دیدارنیوز – رسول شکوهی: گفتگوی ملی، آشتی ملی، تفاهم ملی. اینها عباراتی است که در چند سال اخیر، در محافل سیاسی و اجتماعی مختلف، به گوش میرسد. همه این بحثهای شکل گرفته پیرامون این موضوع، خبر از احساس نیاز بین نیروهای سیاسی و اجتماعی کشور میدهد و نمایانگر فاصلهای است که نیاز به ترمیم دارد. به تعبیر برخی افراد، این فاصله آنقدر زیاد است که باید به سمت آشتی رفت. عدهای دیگر این واژه را قبول ندارند و بر این باورند که قهری وجود ندارد که بخواهد آشتی صورت بگیرد. آنها بر این باورند که گفتگو، نیاز امروز کشور است و باید به سمت آن حرکت کرد.
به هر صورت و با هر عینکی که به این موضوع نگاه کنیم، اصل ماجرا که همان احساس نیاز است را نمیتوان انکار کرد. برخی اتفاقات سیاسی در سالهای اخیر، شکافهای اجتماعی، شکافهای قومی، شرایط اقتصادی و هزاران مساله خرد و کلان دیگر که میتوان به این موارد افزود، باعث شده که این احساس نیاز در بین جریانهای سیاسی و اجتماعی کشور شکل بگیرد.
چهرههای مختلف سیاسی از جناحهای گوناگون نیز به انحای مختلف، به این مساله پرداختهاند. اسحاق جهانگیری سال گذشته در اظهارنظری به این مساله اشاره کرده بود: «راهحل مسائل کشور، وحدت، انسجام و راهاندازی گفتگوی ملی است. دوران حذف؛ سپری شده و باید با یکدیگر گفتگو کنیم؛ گفتگو بین جریانهای سیاسی و گفتوگوی ملی بین اقوام».
بهزاد نبوی از اصلاحطلبان با سابقه در دفاع از طرح گفتگوی ملی گفته بود: «من بحث گفتگوی ملی را نه بهعنوان یک شعار، بلکه بهعنوان یک ضرورت ملی مطرح کردهام. باید برای حفظ منافع کشور، ملت و نظام به هر شکل ممکن وارد تعامل و گفتگو شد و به تحلیل و مواضع مشترک دست یافت».
در جریان اصولگرایی؛ هر چند این احساس نیاز وجود دارد اما آنها شروطی نیز مطرح میکنند. البته باید به این نکته توجه داشت که جریانات سیاسی مذکور، طیفی یکدست نیستند و از طیفهای گوناگون با نگاههای مختلف تشکیل شدهاند. خبرهایی پیرامون جلساتی با حضور حسن روحانی، علی اکبر ناطق نوری، سیدحسن خمینی و سیدمحمد خاتمی در گذشته مطرح بوده است. ناطق نوری شاید نماینده برخی از جریانات اصولگرایی باشد اما گروههای دیگری نیز با سلایق متفاوت، در این جریان حضور دارند. به عنوان مثال، حسین اللهکرم در رابطه با گفتگوی ملی گفته بود: «اصلاحطلبان تا انتخابات ۴۰ میلیونی و مشارکت بیش از ۸۰ درصدی مردم در سال ۸۸ را به رسمیت نشناسند و از تئوری تقلب توبه نکنند، اساسا واردشدن آنها به رقابت معنی ندارد». غلامرضا مصباحیمقدم، عضو جامعه روحانیت مبارز هم گفته بود: «یک مانع بزرگ برای عدم استقبال از پیشنهاد اصلاحطلبان میبینم و آن، این است که اصلاحطلبان هنوز مواضع خود را نسبت به فتنه ۸۸ اعلام نکرده و به نحوی آن مسیر را ادامه میدهند».
طبیعتا در فرآیند ایجاد یک گفتگو، آنقدر موارد اختلاف زیاد است که شاید باعث شود اصل گفتگو نیز زیر سوال برود. به عنوان مثال وقایع سال ۸۸ و حواشی شکل گرفته پیرامون آن، آنقدر محل مناقشه است که گفتگو قبل از شروع به پایان میرسد. محمدرضا باهنر در این بین به عنوان یکی از چهرههای معتدل در اردوگاه اصولگرایی، همین ایده را دنبال میکند.
