تیتر امروز

نتایج انتخابات آمریکا؛ تبریک مکرون، نتانیاهو، استارمر و زلنسکی به ترامپ
آرای لازم برای پیروزی در انتخابات ۲۷۰ رای الکترال است

نتایج انتخابات آمریکا؛ تبریک مکرون، نتانیاهو، استارمر و زلنسکی به ترامپ

در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، دونالد ترامپ نامزد حزب جمهوری‌خواه تا کنون ۲۶۷ رأی الکترال به دست آورده در حالی که کامالا هریس نامزد حزب دموکرات، ۲۲۴ رای الکترال دارد. در این میان سران چند کشور...
ترامپ در قامت چهل و هفتمین رئیس‌جمهور به کاخ سفید بازگشت/ مجیدی: انتخاب ترامپ، خطری جدی برای تهران خواهد بود/ خدایی: پیروزی جمهوری‌خواهان، خبری خوش برای پوتین است
تحلیلگران ارشد مسائل بین‌الملل در گفتگو با «دیدارنیوز» بررسی کردند؛

ترامپ در قامت چهل و هفتمین رئیس‌جمهور به کاخ سفید بازگشت/ مجیدی: انتخاب ترامپ، خطری جدی برای تهران خواهد بود/ خدایی: پیروزی جمهوری‌خواهان، خبری خوش برای پوتین است

انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده با رقابتی تنگاتنگ بین ترامپ و هریس از اولین ساعات پنجم نوامبر آغاز شده و در نهایت با بازگشت ترامپ به کاخ سفید به ایستگاه پایانی خود رسید. با دو تن از کارشناسان...
از چشم جهان (۱۷۹)

چرا انتخابات ریاست جمهوری آمریکا برای خاورمیانه اهمیت دارد؟

کشور‌های خاورمیانه، از نزدیک روند انتخابات آمریکا را دنبال می‌کنند تا دریابند آیا تغییرات بالقوه سیاسی در مسایل مهم منطقه در پیش است یا خیر.

کد خبر: ۱۷۵۰۸۴
۰۸:۵۵ - ۱۶ آبان ۱۴۰۳

چرا انتخابات ریاست جمهوری آمریکا برای خاورمیانه اهمیت دارد؟

دیدارنیوز: این مطلب را با ترجمه اختصاصی دیدار بخوانید با این توضیح که لزوما مطالب درج شده در این مقاله مورد تایید دیدار نیست و تنها جهت اطلاع خوانندگان منتشر شده است.

منبع: اندیشکده شورای روابط خارجی آمریکا
مترجم: حمید رضا بابایی

انتخابات ریاست جمهوری آمریکا تبعاتی جدی برای تمام دنیا دارد. در زیر نظر چهار کارشناس برجسته در خصوص تاثیر این انتخابات بر خاورمیانه، بیان می‌شود.

عبدالعزیز ساغر، رئیس مرکز تحقیقات خلیج فارس: دولت بعدی آمریکا، تاثیری مهم بر تحولات خاورمیانه خواهد داشت

آمریکا یک قدرت جهانی است، و به دلیل نفوذ گسترده سیاسی، اقتصادی و نظامی بر امور سیاسی خاورمیانه، می‌توان آن را یک قدرت منطقه‌ای در خاورمیانه نیز دانست؛ لذا نتایج انتخابات ریاست جمهوری آمریکا اهمیتی دوچندان برای خاورمیانه خواهد داشت، و شرایط آن را در حوزه‌های امنیتی، دیپلماتیک و اقتصادی به صورت مستقیم تحت تاثیر قرار خواهد داد.

نخست آن که سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه، از اوایل دهه ۱۹۶۰ تاکنون چارچوب‌های امنیتی و ژئوپولیتیک آن را تعریف کرده است. واشنگتن در مدیریت مناقشات، مبارزه با تروریسم و تلاش‌های میانجی‌گرانه صلح آمیز، به ویژه در سوریه، عراق و یمن، نقشی اساسی ایفا می‌کند. تغییر رییس جمهور و دولت آمریکا، رویکرد واشنگتن را در تعاملات نظامی، مقابله با تروریسم و مذاکرات صلح در منطقه تغییر خواهد داد، و بر ثبات و توازن قدرت در منطقه تاثیرگذار خواهد بود. مثلا یک رئیس جمهور با رویکرد مداخله جویانه، طرفدار مداخله مستقیم نظامی در منطقه است در حالی که رویکرد رئیس جمهوری گوشه‌گیر، به عقب نشینی نظامی آمریکا از منطقه و ایجاد خلاء قدرت منجر خواهد شد که آن نیز به نوبه خود بر سایر تحولات منطقه تاثیر خواهد داشت.

