صد و دومین بازی استقلال و پرسپولیس ملقب به دربی پایتخت، فرسنگها با دربیهای مشهور و مهم دنیا فاصله داشت و به جز عصبیت و درگیری و شکایت از هم، چیز دیگری به فوتبال ایران نداد.
دیدارنیوز ـ آرش راهبر: البته که خاصیت و نمود بیشتر دربیهای باشگاهی در دنیا، حواشی و کُرکری و پرتاب ترقه و دود فشفشه و این جور ماجراهاست و مگر فوتبال در کجای جدول کیفیت فوتبال خصوصا در نمودار باشگاههای دنیاست که انتظار داشته باشیم بازی استقلال و پرسپولیس، یکسره تاکتیک باشد و خلق موقعیت و گلهای پرتعداد.
به قول مظفرالدین شاه قاجار «همه چیزمان باید به همه چیزمان بیاید!» و صد البته که دربی صد و دوم همه چیزش به هم میآمد؛ از قصههای قبل از بازی و اضطراب و نگرانی که بالاخره این کمک داور ویدیویی سر و کلهاش پیدا میشود یا نه، تا اینکه حالا با هفت هشت دوربین و فقط یک داور که تجربه دویدن تا کنار زمین و دید زدن مانیتور را دارد، میشود یک کار پاکیزه و نسبتا کامل انجام داد یا خیر؟
از آن طرف نگران بودیم که حالا اگر یحیی گلمحمدی و جواد نکونام لاجرم قبل از مسابقه با هم روبرو بشوند، نکند به خاطر آن همه رجزی که برای هم خوانده بودند، یک دفعه یکیشان تحریک شود و بعد رفتار غیرمتمدنانهای از آنها سر بزند.
از آن طرف بالاخره تا جایی که میشد تماشاگر آمد و استادیوم آزادی غیر از مناطق در حال بازسازی، تا خِرتلاق پر از تماشاگر شد و ما آدمهای ساده فکر دلمان را صابون زدیم بلکه بعد از مدتها یک بازی پرهیجان و بدرد بخور از بازیکنان دو تیم ببینیم، اما همین تعداد تماشاگر هم به زودی تبدیل شدند به بلای جان و نیمی از تولید روزانه شرکتهای آب معدنی را پرتاب کردند داخل زمین انگار که دارند به شیطان سنگ میزنند!
ما سادهلوح بودیم و دلمان خوش بود که بالاخره یک بار هم که شده بیشتر از ۲۰۰ نفر از هواداران زن و عشق فوتبالهای مونث، آن هم به صورت غیرگزینشی قرار است به استادیوم آزادی راه پیدا کنند و موجبات تلطیف سکوها و شعارها را فراهم آورند، اما وقتی شنیدیم که تعدادی از همین بانوان محترم بیرون از استادیوم کلی با هم فحش و ناسزا (از نوع بَد بَد) رد و بدل کردهاند و از مرز گلاویز شدن هم عبور کرده و بزن بزن مفصلی راه انداختهاند، فهمیدیم که زهی خیال باطل! حتی چند نفری به ما خبر دادند که تعدادی از آقایان رفتند در معرکه هواداران زن متعصب و حضور مردان باعث شد مقداری از بار ناموسی فحش و ناسزاها کم شود! گاهی کار روزگار برعکس میشود...
اول و وسط و آخر بازی هم که بازیکنان و کادر فنی و مقامات دو تیم، به اندازه یک فصل درباره طرف مقابل حرف زدند و همدیگر را متهم کردند و تا جایی که میشد به هم پریدند. بازار مظلومنمایی هم که حسابی داغ بود و این بار دو تیم، داور و کمک داور ویدیویی و امپکس و نودال و خانواده رجبی و حتی کلاغهایی که از روی استادیوم رده شده بودند را مقصر این بازی بیکیفیت، اما جنجالی عنوان کردند و مدعی بودند که باید برنده از زمین خارج میشدند.
ماجرا به اینجا هم ختم نشد و امواج ویرانگر این بازی تهی از فرهنگ و تاکتیک و تکنیک، تا فردا هم به ساحل آرامش ذهنی مردم کوبید و بیشتر به یادمان آورد که چقدر از فوتبال حرفهای دور هستیم. روز بعد و در برنامههای تلویزیونی سر و کله پیشکسوتها پیدا شد و انگار که کسی به آنها برای حمایت تیمشان وکالت داده باشد چنان صحنهای راه انداختند که حتی بچههای دوره ابتدایی هم به دعواهای مسخره و مبتذل ضیا عربشاهی و محمد نوری خندیدند! پیشکسوت که اینجور باشد ار بازیکن بیست ساله چه انتظاری میتوان داشت؟
خلاصه اینکه دربی «درپیت» پایتخت انگار تمام نشده و همچنان جنگ و دعواهای بیرون از زمین و شکایت و شکایتبازی ادامه دارد و پرسپولیس حتی از نگهبان باشگاه استقلال هم شکایت کرده و استقلال هم هنوز مدعی یک پنالتی است که داور نگرفته. علی سامره و سید جلال هم به عنوان بزرگتر دو تیم، چنان به پر و پای هم پیچیدهاند که احتمالا تا مدتها باید قرص آرامبخش بخورند.
این هم از گل مسابقات فوتبال باشگاهی ایران که جزء ۲۰ دربی مهم جهان است و اگر همینطور در مسیر پیشرفت بماند احتمالا به زودی جای دربی آرژانتین یعنی بازی بوکا جونیورز و ریورپلاته را در خون و خونریزی خواهد گرفت.
و دست آخر اینکه: خداوند عالمیانا! حالا که دربی به ما عنایت فرمودهاید، حداقل یک جو از فرهنگش را هم به هر طریقی که شده به این جماعت هوچی و شلوغکار مرحمت فرما...