گفتگوی ملی را با ۸۸ شروع نکنیم
محمدرضا باهنر از جمله افرادی است که در جریان اصولگرایی، پیرامون موضوع گفتگوی ملی حرفهای فراوانی زده و کارهایی نیز انجام داده است. او سابقه زیادی در مجلس شورای اسلامی دارد و به عنوان یک سیاستمدار کارکشته شناخته میشود و از وزنههای جریان اصولگرایی است. وقتی با او درباره این عبارت صحبت کردیم، بر انتخاب واژه، تاکید زیادی داشت. او با عبارت آشتی ملی، موافق نیست و معتقد است اگر از این عبارت استفاده کنیم قهر را به رسمیت شناختهایم و حال باید برای آشتی، فکری کنیم. باهنر گفتگوی ملی را عبارت درستی میداند و این مساله را برای جناحهای سیاسی کشور، لازم و خوب میداند.
محمدرضا باهنر در گفتگو با دیدارنیوز اصلیترین شرط برای گفتگوی ملی را اشتراکات و اختلافات میداند. او بر این باور است که اگر در ابتدای امر به سراغ مسائل اختلافی برویم اصل گفتگو، شکل نمیگیرد. پیشنهاد باهنر، شروع از مواردی است که کمترین اختلاف در آن وجود دارد.
او به اختلافات سال 88 اشاره کرد که موضوع اختلاف شدیدی است. باهنر معتقد است که این اتفاقات، یک فتنه عظیم است که باید زنده بماند تا درسی برای آیندگان باشد. باهنر این مساله را به هیچ وجه برای گفتگو مناسب نمیداند، چون منشاء بسیاری از اختلافات است. این فعال سیاسی، مثالهای دیگری مطرح میکند. او به حضور ایران در سوریه و برد موشکها نیز اشاره میکند. باهنر با ذکر این مثالهاف به دنبال این است که بر همان ایده اولیه خودش یعنی موضوعات کم اختلاف تاکید کند.
باهنر در این باره میگوید: گفتگوی ملی باید از جاهای کمتر اختلافی صورت بگیرد. آن زمان، ادبیات یکدیگر را میفهمیم و منافع یکدیگر را نیز میفهمیم. باید منافع ملی را درست بفهمیم. گفتگوها میتواند در موضوع منافع ملی هم به ما کمک کند.
او در بخش دیگری از صحبتهای خود، به تفاهمهای زیادی که در بین جریانهای سیاسی وجود دارد اشاره میکند. او به تحریمها و مشکلاتی که دولت با آن روبرو است میپردازد و حمایت از دولت مستقر در عین حفظ انتقادات را از جمله تفاهمات بین جریانات سیاسی میداند.
باهنر تفاهم و گفتگو را با رقابت همسو میبیند. به عقیده او، میتوان هم گفتگوی خوب و موثری داشت و هم در رقابتهای سیاسی حضور یافت. این فعال سیاسی، مثال خانه احزاب را مطرح میکند که در آن احزاب مختلف با دیدگاههای گوناگون که رقیب یکدیگر هستند به تعبیری خانه گفتگو را تشکیل میدهند.
محمدرضا باهنر در پایان میگوید: من پیام رسانهای خود را دادهام. برخی پاسخ هم دادند. مثلا آقای حجاریان هم استقبال کرد. گفتگویی بین جریانات مختلف کشور در مجلس و مجمع و غیره نیز شکل گرفته است و باید اینها افزایش پیدا کند و کم کم تبدیل به فرهنگ شود.
تاکید بر مسائل کمتر اختلافی نکتهای است که باید به آن توجه داشت. میتوان تا سالها بر مسائل اختلاف برانگیز تاکید داشت و همچنان باب گفتگو را بست. اما میتوان با رفتن به سراغ مسائلی که به دعوا منجر نمیشود، تمرین گفتگو کرد. آن زمان است که میتوان با این تمرین، برای مسائلی که اختلاف بیشتری در آنها وجود دارد گفتگو کرد. تا زمانی که مسائل اختلافی را از منظر طرف مقابل نبینیم و همچنان بر موضع خود تاکید کنیم نمیتوان وارد فضای گفتگو شد. بهتر است گفتگو را از موارد راحتتر شروع کرد و برای موارد اختلافی تمرین کرد.