دوم آن که ائتلافات آمریکا با کشور‌های مهم خاورمیانه – به ویژه اعضای شورای همکاری خلیج (فارس)، اسرائیل، مصر و اردن – به دولتی بستگی دارد که قدرت را در کاخ سفید در اختیار گرفته است. مواضع رئیس جمهور آمریکا در خصوص فروش تسلیحات، همکاری‌های نظامی و توافقات امنیتی، می‌تواند این ائتلافات را تقویت و یا تضعیف کند. نمونه بارز این مساله، تغییر در سیاست آمریکا در خصوص برنامه هسته‌ای ایران بود که آمریکا در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما و پس از آن دونالد ترامپ داشت. دولت اوباما با ایران توافق هسته‌ای را امضا کرد در حالی که در زمان ریاست جمهوری ترامپ، آمریکا از برجام خارج و فشار حداکثری بر ایران اِعمال شد، و نفوذ گسترده تهران بر محاسبات امنیتی در منطقه تحت تاثیر قرار گرفت.

علاوه بر آن، روابط اقتصادی میان آمریکا و کشور‌های خاورمیانه بسیار مهم است. سیاست آمریکا در زمینه تحریم‌ها، و توافقات تجاری، اغلب هدایت بازار انرژی، روابط تجاری و جریان‌های سرمایه گذاری را برعهده دارد. نتایج انتخابات می‌تواند رژیم تحریم‌ها را تغییر و اقتصاد کشور‌های منطقه را تحت تاثیر قرار دهد، به ویژه در کشور‌های مهم صادر کننده نفت مانند عربستان سعودی و ایران.

سرانجام آن که، انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بر ابتکارات دیپلماتیک، از جمله تلاش برای عادی سازی روابط اعراب-اسرائیل، امور حقوق بشر و ترویج دمکراسی تاثیرگذار است. میزان اهمیت این موارد در دولت‌های مختلف آمریکا، متفاوت بوده است، که این امر رویکرد کشور‌های منطقه و برداشت‌های جهانی از نحوه مدیریت آمریکا بر خاورمیانه را تحت تاثیر قرار خواهد داد. از این رو، کشور‌های خاورمیانه، از نزدیک روند انتخابات آمریکا را دنبال می‌کنند تا دریابند آیا تغییرات بالقوه سیاسی در مسایل مهم منطقه در پیش است یا خیر.

تامیر هایمن، مدیر اجرایی موسسه مطالعات امنیت ملی در اسرائیل: خاورمیانه بی‌ثبات، در انتظار انتخابات آمریکا است

در شرایطی که امنیت خاورمیانه و اسرائیل به سرعت در حال تغییر است، نتایج انتخابات آمریکا تبعاتی گسترده بر منطقه دارد. حوزه‌های سیاست گذاری، در چند عرصه اندک، اما مهم، ثابت خواهد بود و فرقی نمی‌کند چه کسی برنده انتخابات باشد. چین احتمالا همچنان رقیب اصلی آمریکا خواهد بود، واشنگتن احتمالا به دنبال محدود کردن حضور خود خواهد بود و زمینه را برای فشار دایم با هدف کاهش نفوذ چین در منطقه فراهم خواهد کرد.

دوم این که هر رئیس جمهوری که به قدرت برسد، قطعا دنباله رو سیاست رئیس جمهور جو بایدن برای توافق میان اسرائیل و عربستان خواهد بود. سوم این که، هم کاملا هریس معاون رئیس جمهور (و نامزد دمکرات‌ها در انتخابات)، و هم دونالد ترامپ نامزد جمهوری خواهان، نسبت به تامین امنیت اسرائیل قویا متعهد شده‌اند. اما این نقطه پایان اشتراک آن‌ها است.

