
در موزه شهر رشت، تعداد پنج تخته فرش به نمایش درآمده که سال و محل بافت این قالیچهها، بحثبرانگیز شده است. مسوول امور موزههای گیلان، درباره این قالیچهها میگوید: این تختهفرشها در انبار موزه بودند و طبق اسناد اموال موزه، سازمان میراث فرهنگی وقت در سال۱۳۴۷ خورشیدی، این قالیچهها را خریداری کرده است، ولی نام فروشنده در لیست اموال مشخص نیست.
دیدارنیوز: حدود یکسال است تعداد ۵ تخته فرش در موزه شهر رشت، به نمایش درآمده که در سال ۱۳۰۵ و توسط دارالمساکین بلدیه رشت بافته شده است، اما شهردار و اعضای شورای شهر از وجود این فرشها، تاریخچه و علت بافت آنها توسط شهرداری ۱۰۰ سال پیش بیخبر هستند.
در موزه شهر رشت، تعداد پنج تخته فرش به نمایش درآمده که سال و محل بافت این قالیچهها، بحثبرانگیز شده است. این فرشها که با نخهای ابریشمی بافته شده، در سالن اصلی موزه در معرض دید عموم قرار گرفته است. در انتهای حاشیه سه قالیچه و لابهلای گلهای این هنر ایرانی، نوشته: «بلدیه رشت، دارالمساکین»، همراه با یک عدد که نشانگر تاریخ بافت است، دیده میشود. روی ۲قالیچه، عدد ۱۳۰۶ و روی یک قالیچه عدد ۱۳۰۵ بافته شده و ۲ قالیچه دیگر بدون عدد هستند.
مسوول امور موزههای گیلان، درباره این قالیچهها میگوید: این تختهفرشها در انبار موزه بودند و طبق اسناد اموال موزه، سازمان میراث فرهنگی وقت در سال۱۳۴۷ خورشیدی، این قالیچهها را خریداری کرده است، ولی نام فروشنده در لیست اموال مشخص نیست.
میثم نوائیان با بیان اینکه موزه شهر رشت به صورت دورهای، اموال موجود در مخزن را به نمایش عموم میگذارد، ادامه میدهد: ۲۰خرداد۱۴۰۲ و به مناسبت روز جهانی صنایعدستی، مقرر شد این فرشها از انبار خارج و در معرض دید عموم قرار گیرند. براساس شناسنامه اثر، این تخته فرشها توسط «دارالمساکین اداره بلدیه رشت» و توسط زنان تحت پوشش دارالمساکین بافته شده است.
نوائیان اضافه میکند: وجود این فرشها، از این جهت مهم است که بدانیم اولا بافندهها گیلانی بودند و ثانیا بلدیه رشت زنان بیسرپرست و نیازمند را مورد حمایت قرار میداده و به تعبیری به جای ماهی، ماهیگیری به ایشان میآموخت، تا توانمند شوند.
وی اگرچه اطلاعات تکمیلی پیرامون دارالمساکین بلدیه رشت ندارد، ولی اظهار میکند: طبق قانون، وظایف شهرداریها، تنها کار عمرانی و خدماتی نیست و به نظر میرسد بلدیه رشت در اوایل قرن، بیش از عملکرد فعلی، کارهای زیربنایی و فرهنگی انجام میداد. تاسیس «دارالمساکین» و «دارالایتام» ویژه زنان بیسرپرست و نیازمند و کودکان یتیم و حرفهآموزی به آنها و خرید تضمینی محصولات تولیدشده، تنها یکی از اقدامات زیربنایی بلدیه رشت بوده است. این فرشها سندی بر این مدعاست که بلدیه رشت برای زنان نیازمندی که حرفهای بلد نبودند، کارگاه قالیبافی دایر کرده بود تا زنان بیسرپرست علاوهبر حرفهآموزی، برای خود درآمد کسب کنند.
مسوول امور موزههای گیلان یادآور میشود: حدود یکسال از نمایش این قالیچهها در موزه مردمشناسی و باستانشناسی شهر رشت میگذرد و منتظریم شهردار و مدیران شهرداری زمانی برای بازدید این قالیچهها اختصاص بدهند و از دارالمساکین بلدیه رشت بپرسند.
اطلاعات ما پیرامون زمان تاسیس دارالمساکین و عملکرد این اداره محدود به اخباری است که در روزنامههای آن دوران منتشر شده است. بلدیه رشت در سالهای۱۳۰۰ تا ۱۳۰۴ و آن زمان که هنوز عمارت فعلی بلدیه ساخته نشده بود، در یک مکان اجارهای در «محله آفخرا» فعالیت میکرد.
