ شخصی یا بر گرفته از ابزارهای قدرت مردمی مبتنی بر آرای ملت بوده باشد که غالبا در نوع دوم آن بیش از سایر نهادها، قدرت مردمی که در شخص رییس جمهوری تجلی پیدا میکند مطمح نظر بوده و هست.
اما در این مقطع تاریخ سیاسی – اجتماعی ایران پدیده نوظهوری در نظام حکمرانی مشخصا در حوزه قدرت سیاسی و افکار عمومی جامعه مشابه مکتب فکری "دادائیسم" یا "هیچ انگاری" حاکمان به معنی اخص کلمه در مورد رییس دستگاه اجرایی کشور و شخص رییس جمهور بطور قوی در حال شکل گیری است که وجود رییس دولت را نزد اصحاب قدرت و اذهان ملت علی السویه، بل خنثی و بلااثر مینمایاند.
دادائیسم یا هیچ انگاری که خود ناشی از ناامیدی، ترس، نگرانی و هرج و مرج است در شرایط بحرانی نظیر جنگ، انزوا، تحریم، آینده مبهم و سوء مدیریت در عرصه حکمرانی، در ملت مبتلا به این عوارض خودنمایی میکند به گونهای که دیگرهیچ امیدی برای آتیه خود و دیگر هموطنان از سوی مسئولان متصور نیستند و پس از ناامیدی از تغییر شرایط و وضعیت موجود دست کم از حاکم یا حاکمان در ذهن خویش عبور میکنند و آنان را به هیچ میانگارند.
در چنین نوع نگرش هیچ انگاری رییس جمهور از سوی "دولت، حکومت و ملت" اینکه به ذهن متبادر شود آیا مسعود پزشکیان بعنوان رییس جمهور به کرسی ریاست جمهوری اعتبار میبخشد یا از این کرسی قدرت ناشی از قانون اساسی منزلت میستاند، اساسا سالبه به انتفاء موضوع است چرا که در نگاه مبتنی بر مکتب فکری دادائیسم یا هیچ انگاری بخصوص در نزد افکار عمومی و ملت - به لحاظ نقش خنثی و بی تاثیر- رییس جمهور اساسا برابر با هیچ است.
این نوع نگاه هیچ انگاری ملت نسبت به حاکم یا حاکمان از نوع شکنندهترین و حتی مخربترین وضعیت و حالت ممکن است که یک رییس دولت یا رییس جمهور میتواند به آن گرفتار آید و هیچ راه حل سیاسی – اجتماعی در نظام حکمرانی نیز نمیتوان بجز کناره گیری آن مقام از مسئولیت خویش یافت.
آنچه که این معضل را مضاعف میکند نگرش مشترک هیچ انگاری و صداهای مخالف جدی از بلندپایگان بدنه دولت و منصوبان مستقیم و غیرمستقیم رییس دولت به همراه پارلمان و دیگر نهادهای حاکمیتی با رییس جمهور است.
کمااینکه فقط در موضوع "پیشنهاد" مذاکره ایران با آمریکا با هدف حل مشکلات دو یا چند جانبه چهل و شش ساله دو کشور از جمله مساله هستهای و نیز مسایل مبتلا به ناشی از این تیرگی روابط نه تنها از بیرون دولت حتی از درون دولت و بعضا منصوبان مستقیم رییس جمهور از جمله اظهارات دوگانه و مغایر عارف معاون اول و ظریف معاون راهبردی و نیز ناهماهنگی در دولت (پایگاه اطلاع رسانی) راجع به مسئولیت پرونده هستهای با وزارت خارجه است یا وزیر و معاون وزیر اطلاعات و دبیر اسبق شورای عالی امنیت ملی؟ صداهای متفاوت و متضادی بر میخیزد.
البته تنیدگی و پیچیدگی منحصر بفرد بافت قدرت در ایران جمهوری اسلامی هیچگاه به رییس جمهور دارای قدرت منبعث از نبوغ و اقتدار شخصی - نظیر هاشمی رفسنجانی - و یا بهرهمند از ابزارهای قدرت قانونی و مردمی–همانند سید محمد خاتمی– امکان برخورداری از قدرت حتی منطبق با قانون اساسی نیز نمیداد به نحوی که این تنیدگی با رویکرد تحدید قدرت به اذعان یکی از روسای جمهور پیشین، این مقام را تا حد تدارکاتچی نزول داده بود، اما مع الوصف هیچ رییس جمهوری در نظام جمهوری اسلامی ایران تاکنون در نگاه سه گانه "حاکمیت، دولت و ملت " به ویژه در نزد افکار عمومی به اندازه رییس دولت چهاردهم با پدیده هیچ انگاری مواجه نشد.
پدیدهای که امروز به رغم شعار "وفاق" در حوزه ملی به همراه تقسیم قدرت -بخوانید باج- سیاسی دولت به مخالفان تنها با ریاست جمهوری مسعود پزشکیان معنی پیدا کرده، اما این ترفند سیاسی یا صداقت باطنی نه تنها نتوانست رضایت رقبای دولت را فراهم کند بلکه موجب پدیداری پدیده نوظهور دادائیسم یا هیچ انگاری رییس جمهور در عرصه سیاسی– اجتماعی ایران نزد ایرانیان بویژه رای دهندگان به او شد و به تعبیری صریحتر و معنا دارتر نزد ملت و افکار عمومی دیگر رییس جمهور یا رییس دولت موثر وجود ندارد! و عملا یک هیچ انگاری قوی و معناداری از پزشکیان در اذهان عمومی جامعه ایرانی در حال شکل گیری است.
شکل گیری پدیده هیچ انگاری رییس دولت توسط جامعه تحت حاکمیت یعنی مردم که اکنون در مراحل آغازین خود قرار دارد اگر به جد مورد توجه حاکمان خصوصا توسط رییس جمهوری آسیب شناسی و اصلاح رفتار سیاسی مطابق با وعدهها و پیمانهای معهود با ملت قرار نگیرد در آینده نه چندان دور شاهد انزوای کامل و حتی احتمالا سقوط دولت در میانه راه خواهیم بود.
بازسازی عهود وعده شده با ملت و تصحیح راههای به خطا پیموده شده شش ماه گذشته از عمر دولت چهاردهم پیش شرط بازستانی رضایت و ترمیم اعتماد ترک خورده از ملت بخصوص موکلان رای دهنده به رییس جمهوری است تا ابتدا از مرحله هیچ انگاری کنونی به بی تفاوتی عمومی و سپس بازگشت و بازیابی اعتماد نسبی به رییس دولت منجر شود که در غیر این صورت با استمرار وضعیت فعلی مدیریت اجرایی کشور که مشخصا همه نگاهها متوجه رییس جمهور میشود لاجرم اجاره ساختمان پاستور پیش از موعد به سر خواهد آمد و مستاجر این خانه نیز در یک شرایط هیچ انگاری مطلق ملزم به ترک آن خواهد شد.