عموما پیروزی ترامپ مسیری پرخطر را برای بازیگران منطقه‌ای به ارمغان خواهد آورد. در میان کارشناسان و رهبران کشور‌های مختلف، وی به عنوان فردی شناخته شده است که تمایل دارد علیه دشمنان از قوه قهریه استفاده کند. اما بی‌ثباتی رویکرد‌های ترامپ، احتمالا سبب خواهد شد متحدان منطقه‌ای آمریکا نسبت به ادامه تعهدات کنونی امنیتی واشنگتن (در قبال کشور‌های منطقه)، نگران باشند. انتظار می‌رود هریس دنباله‌رو رویکرد کنونی دولت آمریکا باشد، یعنی حمایت از متحدان منطقه‌ای آمریکا و هم‌زمان تلاش برای محدود کردن جنگ‌های مسلحانه با حضور چشمگیر نیرو‌های آمریکایی.

در خصوص ایران، نخستین دور ریاست جمهوری آمریکا با خروج واشنگتن از توافق هسته‌ای - برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) -، اعمال پویش تحریم‌ها و "فشار حداکثری"، و ترور قاسم سلیمانی رقم خورد. به این دلایل، می‌توان درک کرد که تهران از بازگشت احتمالی ترامپ به قدرت، نگران باشد. هریس به تازگی از ایران به عنوان بزرگ‌ترین دشمن آمریکا یاد کرده است. با این حال، احتمال این که هریس در تلاش برای محدود کردن برنامه هسته‌ای ایران به مذاکره گرایش داشته باشد، و نه قوه قهریه، بیشتر از ترامپ است.

هر دو نامز خواستار پایان جنگ میان اسرائیل و نیرو‌های نیابتی ایران نظیر حماس، حزب‌الله، حوثی‌های یمن و شبه‌نظامیان شیعه عراقی شده‌اند، اما از چنین درخواستی، منظور متفاوت داشته‌اند. ترامپ خواستار حمایت گسترده از اسرائیل شده است تا به اهداف خود برسد. در حالی که هریس مدام از برقراری آتش‌بس و مبادله اسرا حمایت و در خصوص اوضاع غیرنظامیان فلسطینی ابراز نگرانی کرده است. با این وجود، هریس، تحریم تسلیحاتی اسرائیل را رد کرده است. این که آیا وی فروش مهمات خاص را به اسرائیل محدودتر خواهد کرد یا خیر، در آینده مشخص خواهد شد.

دو نامزد احتمالا درباره ارتباط میان توافق عربستان-اسرائیل و تاثیر آن بر صلح در منطقه، اختلاف نظر دارند. هریس احتمالا عادی سازی روابط عربستان-اسرائیل را به تعهد اسرائیل برای موافقت با تشکیل کشور مستقل فلسطینی، منوط خواهد کرد. وی احتمالا تحریم‌های کنونی آمریکا را علیه شهرک نشینان خشونت‌طلب یهودی در اسرائیل تشدید خواهد کرد. اما ترامپ احتمالا از عادی سازی روابط اسرائیل و عربستان حمایت می‌کند و آن را به خواسته فلسطینی‌ها گره نخواهد زد. وی با الحاق کرانه باختری به اسرائیل موافقت خواهد کرد.

از نظر اسرائیل، این مساله نوعی توازن با ابعاد متفاوت است. ترامپ احتمالا به اسرائیل آزادی عمل بیشتری خواهد داد، اما سیاست او در قبال جنگ اوکراین، تاثیر متناقض داشته، به تقویت موضع ایران منجر خواهد شد.

ترامپ خواستار پایان دادن به جنگ شده است، حتی اگر مفهوم این امر، شکست اوکراین باشد در حالی که هریس همچنان به حمایت از کی‌یف ادامه خواهد داد. پیروزی روسیه و بالطبع شکست اوکراین، باب میل ائتلاف مخالف لیبرال دمکراتی خواهد بود که ایران و گروه‌های نیابتی‌اش در آن نقشی مهم ایفا می‌کنند.

پاتریشیا ساسنال، مدیر امور تحقیقات در موسسه مطالعات بین‌الملل لهستان: هریس قادر است الگو را تغییر دهد، اما آیا او چنین خواهد کرد؟

جنگ در غزه، منشوری است که تغییرات سیاست را در درازمدت به نمایش گذاشته است. اگر سیاست‌های کنونی آمریکا ادامه یابد، قدرت این کشور در منطقه احتمالا رو به افول خواهد رفت.