آن زمان یکی از وظایف بلدیه طبق قانون، نظارت و کنترل بر بهداشت عمومی بود و بر امور نوانخانهها، دارالمجانین، دارالمساکین و دیگر مراکز خیریه نظارت میکرد و در هزینههای جاری این مراکز مشارکت داشت. بهعنوان نمونه برای فقرای دارالمساکین در زمستان۱۳۰۴ هیزم و پوشاک مناسب تهیه میکند و آمار تعداد آنها هم ذکر شده است: «عده نفرات دارالمساکین رشت که از طرف مخارج بلدیه ماکول و ملبوس آنها داده میشود، مرد ۶۷نفر، زن۴۰نفر، دختربچه ۹نفر و پسربچه ۹نفر است و یکباب خانه هم اداره بلدیه برای جمعآوری فقرای جدید تهیه کرده است.» (روزنامه پرورش، چهارم و شانزدهم بهمن۱۳۰۴) وقتی بودجه یکسال مصوب برای سال۱۳۰۵ بلدیه رشت را بررسی میکنیم، متوجه میشویم رقم ۵۹۳تومان بودجه برای دارالمساکین حتی بیشتر از بخشهایی همچون تنظیف شهر، هزینه اداری، اطفائیه و اداره بهداشت بلدیه بوده است. (همان روزنامه، ۱۵/۰۷/۱۳۰۵)
در دارالمساکین جز افراد ناتوان و بیمار، افراد سالم بهویژه زنان -که قادر به کار کردن بودند- در کارگاههای مختلف به کار گرفته میشدند. بررسی مطالب روزنامههای آن زمان نشان میدهد که علاوهبر فرشبافی، زنان با کارکردن در کارگاههای پارچهبافی و دیگر صنایعدستی توانمند میشدند. روزنامه پرورش در تاریخ چهارم خرداد۱۳۰۵ مینویسد: «در دارالمساکین، ۶دستگاه قالیبافی دایر بوده و برای اینکه زنهای فقیر را از شغل تکدی مستخلص سازند، به شغل قالیبافی داخل و قریبا ۶تخته قالیچه به اتمام میرسد و ۶دستگاه دیگر هم تهیه نموهاند. ۳دستگاه پارچهبافی دایر شده است و آقای زهری، مدیر دارالمساکین نواقصات او را پیشنهاد کرده که پس از تکمیل نفرات مردانه و زنانه دارالمساکین لباسهای وطن متحدالشکل تهیه کنند.»
در روزنامه پرورش، اطلاعات جالبی درباره پارچههای بافتهشده در دارالمساکین میخوانیم. مثلا کارکنان دوایر مختلف بلدیه رشت، لباسهای متحدالشکل میپوشیدند؛ لباسهایی که پارچه آن در کارگاه پارچهبافی دارالمساکین تهیه شده بود: «در دارالمساکین بلدیه ۴دستگاه نساجی و ۲دستگاه پاپیچبافی و یک دستگاه لینت حاضر شده و چندین نفر از خواتین محترم به اتفاق زنان و دختران ساکنان، به پارچهبافی مشغول و از پارچههای بافته گذشته، لباس تابستانی سپور، عرادهچیها و مهتر و باغبانها و اجزای اطفائیه را تهیه و تحویل نمودهاند؛ و ۶دستگاه قالیبافی نیز حاضر شده که دو دستگاه مشغول بکارند و دستگاههای دیگر قریبا بکار انداخته میشوند و چندین نفر هم از خواتین محترم به اتفاق زن و دخترهای دارالمساکین مشغول به بافتن قالیهای مرغوب هستند.» (پرورش س۵ ش۴۲۸ یکشنبه ۱۳/۰۶/۱۳۰۷)
رضا نوزاد، پژوهشگر تاریخ مطبوعات نیز با اشاره به بافت قالیچه توسط دارالمساکین به نقل از روزنامه پرورش (سال۳، شماره۱۳۹ مورخ ۱۰تیر۱۳۰۵) میگوید: «نفرات زنانه دارالمساکین یک جفت قالیچه به اتمام رسانیده و تحویل دائره مباشرت بلدیه کردهاند.»
در ابتدای این قرن، به خاطر حوادثی همچون بمبارانهای متعدد رشت توسط روسها از یک سو و قحطیهای گسترده در کشور و مهاجرت بسیاری از هممیهنان به گیلان برای کار در مزارع، شاهد ازدیاد مساکین و کودکان بیوالد هستیم. مضاف بر آن بسیاری از کارگران ایرانی که در سکوهای نفتی در باکو کار میکردند، به خاطر مشکل تابعیتی توسط دولت شوروی، رانده شده و گاهی به گیلان سرریز میشوند. بنابراین، شرایط شهر رشت در آن دوران بسیار بغرنج بوده و این تدبیر بلدیه برای حرفهآموزی به مساکین و خرید تضمینی کالاهای تولیدشده وطنی بوده است.