سوال عجیب در یکی از برنامههای صداوسیمای جمهوری اسلامی درباره «نداشتن فرزند یا داشتن فرزند معلول» حاشیههای زیادی به دنبال داشته و برخی رسانهها حتی این پرسش را شرمآور توصیف کرده و آن را در راستای فرزندآوری اجباری خواندهاند.
دیدارنیوز: «چرا باید از یک کودک درباره زنده بودنش و زندگی کردنش سوال بپرسیم؟ اگر ما معتقدیم که معلولان مانند بقیه افراد حق زندگی دارند، چرا باید چنین سوالی را از کودک بپرسیم و امنیت روانی او را دچار خدشه کنیم؟»
روزنامه فرهیختگان در ادامه نوشت: «سقط جنین در همه جای دنیا کاری قبیح است، حتی در کشورهای لیبرال که همهچیز آزاد است هنوز بر سر این یک فقره نزاع است و یکی از دعواهای مناظرههای انتخاباتی آمریکا حول این موضوع انجام شد. اینکه آیا سقط جنین باید مجاز و آزاد باشد یا آنکه باید آن را ممنوع کرد؟ در همین خصوص نیز سال گذشته برخی از ایالتهای آمریکا سقط جنین را به شکل قانونی کاملا ممنوع کردند. پس سقط علاوهبر دلایل مذهبی بهخاطر مسائل انسانی در همه جهان مورد شک و تردید است. بخشی از سقط جنینهایی که صورت میگیرد به علت وجود نارساییهای جدی در جنین است تا جایی که گاهی سلامت مادر را هم تهدید میکند. برای همین حتی داخل کشور سقط قانونی و بدون دلیل جنین نداریم. مجوز سقط جنین در کشور ما فقط و فقط بهصورت قانونی زمانی به مادر داده میشود که مشکلات خاصی وجود داشته باشد. معلولیت بهخودیخود مجوزی برای سقط شرعی جنین نیست، اما سقط جنینهایی که دچار نارساییهای شدیدی هستند و به دنیا آمدنشان با سختی بسیار همراه است، طبق نظر آیتالله خامنهای مجاز است.
برنامه «چند روایت معتبر» یکی از آخرین برنامههای خود را به دغدغه سقط جنینهای معلول و انتقاد به طرح غربالگری اختصاص داده است. در این برنامه مادرهایی با فرزندان معلول و دیگری که سقط انجام داده میهمان بودند. در قسمتی از برنامه میکروفن به دست دختر ۱۰ ساله داده شد و از او پرسیدند چه حسی از به دنیا آمدن دارد و اصلا خوشحال است که به این دنیا آمده؟! در ادامه از فرد معلول دیگری میپرسد اگر فرزندش معلول باشد، باز هم اجازه به دنیا آمدن به او میدهد؟ و در آخر از میهمان برنامه که تجربه چهار بار سقط جنین دارد سوال میکند با فرض معلول بودن یکی از این چهار تا جنین ازدستداده باز تصمیم به نگه داشتنشان میگرفتی یا نه؟ و این بار این زن که اتفاقا ظاهری مذهبی و چادری دارد جواب میدهد بله. میتوانستم گریهکن امام حسین داشته باشم و الان ندارم! و با این قاب احساسی برنامه تمام میشود.
این برنامه در متن و حاشیه خود ایرادهایی اساسی دارد که باید به هرکدام به شکل جداگانهای اشاره کرد. مثلا جایی یکی از مادرها ادعا میکند که فرزندش بهخاطر واکسن چهارماهگی دچار معلولیت شده است و این جمله نشان ضدواکسن بودن برنامه دارد و نمیشود بدون اثبات این موضوع به یکی از مهمترین واکسنهای نوزادان چنین حرفی را بیان کرد، بهخصوص اینکه در سالهای اخیر موج ضدواکسنی چه برای واکسن کرونا و چه واکسن نوزادان لطمههای زیادی به حوزه سلامت زده است. از این جهت که به گفته برخی از کارشناسان نزدن واکسن تحتتاثیر این موجها باعث برگشتن برخی بیماریهای منسوخشده در برخی مناطق کشور شده است که سالها قبل بهسختی ریشهکن شده بود. اما در اینجا به پنج ایراد اصلی برنامه در مساله سقط اشاره میکنیم.
اول؛ چرا باید از یک کودک درباره زنده بودنش و زندگی کردنش سوال بپرسیم؟ اگر ما معتقدیم که معلولان مانند بقیه افراد حق زندگی دارند، چرا باید چنین سوالی را از کودک بپرسیم و امنیت روانی او را دچار خدشه کنیم؟
دوم؛ هر محتوایی فرم متناسب با خودش را لازم دارد. سقط، موضوعی نیست که برایش مسابقه و جنگ طراحی کنیم و از مخاطب بخواهیم حدس بزند کدام شرکتکننده زن تجربه سقط داشته یا نه؟ این مدل برنامهسازی، یعنی فرد هنوز متوجه نیست درباره چه دغدغهای حرف میزند. بهعلاوه شخصی که در قاب تلویزیون دارد از تجربه سقط خود میگوید مذهبی و چادری است. حواسمان به این تصویرسازی هست؟
سوم؛ خیلی از مخاطبان این برنامه زنان و مادرانی هستند که به دلیل نارساییهای بسیار شدید و طبق نظر مرجع تقلید مجبور به سقط جنین خود شدهاند. به این فکر کردهاید که این برنامه چه بار روانی عمیقی برای این زنان به دنبال دارد؟
چهارم؛ زنان در این برنامه از خصوصیترین تجربه خود حرف میزنند. تجاربی که حتی شاید در هر جمع زنانهای از آن صحبت نکنند. این چه استاندارد دوگانهای است که هر وقت لازم باشد از تن و جسم زن، خیلی عریان و بدون حد و مرز میشود حرف زد و در جایی دیگر، برچسب بیحیایی و هنجارشکنی به آن زده میشود؟
پنجم؛ بدترین قسمت این برنامه، سوال آخر برنامه است که از شرکتکننده و درواقع مخاطبان برنامه میپرسد: بین فرزند نداشتن و فرزند معلول داشتن، کدام را انتخاب میکنید؟ وقتی دعای پرتکرار ما برای هر خانم بارداری «سالم و صالح» بودن است، چرا اصلا باید به این دوگانه و دوراهی فکر کنیم؟ اصلا مگر فرزند معلول داشتن یا نداشتن در اختیار ماست که بخواهیم بین این دو گزینه دست به انتخاب بزنیم؟ در کشوری که سقط غیرقانونی است و طبق شرایطی میتوان دست به سقط شرعی زد، اصلا این دوراهی چه معنی دارد؟ کسی که به دنبال سقط غیرشرعی باشد اصلا این دوراهی برایش معنی ندارد!
و در آخر چند صد سقط جنینها در کشور بهخاطر معلولیت و نارسایی هستند؟ چقدر این مشکل فراگیر است که لازم باشد چنین برنامهای با این محتوا و با این فرم ساخته شود؟ چرا باید برنامهای در انتقاد به طرح غربالگری ساخته شود و میهمانان و برنامهسازان یکطرفه به این طرح بتازند؟
اصلا خروجی این برنامه چیست؟ مخاطب قرار است بعد از تماشای این برنامه دیگر به سراغ طرح غربالگری نرود؟ ای کاش قبل از برنامهسازی این سوالها و دوگانهها را با خود حل کنید؛ بعد آن را به خورد مخاطب بدهید!»