پیروزی دونالد ترامپ به معنای حفظ شرایط کنونی است، که البته با بی‌اعتنایی آشکار نسبت به نهاد‌های مرتبط با قوانین بین‌الملل، پررنگ‌تر خواهد شد. وی رسما از الحاق کرانه باختری به اسرائیل حمایت خواهد کرد، که عملا تا همین جا هم این گونه بوده است. در بدترین سناریو که البته دور از ذهن هم نیست، دولت او از راست‌گرایان افراطی در اسرائیل حمایت خواهد کرد تا فلسطینی‌ها را به زور از مناطق اشغالی به اردن و مصر اخراج کنند، که در این صورت آخرین ضربه به مساله فلسطین وارد خواهد شد.

بنیامین نتانیاهو در مسیر محو همسایگان متخاصم – با هر تعداد ممکن – قرار گرفته است، که دولت ایران هم از این امر مستثنی نیست. می‌توان تصور کرد که نتانیاهو تلاش خواهد کرد تا ترامپ را متقاعد کند زمان تغییر "رژیم تروریست" در تهران فرارسیده است. خاورمیانه پس از حملات ۷ اکتبر، که در آن هر چیزی ممکن است، چنین سناریویی را منتفی نمی‌داند.

از وقتی که باراک اوباما آن سخنان معروف و حاکی از ناامیدی را درباره شرایط منطقه عنوان کرد و اسرائیل و عربستان را "متحدان پرهزینه" نامید و توافق هسته‌ای ایران را امضا کرد، نه دونالد ترامپ و نه جو بایدن هیچ یک، در منافع آمریکا در منطقه بازبیی نکرده‌اند. سیاست بایدن در قبال اسرائیل، فلسطین، ایران و خلیج فارس، نسبت به سیاست‌های دونالد ترامپ متفاوت است. تلاش زیادی برای عادی سازی روابط اسرائیل و عربستان سعودی صورت گرفت در حالی که اوضاع فلسطین نادیده گرفته می‌شد. خبری از توافق جدید هسته‌ای با ایران نبوده، و در خصوص لغو تصمیم ترامپ برای انتقال سفات آمریکا در اسرائیل به بیت‌المقدس و همچنین به رسمت شناختن الحاق ارتفاعات اشغال شده جولان به اسرائیل، هیچ تجدید نظری صورت نگرفته است.

تلقی این که قوانین بین‌الملل ونهاد‌های مرتبط با آن به اندازه یکسان برای ترامپ وبایدن بی‌اهمیت باشند، قدری اغراق آمیز به نظر می‌رسد. به دلیل بی‌میلی و یا ناتوانی برای تغییر شرایط، آمریکا به اسرائیل اجازه داد جنگ علیه غزه راه اندازد، مناقشه‌ای که تاکنون بیش از ۴۳ هزار کشته غیرنظامی درپی داشته و نمادی از بی‌اعتنایی اسرائیل به نهاد‌هایی بین‌المللی است که اسرائیل را به ارتکاب جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت متهم می‌کنند. سازمان ملل، دیوان کیفری بین‌المللی، و دیوان بین‌المللی عدالت بدون حمایت آمریکا ظاهرا در مجبور کردن دیگران به تبعیت از این دیوان و تن ندادن به تغییر روند محاکمه جنایتکاران جنگی، ناتوان به نظر می‌رسد.

سیاست کاملا هریس در خاورمیانه موضوعی اسرارآمیزتر است. جدا از تغییر مختصر لحن، وی می‌تواند سیاست رئیس جمهور پیش از خود را ادامه دهد تا آمریکا بیش از پیش از مسایل منطقه به دور باشد. آمریکا دیگر یک میانجی و یا تبیین کننده سیاست‌های گسترده‌تر در منطقه نیست بلکه صرفا حامی اسرائیل است که به تحولات واکنش نشان می‌دهد. حتی با وجود آن که دمکرات‌های آمریکا اساسا بسیار بیشتر از یک دهه گذشته منتقد اسرائیل هستند، و تغییراتی هم در نسل کنونی آن‌ها در حال وقوع است، همچنان این عوامل به معنای ترکیب جدید کنگره و یا ظهور نخبگان دمکرات نیست که حامی این دیدگاه‌ها باشند تا بتوانند بر سیاست‌های هریس تاثیر بگذارند.

