جوانگرایی بی تردید یک ضرورت است، ترمیم فاصله نسلی در مدیریت کشور امری است درست و اجتناب ناپذیر و تاکید رئیس جمهور پزشکیان بر این موضوع نیز گواه بر این ضرورت است.
دیدارنیوز ـ آرش اوستا*: جوانگرایی بی تردید یک ضرورت است، ترمیم فاصله نسلی در مدیریت کشور امری است درست و اجتناب ناپذیر و تاکید رئیس جمهور پزشکیان بر این موضوع نیز گواه بر این ضرورت است.
ولی بنا دارم با ذکر دلایلی، ضرورت حضور شخصیت جامع الاطراف، چون مسجد جامعی علیرغم این نقیصه (توجه به میانگین سنی مطرح شده برای کاببنه) در شرایط کنونی و سطح تعاملات و نیاز بیچون و چرای تجربه به دور از آزمون و خطا را مطرح کنم:
۱. تجربه دوران پیشین دولتها ثابت کرده هر زمان که سکان به دست اصلاح طلبان یا حتی اعتدال گرایان بوده، فشارها بر بخش فرهنگ و هنر و جامعه مرتبط به آن به مراتب از سوی نهادهای قدرت بیشتر بوده است بنابراین سیاستمدار فرهنگی کهنه کاری که بتواند علاوه بر اقتدار و حمایت توان گفتگو و اقناع را با لایههای گوناگون عهده دار باشد بسیار ضروری است.
۲. در سالهای گذشته صدها پرونده قضایی برای جامعه فرهنگ و هنر گشوده شده است و حضور شخصیتی که بتواند در سطوح عالی حاکمیتی به گفتگو بنشیند و این مسائل را حل و فصل کند بسیار حائز اهمیت است.
۳. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تنها وزارتخانه ایی است که حداقل در سه نهاد وابسته نماینده رهبری بصورت مستقیم در آن حضور دارند؛ سازمان حج و زیارت، سازمان اوقاف و امور خیریه، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، لذا شخصیتی باید در راس وزارت قرار گیرد که امکان راهبری سازمانها با درک تعامل صحیح با لحاظ مرجعیت وزارت را بداند و بلد باشد.
۴. ریاست شورای فرهنگ عمومی این شانیت را برای وزیر بوجود میآورد تا روسای شورای فرهنگ عمومی استانها که نمایندگان رهبری در استانها میباشند را به تعامل سازنده با وزارت راغب کنند و اگر چنین نباشد مدیران استانی این وزارتخانه امکان پیاده سازی ماموریتهای خود را در استانها نخواهند داشت یا به سختی مواجه خواهند بود.
۵. انجمن آثار مفاخر فرهنگی باز با رویکرد مشابه حضور نمایندگان، ولی فقیه و استانداران و برخی نمایندگان در استانها در خود دارد و اگر وزیر جایگاه سترگ فرهنگی را دارا نباشد نمیتواند این انجمن ارزشمند را به محفلی برای تعاملات فرهنگوران، اندیشمندان و مدیران استانی تبدیل نماید.
۶. شورای توسعه قرانی میتواند یکی از بهترین شوراهایی باشد که با مرجعیت صدر آن یعنی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نمونه ایی از همدلی مدیران و چهرههای فرهنگی قرانی استانها تبدیل شود و به گفته رئیس جمهور نزاعها به دوستیها بدل نماید.
۶. حضور چهره ایی آرام، ولی مقتدر، چون مسجد جامعی میتواند بسیاری از بدعتهای ناصواب از جمله اخذ مجوزهای هنری و موسیقی در غیر از ادارات فرهنگ و ارشاد اسلامی کنار گذارده شود و مرجعیت به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگردانده شود.
۷. هیچ وزارت خانه ایی وجود ندارد که دارای بخشهایی باشد که بعضا جمع اضداد تلقی گردد، معاونتها و سازمانهایی که تجمیع شدن آنها در کنار هم نیز عجیب مینماید! از کتاب و قرآن تا حج و وقف تا موسیقی و سینما و مجسمه و تاتر، پس بی شک راس این وزارت باید فردی باشد که فهم درستی از ابعاد گسترده و جامعه تاثیرگذار آن داشته باشد و ماموریت وزارتخانه را در داخل و خارج از کشور (رایزنهای فرهنگی) به درستی به انجام رساند.
حضور شخصیت دانا و صبور همچون مسجد جامعی در این وزارت میتواند نگرانیها را هم برای دولت، حاکمیت و برای مخاطبین بی شمار این وزارتخانه کاهش دهد.
*موسیقیدان و پژوهشگر فرهنگ عامه