هریس، اما پیش از این دادستان آمریکا بود. وی اهمیت قانون و نقش آن را به عنوان تصمیم گیرنده اصلی در تشکیل دمکراسی و شکل دادن به روابط اروپا-آمریکا درک می‌کند. وی به طرح همراهی آمریکا با عربستان در جنگ یمن رای مثبت داد. وی همچنین ارتباط جنگ اوکراین را با اهمیت اتهام سیاست دوگانه علیه غرب می‌فهمد. احتمال دارد که وی در منافع آمریکا در خاورمیانه تجدید نظر و ائتلافی برای صلح گسترده‌تر در منطقه ایجاد کند که شامل تشکیل یک کشور مستقل فلسطین باشد. این شرایط تاکیدی مجدد بر توانایی آمریکا و تضمینی برای امنیت درازمدت اسرائیل خواهد بود.

رای تاکیه، عضو ارشد شورای روابط خارجی آمریکا: نفوذ رو به کاهش آمریکا در خاورمیانه رو به تغییر

بار دیگر خاورمیانه در کانون سیاست آمریکا قرار گرفته است. جنگ غزه، اوضاع نابسامان لبنان، و سایه تقابل میان ایران و اسرائیل، تحلیل‌ها و اتهام‌زنی‌ها را به دنبال داشته است. اما مثل همیشه، در وراء این نفرت میان احزاب، اشتراک نظری قوی وجود دارد. هر دو حزب به نوعی خواستار پایان جنگ در غزه، جلوگیری از جنگ در منطقه، احیاء پیمان‌های ابراهیم و مذاکره برای نوعی اعمال محدودیت در برنامه هسته‌ای ایران هستند. اما برنده انتخابات نوامبر هر کسی که باشد، متوجه خواهد شد نسبت به آن چه که از ابتدا تصور می‌شد، تاثیرگذاری کمتری در قبال تحولات خاورمیانه دارد.

به نظر می‌رسید خاورمیانه، امروز راه خود را می‌رود. اسرائیل که در هفتم اکتبر هدف حمله قرار گرفت، حضور دیپلمات‌های آمریکایی را که صحبت از آتش‌بس در غزه می‌کنند، کمتر برمی‌تابد، یا تحمل انتقاد سازمان‌های بین‌المللی را ندارد. اسرائیل مصمم به پیروزی در این جنگ است نه آتش‌بس. مرز‌های آن در معرض تهدید قرار گرفته و شهروندانش امنیت ندارند؛ و حس می‌کند بر مدار پیروزی قرار گرفته است. در منطقه‌ای رو به تغییر که مرزبندی‌های قدیمی و خطوط قرمز اهمیت چندانی ندارند، به نظر می‌رسد ایران مصمم است تا سلاح نهایی گسترش نفوذ را به دست آورد: بمب اتمی. نیرو‌های نیابتی و توان موشکی، آن گونه که زمانی تصور می‌شد، در خدمت ایران نبوده است. کنترل تسلیحاتی و مبادله مشوق‌ها و عوامل تنبیه با آمریکا، فایده چندانی برای رهبران ایران – که درگیر مناقشه رو به گسترش با اسرائیل هستند - نداشته است. علاوه بر آن، کشور‌های خلیج فارس که میان دو رقیب دست و پا می‌زنند، در شرایطی که مساله تشکیل کشور مستقل فلسطین حل نشده است، اشتهای چندانی برای گسترش پیمان‌های ابراهیم ندارند.

بعد از انتخابات آمریکا، هر کسی که برنده شد، تلاش خوهد کرد نفوذ آمریکا را در خاورمیانه تثبیت کند. آمریکا همچنان ابزار‌های فراوان در اختیار دارد. می‌تواند از ارسال سلاح به اسرائیل دریغ و یا حتی تحریم‌هایی شدیدتر علیه ایران اعمال کند. اما در منطقه‌ای که در آن رقبا، تمام تهدیدات را در سطحی تقریبا علیه موجودیت خود می‌پندارند، این اهرم‌های نفود شاید کم اهمیت‌تر از زمان پیش از حمله هفتم اکتبر باشد. هنوز خیلی زود است که بتوان گفت خاورمیانه وارد مرحله پساآمریکا شده است، اما قطعا این خاورمیانه کمتر از قبل، به قدرت منطقه‌ای آمریکا بها می‌دهد.

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
آخرین اخبار بیشتر
امروز چهارشنبه ۱۶ آبان
امروز چهارشنبه ۱۶ آبان
امروز چهارشنبه ۱۶ آبان
امروز چهارشنبه ۱۶ آبان
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی